کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia


آخرین مطالب


جستجو


 



فروید عقیده دارد که تحول فرامن با همسان سازی کودک با والد همجنس خود شروع می شود.بدین ترتیب ارزشهای اخلاقی درون سازی و نقش جنسیت مناسب پذیرفته می­ شود(خداپناهی،۱۳۹۰). فرامن تنها برای کمال اخلاقی می‌کوشد. نهاد برای ارضا فشار می‌آورد، خود سعی می‌کند آن را به تأخیر اندازد، و فراخود بالاتر از همه بر اخلاقیات اصرار می‌ورزد (شولتز و شولتز، ۱۳۸۷). فروید من را ارگان اجرایی یا عالی ترین ساختار شخص می­داند که در تصمیم گیری رفتار مسولیت دارد. در اجرای این کنش من باید دایما خواسته­ های بن را ارضا و تصورات آرمانی فرد را تعدیل کند طوری که خود را در محدوده واقعیت نگه دارد. بدین ترتیب من متعادل آن است که بتواند بین بن وفرامن سازش برقرار کند(خداپناهی،۱۳۹۰)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۳-۲٫ اضطراب و نقش آن در ساختار شخصیت:
از دیدگاه فروید، اضطراب زیربنای تمام ناهنجاری‌های روانی است. هرگاه خطری ارگانیزم را تهدید کند من با ایجاد احساس نگرانی شخص را آگاه می‌کند. به این ترتیب شخص یا با آن خطر به مقابله می‌پردازد و یا از رودررویی با آن می‌پرهیزد. بنابراین تعریف، اضطراب در اصل انسان را برای مقابله با خطر تجهیز می کند (شفیع آبادی، ناصری، ۱۳۹۲).
۱-۲-۳-۲٫ ماهیت اضطراب
فروید(۱۹۲۶ به نقل از خداپناهی،۱۳۹۰) ابتدا بیان کرد که اضطراب نتیجه انرژی لیبیدویی آزاد نشده است و عقیده داشت فقدان موضوع عشق یا کاهش ارضای مبتنی بر سرکوب گری منجر به انباشتگی انرژی کشاننده ای می شود و در نتیجه پیوستگی این انرژی به صورت میل مفرط به تخلیه اضطراب تجلی می کند بدین ترتیب اضطراب محصول بن است.
فروید بعدها نظر خود را تغییر داد و بیان کرد وقتی ارضای کشاننده بیشتر موجب ازردگی گردد تا لذت من از طریق اضطراب خود را مصون می دارد در واقع اضطراب اخطاری برای ارگانیزم به شمار می آید.چنانچه ارگانیزم رفتار مورد نظر را از خود نشان دهد من با ابعد وسیع تر و حتی غیر قابل کنترل اضطراب به مراتب بیش از آنچه تا کنون احساس کرده بود مواجه خواهد شد.بدین لحاظ تدابیری اتخاذ می شود(مکانیزم های دفاعی فعال می شود)تا از ارضای کشاننده جلوگیری به عمل آید یا آن را به تاخیر اندازد.در اینجا اضطراب دیگر مبتنی بر میل مفرط تخلیه بن نیست بلکه علامت شناختی قلمداد می شود. (خداپناهی،۱۳۹۰)
بطور کلی اضطراب بر سه نوع است:
۱)اضطراب واقعی یا عینی،۲)اضطراب نوروتیک و ۳)اضطراب اخلاقی
اضطراب واقعی:هر گاه فرد از پدیده ای واقعی مانند مار، سگ، تنبیه یا امتحان احساس خطر کند از خود واکنش عاطفی نشان خواهد داد. به این واکنش اضطراب واقعی گویند که این معنا به ترس نزدیک می شود و غالبا با از بین رفتن منبع آن اضطراب نیز کاهش می یابد و یا حتی از بین می رود. به طور کلی وجود این احساس برای صیانت نفس مهم است (شفیع آبادی، ناصری، ۱۳۹۲)
اضطراب نوروتیک:هر گاه فرد از رسوخ تکانش های نهاد(به خصوص تمایلات جنسی و پرخاشگری)به ضمیر آگاه و عدم توانایی خود برای کنترل آنها نگران باشد دچار اضطراب نوروتیک می شود. علت اصلی آن همان خارج شدن کنترل غرایز نهاد از اراده ی فرد است. (شفیع آبادی، ناصری، ۱۳۹۲).
و اما اضطراب اخلاقی عبارت است از: نگرانی نسبت به تنبیه((خود)) بوسیله ی ((فراخود)). وقتی نهاد کوشش می کند تا تمایلات و اغکار غیر اخلاقی خود را نشان دهد و در مقابل فراخود یا احساس گناه و شرم و سرزنش واکنش نشان می دهد، در شخص اضطراب اخلاقی پدید می آید. یعنی ((فراخود)) سعی می کند ((خود))را برای عمل زشت ((نهاد)) سرزنش کند. این اضطراب در حقیقت اضطراب اجتماعی است و فرد هراس آن را دارد که مبادا فکر و یا احساسی کند و یا دست به عملی بزند که مورد پسند اخلاق جامعه و به خصوص خانواده نباشد.( (شفیع آبادی، ناصری، ۱۳۹۲).
۳-۳-۲- مکانیزم های دفاعی من
به خاطر داریم من پدید آمد تا واقعیت را از غیر واقعیت تمیز دهد و ارگانیزم را در مقابل درد وناراحتی حفاظت کند.بدین ترتیب من در جهت خدمت به بن از رفتارهای هدفدار جلوگیری می کند یا آنها را منحرف می سازد.از آنجا که مکانیزم های به کار گرفته شده توسط بن جنبه حفاظتی دارند غالبا به نام مکانیزم های دفاعی یا ساده تر به عنوان دفاع نامیده می شوند(خداپناهی،۱۳۹۰).
مکانیزم های روانی که شخص برای محافظت خود از ترس، تنبیه، و تجربیات نامطلوب به کار میبرد گاهی کاملا آشکار است،یکی از این مکانیزم ها که از ادامه مقابله با احساس آزردگی جلوگیری می کند بیهوشی است(مثلا هنگام دیدن خون یا شخص مرده)اما همه مکانیزمها آشکار نیستند. (خداپناهی، ۱۳۹۰).
روان تحلیل گران معتقدند که بیشتر مکانیزم های دفاعی در سطح ناهشیار عمل می کنند؛به عبارت دیگر اشخاص نه از مکانیزم های دفاعی آگاهند و نه از اهمیت کنش های آنها.افزون بر این برای مشاهده گر بلافاصله مشخص نمی شود که جلوگیری از ارضای نیاز،مستقیما به مکانیزم های دفاعی بستگی داشته باشد زیرا اشخاص می توانند آگاهانه و به صورت منطقی برخی راهبردها را به کار بندند تا بر موقعیت های تنش زا و مشکلات فائق آیند. (خداپناهی، ۱۳۹۰).
کاربرد مکانیزمهای این است که زمانیکه افراد نتوانند با روش های منطقی و مستقیم اضطرب و مشکلات خود را کنترل کنند به روش های غیر مستقیم یعنی مکانیزم های دفاعی متوسل می شوند. (خداپناهی، ۱۳۹۰).
مکانیزم های دفاعی به فرد کمک می کند که با اضطراب مقابله کند. دفاعهایی که به کار گرفته می شوند به سطح رشد و میزان اضطراب بستگی دارند(کوری، ۱۳۸۹).
براساس رویکرد روان تحلیل گری اشخاص در مواجهه با تنیدگی از سبکهای دفاعی شخصی استفاده می کنند که این سبکها بر اساس میزان پختگی به سه گروه رشدیافته، رشدنایافته و روان آزرده تقسیم می شوند(اندورز و سینگ،۱۹۹۳).
مکانیزم دفاعی رشدیافته به منزله شیوه های مواجهه انطباقی بهنجار و کارآمد محسوب می شوند در حالیکه مکانیزم های دفاعی رشد نایافته و روان آزرده شیوه های مواجهه غیر انطباقی و ناکارآمد هستند (بشارت،۱۳۸۷).
۴-۳-۲- انواع مکانیزم های دفاعی
۱-۴-۳-۲٫ سرکوبی
فروید سرکوبی را مهم ترین مکانیزم دفاعی میشناسد(خداپناهی ۱۳۹۰).سرکوبییکی از ابتدائی‌ترین و بنیادی‌ترین مکانیزم‌های دفاعی است که براساس آن"من” آنچه را قابل پذیرش نیست از هوشیاری می‌راند. این ساده‌ترین و بدوی‌ترین تدبیر"من” برای در امان ماندن از شر تمایلات غیرقابل پذیرش است. برای اجرای فرایند سرکوب نیاز به زور و فشاری آگاهانه است تا کشش نامعقول محکوم به فراموشی شود. راندن یک رانش از سطح آگاهی، اگر با موفقیت صورت گیرد، به معنای نابودی آن نیست، بلکه این رانش به منطقه قدرتمندتر ناخودآگاه فرستاده می‌شود و قطعاً باید درانتظار بازگشتی مؤثر و فریبکارتر به آگاهی بود (اتکینسون و همکاران، ۲۰۰۰؛ترجمه براهنی و همکاران، ۱۳۸۶).
۲-۴-۳-۲٫ واکنش سازی
در این مکانیزم دفاعی سوژه، تفکر و یا احساس اضطراب‌برانگیز به معکوس آن جابجا می‌شود .با این تدبیر آگاهی فرد بجای پرداختن به موضوعی که تولید اضطراب می‌کند برروی متضاد و مـعکوس آن متمرکز می‌شود. بـا ایـن افـکار و وارونه‌نمایـی، اضطراب از سطح هـوشیاری دور می‌گردد. از اینگونه فعالیت دفاعی، سازمان"من” برای تدبیر و حل وفصل اختلال بوجود آمده درتمایلات غریزی و واقعیت‌های محیط یا الزامات وجدان، واکنشی را طراحی و اجرا می کند که طی این واکنش فرد شخصیتی را از خود بروز می‌دهد که اگر این اختلال وجود نداشت از خود نشان می‌داد. با انجام چنین واکنشی فرد در خروجی شخصیت خویش، شرایطی را بـازسازی می کند که کاملاً مجازی و غیرواقعی است. اما با تجربه آن وضعیت مجازی، فریبکارانه و غافل و البته بطور موقت از شر عوارض آن ناهنجاری رها می‌شود. به بیان دیگر در واکنش‌سازی سازمان"من” کاملاً منفعلانه وغیرواقعی، شرایطی متضاد با حقیقت بروز ناهنجاری را درتصویر ذهنی از شخصیت خویش بازسازی می کند. درشرایط مجازی جدید اوضاع همانگونه پیش می‌رود که دلخواه فرد است. دراین بازنمایی، اغراق و معکوس‌سازی در بالاترین درجه خود جریان یافته تا مکانیزم دفاعی بتواند با قدرت دفع خطرکند. شاگردی از معلم خویش وحشت دارد. این ترس بعنوان یک اختلال اضطرابی جدی برایش تدارک دیده است. سازمان"من” این شخص، با بهره گرفتن از مکانیزم واکنش‌سازی، شخصیتی تهاجمی و بی‌پروا از شاگرد مقابل معلم بروز می‌دهد. شاگرد ترسو، نقش یک دلاورخشن را برابر معلمش بازی می‌کند و به این ترتیب اضطراب را از خویش دفع می‌کند. به این ترتیب ریشه بسیاری از وجوه شخصیتی نامتعارف و اغراق‌آمیز را در افراد می‌توان ناشی از عملکرد مکانیزم دفاعی واکنش‌سازی دانست. چنانکه در روانکاوی می‌توان دریافت در لایه اصیل این شخصیت پردازش‌هایی معکوس شرایط موجود در جریان است (تقدسی، ۱۳۹۲).
۳-۴-۳-۲٫ ابطال
فعالیت ابطال مشتمل بر شکل‌گیری تغییرات جدی در شکل و کیفیت اعمال و رفتاری است که پیش از این ناهنجاری‌زا و اضطراب برانگیز بوده‌اند. بواسطه عملکرد این مکانیزم دفاعی صورت عمل چنان دگرگون می‌شود تا از اضطراب حاصل ازآن کاسته شود. به‌عنوان مثال شخصی که بواسطه صحبت درجمع دچار اضطراب می‌گردد سعی می‌کند بجای سخنرانی بیشتر از مکاتبه استفاده کند یا زمانی‌که فردی در فرایند ابراز محبت به فرد مورد علاقه‌اش دچار اضطراب می‌شود تمایل دارد بجای ارتکاب به ابراز محبت از رفتار غیرمستقیم و یا ارائه نشانه‌ها استفاده کند (موللی، ۱۳۹۲).
۴-۴-۳-۲٫ فرافکنی
بسیاری از عدم تعادل‌ها و اضطراب‌های ناشی از آن در فرد، بدلیل وجود آن دسته از پردازش‌های ذهنی (در بعد درونی) و نمودهای شخصیتی (در بعد بیرونی) است که قابل پذیرش و هضم منطقی نیستند. این پردازش‌های ذهنی یا نمودهای شخصیتی از آن جهت توسط شعور آگاه مردود شناخته می‌شوند که یا متناسب با نیازهای درونی فرد نیستند و یا نمی‌توانند الزامات محیط را رعایت کنند. فرض کنید فردی تمایلی درونی به دروغگویی دارد ولی این پردازش ذهنی که در شخصیت وی نمود پیدا کرده با هنجارهای حاکم بر محیط و نظام ارزشی حاکم بر فرامن سازگار نیست. گرچه نیازهای طبیعی و لذت‌جوی نهاد فرد چنین میلی را برانگیخته است. سازمان"من” امکان حل و فصل و مصالحه بر سر این تضاد را با روش‌های منطقی خویش ندارد. ازسویی نتوانسته کشش درونی ناپسند خویش را خاموش کند و از سوی دیگر در برابر الزامات محیط و وجدان دچار مشکل شده است. حل نشدن این تعارض به معنای بروز یک عدم تعادل روانی و درک اضطراب ناشی از آن است. در اینجا سازمان"من” که پیش ازاین با اهرم‌های منطقی خویش موفق به حل این جدال نگردیده، به ناچار از مکانیزم‌های دفاعی موجودش بهره می‌گیرد. یکی از مؤثرترین و رایج‌ترین این مکانیزم‌ها، فرافکنی[۸۳] است. با استفاده ازاین مکانیزم فرد خصوصیت نامتعادل خود را به مرجعی خارج از خویش نسبت می‌دهد. مثلاً دروغ‌پردازی‌های خود را منتسب به دیگران دانسته یا آن‌را مرتبط با واقعیت‌های ناموزون جامعه می‌داند. با بهره‌گیری از این مکانیزم فرد بدون حل تعارض درونی، می‌تواند از اضطراب آزاردهنده ناشی از دروغگو شناختن خود، رهایی یابد (تقدسی، ۱۳۹۲).
۵-۴-۳-۲٫ دلیل تراشی
اصلی‌ترین مبنای عملکرد سازمان"من"، خردگرایی است. منطقی متقاعدساز بر مبنای عقل را می‌توان سیستم عامل حاکم در پردازشگر"من” دانست. لذا می‌توان گفت عمده عدم تعادل‌ها و تعارض‌هایی که"من” درحل و فصل آن‌ها ناکام مانده و موجب بروز ناهنجاری روانی و اضطراب می‌گردند، به نوعی با منطق حاکم بر شعورآگاه یا همان نرم‌افزار عامل سازمان"من” نامنطبق هستند. در مکانیزم دفاعی دلیل تراشی[۸۴]: سازمان “من” تلاش می‌کند، از ابزار منطقی خویش استفاده‌ای متفاوت نماید. به این ترتیب که تحلیل‌هایی که تاکنون، بدلیل غیرمنطقی جلوه دادن شرایط موجود تولید ناهنجاری کرده، باید با تحلیل‌های متفاوتی جایگزین شود که غیرمنطقی را منطقی نمایاند. این فرایند چیزی جز تحریف و جعل واقعیت البته درچهارچوب منطق‌های قابل پذیرش شعورآگاه نیست. تحلیل‌های منطقی گرچه نتیجه ادراک شعورآگاه از حقایق درونی و بیرونی باید باشند، امّا می‌توانند به‌عنوان ابزاری مؤثر در اختیارسازمان"من” با هرجهت‌گیری غیرواقعی نیز مورد استفاده قرار گیرند. زمانی‌که سازمان"من” درحل یک تناقض درونی عاجز مانده، یکی از مکانیزم‌های دفاعی برای رهایی از اضطراب بوجود آمده، توجیه و دلیل‌تراشی به منظور منطقی نمایاندن امور غیرمنطقی است. دانش‌آمـوزی آدم تنبل و خوشگذرانی است. تعطیلات نـوروز رسیده و او ذاتاً تمایل به مهمانی و گردش و تفریح دارد. امّا امسال سال کنکوراست. این واقعیت تحمیلی از شرایط محیط تعارضی جدی با تمایل درونی او دارد. ازطرفی وجدان هم مدام نهیب می‌زند، مبادا فرصت‌ها را از دست بدهی. دانش‌آموز نمی‌تواند میل و کشش درونی خویش را به تفریح درایام نوروز خاموش کند. ازطرفی نگران کنکور است. دراین تعارض حل نشده، دچار اضطراب شدیدی می‌شود. “من” از حل منطقی مشکل عاجز مانده زیرا به تمایل سرکوب شده و به عقب رانده می‌شود و نه می‌توان از الزامات محیط گریخت. لذا مکانیزم دفاعی دلیل‌تراشی برای نجات او از این اضطراب وارد عمل می‌شود: ” تو نیاز به استراحت داری، مغزت نیاز به آرامش دارد. چند روز تفریح و آرامش می‌تواند نقش بسیار مؤثری در موفقیت داشته باشد. حتماً با این استراحت پس از تعطیلات با انرژی چندین برابر دوباره آماده کنکور می‌شوی."این توجیه به ظاهر منطقی، اضطراب موجود را تخفیف داده و تعادل را برقرار می‌سازد (تقدسی، ۱۳۹۲).
۶-۴-۳-۲٫ انکار:
حقیقت موجود، به روشنی بیانگر وضعیت نابسامان در تعادل روانی است. کششی قدرتمند از سوی نهاد، سازمان"من” را وادار به پاسخگویی کرده است. نهاد با تمام قدرتش به دنبال مطالبه غریزه است و این کاملاً حقیقت دارد. از سوی دیگر هنجارهای حاکم بر محیط خارج به روشنی اعلام می‌کنند، امکان برآورده‌سازی نیاز غریزه وجود ندارد و درصورتی­که “من” برای کامیابی نهاد و برآورده کردن مطالبات غریزه اقدامی بکند به شدت گرفتار مقابله با محدودیت‌های محیط خواهد شد. سرانجام فرامن نیز غضبناک و سلطه‌جو، من را بـرحذر می‌دارد که مبـادا به کشش پلید نهاد تن‌سپاری که محکوم به عقوبت گناه خواهی شد. اینجا من بیچاره درمانده شده است، نه توان مواجهه با حقیقت نیرومند کشش غریزه را دارد، نه امکان نادیده‌انگاری حقیقت محدودیت‌های محیط را. و نه می‌تواند به حقیقت تازیانه وجدان بی‌اعتنا باشد. این تعارض‌های حل نشده، اضطراب‌های دردناک را بـه “من” تحمیل می‌کنند و “من” بـرای فرار از این اضطراب مکانیزم‌های دفاعی خویش را به یاری می‌طلبد (تقدسی، ۱۳۹۲).
یکی از مکانیزم‌های بسیار ساده و ابتدایی، مکانیزم انکار[۸۵]است. کافی است"من” بتواند یکی از این حقیقت‌ها را انکارکند. آنگاه نبرد مختومه خواهد شد. آن زمان که"من” بتواند متقاعد شود، اصلاً این موضوع حقیقت ندارد، مکانیزم دفاعی موفق می‌گردد اضطراب را از فرد دور کند و تعادل را به وی بازگرداند. این‌که کدام حقیقت انکارشود، تفاوت زیادی درکیفیت عملکرد مکانیزم انکار ندارد. هدف از فعال‌سازی این مکانیزم تنها حذف یکی از طرفین دعوا، آن هم با نادیده انگاشتن حقیقت موجود درسطح آگاهی است. همانند سایر مکانیزم‌های دفاعی، فرایند انکار نیز چیزی جز فریب و تحریف و جعل حقیقت نیست. با انکار هرحقیقتی، تضاد به ظاهر و در سطح آگاهی به تفاهم خواهد رسید. شاید حقیقت تمایل غریزی نهاد انکار شود، که نه چنین کشش و تمایلی در من واقعاً وجود ندارد و موهومی است. شاید حقیقت نظام موجود در محیط انکارشود، که نه چنین محدودیت‌هایی واقعی نبوده و جعلی هستند و شاید هم حقیقت ندای وجدان خاموش شود که داری دروغ می‌گویی. مـردی که بنا به دلایل متعدد گرفتار تمایلی پلید بـرای خیانت بـه خانواده‌اش شده، از سویی هنجارهای حاکم بر محیط او را از ارتکاب به برآورده‌سازی نیاز غریزه باز می‌دارد و از سوی دیگر ملامت وجدان با تهدید گناه وی را به سرکوبی غریزه فرا می‌خواند. “من” مرد گرفتار اضطراب ناشی از این تناقض درونی است. مکانیزم دفاعی انکار، چگونه برای رفع فریبکارانه این اضطراب به کمکش می‌شتابد؟ شاید او بخواهد حقیقت تمایل درونی خویش را انکار کند، بدون توجه به آن‌که چه دلایل و بسترهایی این تمایل ناپسند را در او برانگیخته است. برای مکانیزم انکار این موضوع اهمیتی ندارد، زیرا هدف مکانیزم دفاعی تنها دفع اضطراب و رسیدن به آرامش در سطح آگاهی است. مکانیزم انکار با نادیده گرفتن این حقیقت و جعل و تحریف موفق می‌گردد وظیفه‌اش را انجام دهد. شاید هم بخواهد هنجارهای حاکم برمحیط را انکارکرده و نادیده بگیرد. انگار اصلاً درجامعه چنین منعی وجود ندارد و اگر هم هست بی‌پایه و اساس بوده و ارزش رعایت را ندارد. و یا ندای وجدان خویش را با غفلت و فریبکاری نادیده بگیرد. به هرحال مکانیزم‌های دفاعی تنها یک هدف دارند؟ رهایی از اضطراب، مهم نیست با چه نوع انکاری سازمان"من” از اثر اضطراب خلاص می‌گردد (موللی، ۱۳۹۲).
۷-۴-۳-۲٫ همانند سازی
همانندسازی[۸۶]، تلفیقی پیچیده و نیرومند از درون‌فکنی‌ها و برون‌فکنی‌های است که سازمان"من” به منظور تحریف حقیقتی غیرقابل تحمل انجام می‌دهد. فرد هنگام رویارویی با فرد دیگر یا موقعیتی خاص که شرایط نامتعادل و اضطراب‌آوری را به وی تحمیل می کند، کاملاً اتوماتیک و ناخودآگاه با خصوصیات طرفی که از جانب او احساس آسیب‌پذیری می کند، همانندسازی می کند. به‌عبارتی برای رهایی از صدمات اجتماع و شرایط ناهنجار و اضطراب‌آور، خود را در قالب شخصیت و یا شرایطی متقابلی قرار می‌دهد که قصد حمله به آرامش و تعادل او را دارد. این تغییر قالب ناخودآگاه باعث می‌شود، فرد از مفعول به فاعل بصورت مجازی تغییر نقش داده و بجای مدافع خویش را در نقش مهاجم بییند و دراین قالب مجازی جدید از اضطراب و خطر رهایی یابد. شاگردی که مؤاخذه و تنبیه معلم آرامش و تعادل او را مختل می کند، ناخودآگاه پرخاشگر و تهاجمی می‌شود تا از نقش اضطراب‌آفرین و مخاطره‌آمیز مدافع خارج شده و در نقش مهاجم از تعادل خویش محافظت نماید. و یا شریک تجاری که خود را درمعرض خطر و اضطراب کلاهبرداری می‌بیند، خود، نقش کلاهبردار را بصورت مجازی، بازی می‌کند تا از آسیب و اضطراب رها گردد. و یا همسری که از برخوردهای تهاجمی شوهرش دچار اضطراب و نگرانی می‌شود، در شرایط برخورد، ناخودآگاه ترجیح می‌دهد خود پرخاشگر شود تا از آسیب و اضطراب ایمن باشد. لازم به ذکر است مکانیزم همانندسازی یکی از فرآیندهای طبیعی و مؤثر سازمان"من” محسوب می‌گردد که نقش تعیین‌کننده‌ای در تکامل و پیشرفت سازمان"من” داشته و از عوامل مهم شکل‌گیری"فرامن” به حساب می‌آید. فرد درطول زندگی برای نیرومند ساختن"من” بارها و بارها خود را با افراد قدرتمندی که خویش را مقهور قدرت آن‌ها می‌بیند همانندسازی کرده و همین همانندسازی‌ها سبب تقویت و پیشرفت سازمان"من” شده و فرامن را سازماندهی می کند. مکانیزم همانندسازی را بعنوان یکی از فاکتورهای بلوغ"من” در بازی‌های کودکان می‌توان به روشنی مشاهده کرد. کودکان در بازی‌های خویش عمدتاً در قالب اشخاص بزرگتر همانندسازی می‌کنند که این فرایند بسان یکی از عوامل مهم انتقال سازماندهی برتر و بالغ‌تر شخصیت در کودک بحساب می‌آید (تقدسی، ۱۳۹۲).
۸-۴-۳-۲٫ تثبیت و واپس گرایی
در مراحل مختلف رشد شخصیت و تکامل روانی، ممکن است شخـص کم و بیش دچـار تثبیت شود. به این معنا که رشد کامل در هر مرحله که لازمه آن ارضاء کامل نیازهای درونی درشرایط خاص آن مرحله است کامل نشده و عبور به مرحله بعدی رشد بصورت ناقص صورت گیرد. کودک در دوران طفولیت نیازهای درونی خاصی مربوط به این مقطع از زندگی خویش دارد و برای عبور موفق و کامل از این مرحله و ورود به مقطع نوجوانی باید نیازها و تمایلات کودکانه خویش را ارضاء شده درک کند وگرنه بخشی از الزامات و تمایلات کودکانه در او تثبیت خواهد شد. هرفردی که اقدام به ازدواج و شروع زندگی مشترک می‌کند، در دوران پیشین یعنی تجرد نوعی تمایلات و نیازهای خاص آن دوره داشته است. ورود کامل و آماده او به مرحله زندگی مشترک مستلزم عبور موفق از مرحله قبلی است. این عبور موفق زمانی اتفاق می‌افتد که الزامات و امیال دوران پیش از ازدواج بطورکامل تعریف، پیاده‌سازی و ارضاء شوند. درغیراین صورت بخشی از الزامات دوران مجردی را خود بشکل تثبیت شده همراه خویش به مرحله زندگی مشترک می‌برد (موللی، ۱۳۹۲).
عبور ناقص و ارضاء نشده از هریک مراحل رشد زندگی باعث تثبیت نوعی تمایلات و پایگاه‌های ذهنی خاص می‌گردد، که فرد آن‌ها را همراه خود به مرحله بعدی می‌برد. به این ترتیب هرشخصی در هر مقطع زندگی دسته‌ای از پردازش‌های ذهنی تجربه شده و شناخته شده را مربوط به مراحل پیشین زندگی همراه خود دارد که به این موضوع تثبیت می‌گویند. بهترین دلیل تثبیت یا حضور و ماندگاری پردازش‌های پیشین مربوط به دوران تکامل قبلی در ذهن، ناکامی درهـریک از مقاطع رشد قبلی بـه دلیل کم ارضایی و یـا پایداری اضطراب نـاشی از ورود به مقاطع تکامل جدیدتر زندگی می‌باشد. ازآنجا که چنین پردازش‌های ذهنی تثبیت‌شده‌ای درسازمان"من” هرشخص به شکل تجربه شده و شناخته شده وجود دارد، سازمان"من” ازاین پردازش‌های ماندگار و تثبیت شده بعنوان مکانیزم دفاعی در مواجهه با شرایط جدید بهره می‌گیرد. ازاین‌رو وقتی شخص با مشکلی جدید مواجه می‌شود، تمایل دارد به روش‌ها و پردازش‌های قبلی و تثبیت شده بازگردد و با کمک آن‌ها موضوع را حل وفصل کرده و خویش را از اضطراب و ناهنجاری ایمن دارد. پسری که دیگر بزرگ شده، ممکن است هنگام روبرو شدن با شرایط تنش‌زا و مخاطره‌آمیز جدید تمایل داشته باشد، همچنان پشت مادرش پنهان شود. زیرا این پردازش ذهنی که درمراحل قبلی رشد به خوبی از وی محافظت می‌کرده، به شکلی تثبیت شده هنوز در وی وجود دارد. نوعروس با درک اولین تنش‌های زندگی مشترک تمایل دارد به محیط امن خانه پدری برگشته و تحت حمایت پدر و مادر قرارگیرد. زیرا این پردازش‌های محافظتی در وی به شکل تثبیت شده وجود دارند. مرد هنگام برخورد با شرایط سخت کاری و مسئولیت‌های دشوار ناخودآگاه تمایل دارد بیمار شود و تحت مراقبت همسرش قرار گیرد. مکانیزم دفاعی تثبیت و واپس‌گرایی[۸۷] مانند سایر مکانیزم‌های دفاعی، ناخودآگاه فعال می‌شود. هدف آن استفاده از روش‌ها و الگوهای تاریخ مصرف گذشته‌ای است که درفرد تثبیت گردیده است (تقدسی، ۱۳۹۲).
۹-۴-۳-۲٫ تصعید
مکانیزم دفاعی تصعید[۸۸] را می‌توان نوع متعالی و سازنده جابجایی امیال و کشش‌ها دانست. استفاده از این روش دفاعی موجب می‌شود مطالبات و کشش‌های غریزی ممنوع و دردسرساز در فرایند تبدیل و تحریف مکانیزم‌های دفاعی، بدل به تمایلات و انگیزه‌های سازنده، پویا و اجتماعی شوند. با این تبدیل و جابجا شدن تمایل غریزی هم ارضاء شده و هم اسباب رشد شخصیت فرد و تفاهم و سازگاری بیشتر با محیط و فرامن را فراهم می‌آورد. مثلاً تمایل غریزی به پرخاشگری و تهاجم علیه دیگران می‌تواند با عملکرد مکانیزم تصعید به گونه‌ای جابجا شود که انگیزه و انرژی لازم برای تلاش و فعالیت شغلی سازنده خود را تأمین نماید. و یا شرکت در فعالیت‌های گروهی سازنده و پویا می‌توان شکل تبدیل‌یافته و تصعید شده تمایل به جاه‌طلبی و برتری‌جویی بردیگران باشد. همچنین می‌توان زمینه اصلی ظهور و اجرای بسیاری از استعدادهای هنری و خلاق را نظیر نقاشی، نویسندگی، شعر و…. دانست. حضور برخی کشش‌ها و نیازهای نامشروع و غیرمنطقی می‌تواند بسترساز نوشتن یک رمان برجسته و ارزشمند شود و یا تمایلات خیالی و دست‌نیافتنی می‌تواند زمینه‌ساز خلق یک تابلوی نقاشی باشکوه گردد. و یا یک موسیقی‌دان انرژی اصلی مورد نیاز برای خلق اثر الهام‌بخش خویش را از کشش‌ها و تمایلاتی وام گیرد که در دنیای واقعی مجال پرداختن به آن‌ها نیست. به شرطی که چنین کشش‌هایی در قالب مکانیزم تصعید به شکلی پویا وسازنده جابجا شوند. بسیاری از موفقیت‌های ورزشکاران برتر، اگر براحتی روانکاوی شوند را می‌توان در بستر برخی کشش‌ها و نیازهای غریزی دانست که دردنیای واقعی به شکلی غیرمجاز امکان شکوفایی نداشتند. ازآنجا که همواره خلق و آفرینش یک اثر هنری برجسته و خلاق و یا پرورش یک استعداد ورزشی برتر و قهرمان‌آفرین نیاز به انرژی و کشش‌هایی فراتر از شرایط طبیعی و نرمال اکثریت دارند، باید دانست منبع اصلی تأمین تمام انرژی‌های روانی آدمی، غرایز موجود در نهاد وی می‌باشد. درفرآیند روانکاوی به روشنی می‌توان دریافت دراشخاص موفق و برتر، تمایلات و کشش‌های ممنوع بجای سرکوب و رانده شدن از آگاهی، جابجا و تبدیل می‌شوند و در فرایند تصعید چنان در مجاری امن و متعالی به جریان می‌افتند که موجب شکل‌گیری شخصیت‌های هنجار، متعادل و درخشان می‌گردند. شخصیت‌هایی که دارای انرژی‌های نهفته برتری هستند که منشاء مـوفقیت‌ها و آفرینش‌های آن‌هاست. بدون شک این انرژی‌های برتر، اشکال تبدیل‌یافته بسیاری از تمایلات ممنوع بوده‌اند. به بیان دیگر یکی از مجال‌های مهم و امتیازات تعیین‌کننده در تعالی و شکوفایی شخصیت افراد، رشد فـرهنگ و پـیشرفت تمدن، تصعید تمایلات و کشش‌های ممنوع و غیرمجاز به انگیزه‌ها و انرژی‌هایی شکوفا و بالنده می‌باشد (تقدسی، ۱۳۹۲)
۵-۳-۲٫ دیدگاه وایلانت
وایلانت (۲۰۰۰؛ به نقل از قربانی‌نیا، ۱۳۸۲) یکی از معروف‌ترین محققان در خصوص دفاع‌ها و طبقه‌بندی و توصیف آنهاست. وی دفاع‌ها را به سطوح تارسیستیک، نابالغ، نوروزی، و بالغ تقسیم می‌کند.
۱-۵-۳-۲٫ دفاع های نارسیستیک
۱- دوپارگی: تعمیم موضوعات خارجی به دو بخش کاملاً خوب و کاملاً بد است. در این حالت فرد بصورت مکرر بین دو قطب، نوسازی ناگهانی می‌کند. در این حالت خود شخص نیز از این فرایند حرکت بین کرانه‌ها بی‌بهره نیست. این دفاع امکان شکل‌گیری یک تصویر کامل، تحلیلی و متوازن را از موضوع سلب می‌کند (قربانی‌نیا، ۱۳۸۲).
۲- آرمانی‌سازی بدوی: گرایش به ارزیابی کاملاً خوب و کاملاً بد موضوعات خارجی در اثر بزرگ‌نمایی نابهنجار و ویژگی‌های خوب و بد آنها. در اثر بزرگ‌نمایی ابعاد مثبت یک موضوع به عنوان یک قدرت مطلق و متعالی در نظر گرفته می‌شوند و در بزرگ‌نمایی ابعاد منفی، یک موضوع تماماً بد دیده می‌شود (قربانی‌نیا، ۱۳۸۲).
۳- فرافکنی: نسبت دادن ویژگی‌های فکری، احساسی و آرزوهای منفی و اضطراب خود به دیگر افراد.این دفاع به طور مشخص درحالت‌های هذیایی سایکوتیک، به خصوص نشانگان پارانویا، قابل مشاهده است. ادراک احساس خود در دیگران و عمل براساس ادراک یاد شده در شرایط بهنجار نیز مشاهده می‌شود (قربانی‌نیا، ۱۳۸۲).
۴- همسان‌سازی: نسبت دادن خبرهای ناخواسته خود به موضوع خارجی همراه با همسان‌سازی با موضوع یاد شده. در این دفاع، حالت‌های آنکار شده درونی خود در دیگران ایجاد و در همان حال با آن حالت همسان‌سازی می‌شود. فرد با تحریک دیگران، افکار و احساسات نفی شده خود را در آنها به وجود می‌آورد. سپس به عنوان واکنش به رفتار فرد مقابل، خود همان افکار و احساسات نفی شده را نشان می‌دهد. از این طریق هم نگرش منفی نسبت به موضوع خارجی شکل می‌گیرد و هم امکان مهار موضوع فراهم می‌گردد. در این حال موضوع خارجی تحت فشار قرار می‌گیرد تا تجربه‌ای مشابه تجربه فرد، داشته باشد و از این طریق هم از صفات منفی خود دور شود و هم خود امکان شناخت خود را توسط موضوع خارجی فراهم می‌سازد. در شکل‌گیری علائم اختلالات کنشی و روان تنی این دفاع با هدف مهار تکانه و خود تنبیهی بکار می‌رود (سادوک و سادوک، ۱۳۹۰).
۵- انکار: اجتناب از آگاهی نسبت به یک واقعیت دردناک. این دفاع می‌تواند رویداد، خاطره آن و یا عواطف همخوان با آن را شامل شود. اجتناب از پذیرش آن چه فرد دیده یا شنیده و یا یک تجربه، مواردی از این دفاع‌ها هستند. استفاده فزاینده از انکار می‌تواند آشکارساز یک سایکوز باشد (قربانی‌نیا، ۱۳۸۲).
۶- تحریف: درک دگرگون واقعیت خارجی به منظور همسازی با نیازهای درونی. هذیان خود بزرگ‌بینی ازجمله این موارد دفاع است. تحریف‌های بسیار ضعیف نیز در شرایط بهنجار قابل مشاهده است (قربانی‌نیا، ۱۳۸۲).
۲-۵-۳-۲٫ دفاع های نابالغ
۱- برون‌ریزی: تخلیه یک تکانه با آرزوی ناهشیار به شکل عمل به منظور گریز از آگاهی عاطفه‌ی همراه آن تکانه بصورت ناگهانی و انفجاری بسوی عمل جهت داده می‌شود. در این حالت خیال پردازی‌های ناهشیار، به شکل تکانشی در رفتار تجلی می‌یابند و بدین ترتیب تکانه بازداری نشده، بلکه ارضا می‌شود. به عبارت دیگر خود به خاطر رهاشدن از تنش ایجاد شده در پی افکار و احساس‌های به تعویق افتاده به تکانه تسلیم می‌شود (سادوک و سادوک، ۱۳۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-08-08] [ 09:39:00 ب.ظ ]




کاهش هزینه- خدمت به مشتری

 

 

 

حفظ و نگهداری

 

حفظ مشتری برای حیات خود (تمرکز بر ارائه خدمات بر طبق میل مشتریان)
دانلود پایان نامه

 

انطباق

 

توجه به مشتری- عرضه محصولات جدید

 

 

 

۲-۲-۱۱-۵- مدل سوئیفت
از نظریه‌های دیگر درباره فرایند‌های CRM مدل سوئیفت می‌باشد. بر اساس این مدل چرخه فرایند سوئیفت شامل مراحل زیر می‌باشد (سوئیفت ۲۰۰۲):

 

 

  • کشف دانسته: تحلیل مشخصه‌ های مشتریان و استراتژی‌های سرمایه‌گذاری است که با فرایند شناسایی، بخش بندی و پیش بینی مشتری سازمان صورت می‌گیرد.

 

 

 

  • تعامل با مشتری: اجرا و مدیریت ارتباط با مشتری از طریق اطلاعات مرتبط در زمان صحیح و ارائه محصولات با بهره گرفتن از دامنه ای از کانال‌های تعاملاتی.

 

 

 

  • برنامه ریزی بازار: تعریف مسیر توزیع و محصولاتی که به مشتریان خاص ارائه می‌شود و تدوین طرح‌ها و برنامه‌های ارتباطات استراتژیک.

 

 

 

  • تجزیه و تحلیل پالایش: با هدف جذب و تحلیل داده‌های مشتریان از طریق ارتباطاتی که سازمان‌ها از مسیرهای تعاملی خود به دست می آورند.

 

 

سوئیفت CRM را فرایند یادگیری مستمری می­داند که درآن اطلاعات مربوط به هر مشتری تبدیل به ایجاد ارتباط با آن‌ها می‌شود و تنها داشتن اطلاعات مشتری کافی نیست، بلکه باید نیازهای تک تک آن‌ها جمع­آوری و تحلیل شده و پاسخ مناسب به آن‌ها داده شود (سوئیفت ۲۰۰۲).
۲-۲-۱۲- عوامل مؤثر در پیاده سازی مدیریت ارتباط با مشتریان
عوامل مؤثر جهت دستیابی به اهداف CRM عبارتند از: فرایندها، عامل انسانی و تکنولوژی (مندوزا ۲۰۰۶).
۲-۲-۱۲-۱- فرآیندها
مدیریت ارتباط با مشتری یک استراتژی درون سازمانی است که هدفش رضایت مشتری و برقراری ارتباط بلندمدت با مشتری است. یک عامل مهم این است که فرایندهایی که در تعامل با مشتری هستند مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. چیزی که بابد به خاطر داشته باشیم این است که با توجه به نوع تجارت، فرآیندها متفاوت هستند. بنابراین فرآیندهایی که شامل تعامل با مشتری می باشند عبارتند از: بازاریابی، فروش و خدمات (تامپسون ۲۰۰۰).
الف) بازاریابی
با در نظر گرفتن اینکه فرآیندهایی بازاریابی در هسته قرار دارند و به طور وضوح در جهت نیازهای مشتری می­باشند، استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری اثرش را بر یکپارچه کردن فرآیندهای سازمان می‌گذارد. مدیریت ارتباط با مشتری، درک نیازهای مشتری، دانستن رفتار خرید مشتری همه اینها فعالیت‌هایی هستند که در فرایند بازاریابی اتفاق می‌افتند (برکویتز[۴۷] ۱۹۹۷).
ب) فروش
در فرآیندهای فروش رابطه بین مشتری و فرشنده در چارچوب مدیریت ارتباط با مشتری ضروری می‌باشد. فروشندگان و مشتریان به صورت متقابل با هم تعامل دارند در حالی که یک همکاری بلند مدت را شکل می­ دهند. مدیریت ارتباط با مشتری همواره یکی از جنبه‌های طبیعی فروش بوده است و تأثیر مهمی در چگونگی ایجاد ارتباط دارد. پیگیری فروش و جمع آوری اطلاعات کلیدی به توسعه طرح‌های بازاریابی کمک می‌کنند و مدیریت ارتباط با مشتری کمک می‌کند تا رابطه دو طرفه­ای بین این دو فرایند وجود دارد، مفهوم سازی شود. چشم پوشی از این مسائل ممکن است یکی از علت‌های اصلی شکست یا نتیجه ندادن باشد (کرامتی و همکاران ۱۳۸۹)
ج) خدمت
در محیط استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری، رابطه با مشتری جنبه بنیادی است. از این نتیجه ­گیری می‌شود که همه مسائل مرتبط با خدمات یا خدمات مشتری مهم هستند. سطح خدمتی که شرکت ارائه می‌دهد بستگی به تجربه خاص مشتری دارد که در نتیجه تعامل شخصی یا تلفنی مشتری با کارکنان به وجود آمده است. شرکت­های موفقی که می­توانند کیفیت بالایی از خدمات را حفط کنند آنهایی هستند که توانایی یکپارچه کردن دو عنصر کلیدی را دارند: طراحی خوب خدمات و اجرای اثربخش آن خدمت. مهم است که تأکید کنیم که این فرآیندها (بازاریابی، فروش، خدمات) تنها فرآیندهایی که مشتری در آن درگیر هستند نمی­باشند. این فرآیندها رایج ترین آنها هستند و مکرراً در یک استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری روی می‌دهند. واضح است که فرآیندهایی مثل بازاریابی، فروش و خدمات با تقاضاهای جدید بازار منطبق می‌شوند. در استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری تکامل این فرآیندها به سمت یک هدف رایج در حرکت است: رضایت و خلق یک رابطه بلند مدت با مشتری (کرامتی و همکاران ۱۳۸۹).
۲-۲-۱۲-۲- عامل انسانی
عامل کلیدی در استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری این است که رابطه با مشتری چگونه مدیریت شود. این رویکرد تکیه بر این دارد که در یک رابطه حداقل دو بخش درگیر هستند: تأمین کننده و خریدار. مطابق با استراتژی بسیاری از شرکت ها، بیشترین وزن بر روابط و فرایندها فردی بوده و در این حال به سایر جوانب مشتری توجه نمی‌شود (تامپسون ۲۰۰۰).
الف) جوانب مرتبط با مشتری
برای اینکه یک رابطه با ثبات مشتری داشته باشیم یک شرکت باید نسبت به سه جنبه کلیدی آگاهی داشته باشد: نخست اینکه شرکت باید بداند که تعریف مشتری از ارزش چیست. سپس شرکت باید رضایتمندی را بر طبق نیازها و استانداردهای ارزشی برای مشتری باید تأمین کند. نهایتاً باید در جهت نگهداری و وفاداری به مشتری اقدام کند (بارنس ۲۰۰۱):

 

 

  • ارزش: زمانی در یک رابطه تجاری ارزش برای مشتری ایجاد می‌شود که مشتری تمایل به خرید آن می یابد. مشتریان ارزش را به طرق مختلف تعریف می‌کنند. ۱) چیزی که یک مشتری از یک محصول یا خدمت می­خواهد ۲) قیمت پایین ۳) همبستگی کیفیت و قیمت ۴) چیزی که فرد به دست می‌آورد در ازای چیزی که می‌دهد.

 

 

 

  • رضایتمندی: قضاوت از انجام انتظارات است و حالتی است که به مشتری احساس خوشایندی می‌دهد. مشتریان راضی زمانی که یک رابطه بلند مدت داشته باشند کلید هستند مخصوصاً زمانی که رضایت آنها تبدیل به وفاداری شود.

 

 

 

  • نگهداری و وفاداری: وفاداری در مشتریان چیزی است که در بازار امروز بعد از اهداف دنبال می‌شود. مدارک زیادی وجود دارد که مشتریان سودآور آنهایی هستند که رابطه پایداری با شرکت دارند. وفاداری منجر به ماندگاری مشتری و تکامل رضایت در مشتری و رابطه بین مشتری و شرکت می‌شود. وفاداری می ­تواند به صورت احساس فردی مشتری در خصوص عملکرد یک محصول یا خدمت در نظر گرفته شوند و اینکه چگونه این احساس رفتار مشتری را شکل می‌دهد. وفاداری مرتبط با عملکرد است و اینکه یک محصول یا خدمت درست را در یک قیمت درست و در زمان و مکان درست دریافت کنیم (بارنس ۲۰۰۱).

 

 

ب) جنبه‌های سازمانی
چندین جنبه در رابطه با جوانب سازمانی وجود دارد که در زیر ذکر می‌شود (کرامتی و همکاران ۱۳۸۹):

 

 

  • تغییر فرهنگی کارمندان سازمان: تغییر به رویکرد مشتری محور به یک تغییر در نگرش افراد سازمان نیاز دارد. بالاترین سطح بی­وفایی مشتری مرتبط با مشکلات خدمات است. دلایلی که برای کیفیت پایین خدمات ذکر شده عبارتند از: عدم دسترسی به پرسنل، پرسنل بی توجه، کارمندان بی‌ادب، اقدام آهسته.

 

 

 

  • تأثیر گذاری کارمندان: نقشی که کارمندان دارند در موفقیت رابطه با مشتری و ایجاد وفاداری در آن بسیار مؤثر است. ارسال موفق خدمات بستگی به سطح رضایت کارمندان درگیر در فرایند دارد و از طرفی کارمندی که احساس رضایت داشته باشد تعهد بالاتری هم به شرکت دارد.

 

 

 

  • سطوح مدیریتی: در این سطح یکی از جوانب با اهمیت وجود دارد و آن درجه تعهد و مشارکت آنهایی است که در سطوح بالای مدیریت قرار دارند. کسانی که در راس سازمان هستند باید پیش برنده اصلی مدیریت ارتباط با مشتری باشند و باید انگیزه و تعهد را برای سطوح سازمان ایجاد نمایند. مدیران میانی و سرپرستان در انتقال انگیزه و تعهد به کارمندان جهت رضایت مشتری نقش اساسی دارند.

 

 

 

  • مدیریت کردن تغییر: مهم است که مد نظر داشته باشیم که حرکت به سمت استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری با تأکیدی که بر مشتری دارد تأثیر عمیق بر کارمندان می­ گذارد چراکه این تغییر حتی راه‌های انجام کار آنها را نیز تغییر می‌دهد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:38:00 ب.ظ ]




همسان سازی

 

نسبت دادن خبرهای ناخواسته خود به موضوع خارجی همراه با همسان سازی با موضوع یاد شده. در این دفاع، حالت های آنکار شده درونی خود در دیگران ایجاد و در همان حال با آن حالت همسان سازی می شود. فرد با تحریک دیگران، افکار و احساسات نفی شده خود را در آنها به وجود می آورد. سپس به عنوان واکنش به رفتار فرد مقابل، خود همان افکار و احساسات نفی شده را نشان می دهد. از این طریق هم نگرش منفی نسبت به موضوع خارجی شکل می گیرد و هم امکان مهار موضوع فراهم می گردد. در این حال موضوع خارجی تحت فشار قرار می گیرد تا تجربه ای مشابه تجربه فرد داشته باشد و از این طریق هم صفات منفی خود دور شود و هم خود امکان شناخت خود را توسط موضوع خارجی فراهم می سازد. در شکل گیری علائم اختلالات کنشی و روان تنی این دفاع با هدف مهار تکانه و خود تنبیهی بکار می رود.

 

 

 

انکار

 

اجتناب از آگاهی نسبت به یک واقعیت دردناک. این دفاع می تواند رویداد، خاطره آن و یا عواطف همخوان با آن را شامل شود. اجتناب از پذیرش آن چه فرد دیده یا شنیده و یا یک تجربه، مواردی از این دفاع ها هستند. استفاده فزاینده از انکار می تواند آشکارساز یک سایکوز باشد.

 

 

 

تحریف

 

درک دگرگون واقعیت خارجی به منظور همسازی با نیازهای درونی. هذیان خود بزرگ بینی ازجمله این موارد دفاع است. تحریف های بسیار ضعیف نیز در شرایط بهنجار قابل مشاهده است.

 

 

 

دفاع های نابالغ

 

 

برون ریزی

 

تخلیه یک تکانه با آرزوی ناهشیار به شکل عمل به منظور گریز از آگاهی عاطفه همراه آن تکانه بصورت نگهانی و انفجاری بسوی عمل جهت داده می شود. در این حالت خیال پردازی های ناهشیار، به شکل تکانشی در رفتار تجلی می یابند و بدین ترتیب تکانه بازداری نشده بلکه ارضا می شود. به عبارت دیگر خود به خاطر رهاشدن از تنش ایجاد شده در پی افکار و احساس های به تعویق افتاده به تکانه تسلیم می شود.

 

 

 

وقفه

 

بازداری موقت و گذرا در تفکر. این دفاع ممکن است عواطف و تکانه ها را نیز شامل شود و شبیه سرکوبی است. با این تفاوت که وقفه در افکار و احساسات تنش ایجاد می کند.

 

 

 

خودبیمار پنداری

 

تبدیل ملامت و سرزنش ناشی از داغدیدگی و تنهایی، و یا تکانه های غیرقابل پذیرش پرخاشگری، به سرزنش خود و شکایت های جسمانی همچون درد، ضعف اعصاب و ناراحتی های جسمانی. در این دفاع، در یک بیماری با هدف و پس روی یا فرار اغراق می شود. در خود بیمارپنداری از مسئولیت اجتناب می شود احساس گناه مهار می گردد و تکانه های غریزی از خود رانده می شوند.

 

 

 

درون فکنی

 

در ونی سازی یک موضوع بیرونی، در کنار اهمیت درون فکنی برای تحول، به شکل یک دفاع نیز ظاهر می شود. در حالت دفاعی تمایز بین فرد و موضوع از بین می رود. درون فکنی موضوع عشق برای مثال درد ناشی از جدایی و خطر جدایی را مهار می کند. درون فکنی یک موضوع تهدیدآمیز سبب کاهش اضطراب می شود. زیرا خطر ناشی از پرخاشگری را درونی و تحت کنترل قرار می دهد. همسان سازی با پرخاشگری مثال بارزی از این پدیده است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

 

رفتار پرخاشگرانه فعل پذیر

 

ابراز غیرمستقیم به پرخاشگری به دیگران ازطریق ا نفعال؛ خودآزاری و آسیب به خود تجلی های این دفاع عبارت است از: شکست خوردن، طفره رفتن، بیمار شدن، و بطور کلی اعمالی که بیشتر به دیگران آسیب می زند تا خود فرد.

 

 

 

فرافکنی

 

اسناد نادرست و یا درک نادرست انگیزه ها, احساسات و افکار دیگران در سطحی بالاتر از فرافکنی نارسیستیک، مواردی همچون پیش داوری، طرد یک رابطه صمیمی به سبب حساسیت بیش از حد، یک خطر و یا حساسیت زیاد به بی عدالتی، در مقوله این سطح از فرافکنی قرار می گیرند.

 

 

 

واپس روی

 

تلاش برای بازگشت به افکار، احساسات و واکنش های هیجانی مربوط به سطوح فروتر تحول به منظور گریز از تنش و تعارض که فرد در سطح تحولی حاضر با آن روبروست.

 

 

 

خیالبافی

 

استفاده از تخیل برای ارضای خیالی امیال ناکام شده و حل مشکلات در این دفاع از روابط بین شخصی صمیمی پرهیز و دیگران از خود رانده می شوند.

 

 

 

بدنی سازی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:38:00 ب.ظ ]




 

عوامل رفتاری و استقرار بورس الکترونیک

 

۳۸۴

 

۳۶۸۸/۳

 

۶۴۳/۸

 

۰۰۰/۰

 

 

 

به دلیل این که سؤالات پرسشنامه مؤلفۀ عوامل رفتاری و استقرار بورس الکترونیک، دارای پنج گزینه برای انتخاب بوده است، میانگین فرضی برای این مؤلفه در این مرحله عدد “سه” قرار گرفته است که با مقایسه نتایج به دست آمده (میانگین =۳۶۸۸/۳ ؛ P<0/01) از بین خبرگان و متخصصین حوزه ی تجارت الکترونیک و فعالان و کارگزارن در بازار بورس، می توان گفت که از نظر این افراد، عوامل رفتاری در استقرار بورس الکترونیک در ایران تأثیر معناداری (p<0/01) دارند.
پایان نامه - مقاله - پروژه

:H0 عوامل زمینه‏ای در استقرار بورس الکترونیک در ایران تأثیر معناداری دارند.
H1 : عوامل زمینه ای در استقرار بورس الکترونیک در ایران تأثیر معناداری ندارند.
برای پاسخگویی به این فرضیه از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است که نتایج آن به شرح زیر می‏باشد:
جدول۴-۹- نتایج مربوط به عوامل زمینه‏ای و استقرار بورس الکترونیک

 

 

T معیار = ۳

 

 

 

متغیر

 

درجه آزادی

 

میانگین

 

T

 

Sig.

 

 

 

عوامل زمینه‏ای و استقرار بورس الکترونیک

 

۳۸۴

 

۳۳۴۵/۳

 

۳۴۱/۹

 

۰۰۰/۰

 

 

 

به دلیل این که سؤالات پرسشنامه مؤلفۀ عوامل زمینه‏ای و استقرار بورس الکترونیک، دارای پنج گزینه برای انتخاب بوده است، میانگین فرضی برای این مؤلفه در این مرحله عدد “سه” قرار گرفته است که با مقایسه نتایج به دست آمده (میانگین =۳۳۴۵/۳ ؛ P<0/01) از بین خبرگان و متخصصین حوزه ی تجارت الکترونیک و فعالان و کارگزارن در بازار بورس، می توان گفت که از نظر این افراد، عوامل زمینه‏ای در استقرار بورس الکترونیک در ایران تأثیر معناداری (p<0/01) دارند.
فرضیه های فرعی تحقیق:

:H0 نیروی انسانی متخصص در استقرار بورس الکترونیک در ایران تأثیر معناداری دارند.
:H1 نیروی انسانی در استقرار بورس الکترونیک در ایران تأثیر معناداری ندارند.
برای پاسخگویی به این فرضیه از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است که نتایج آن به شرح زیر می‏باشد:
جدول۴-۱۰- نتایج مربوط به نیروی انسانی متخصص و استقرار بورس الکترونیک

 

 

T معیار = ۳

 

 

 

متغیر

 

درجه آزادی

 

میانگین

 

T

 

Sig.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:37:00 ب.ظ ]




- آیا آموزش مهارت رفتار جرات‏مندانه بر سبک تصمیم‏ گیری شهودی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر دارد؟
آموزش مهارت رفتار جرات‏مندانه بر سبک تصمیم‏ گیری شهودی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر ندارد، برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری برای نمرات تفاضلی استفاده شد. و نتایج بدین شرح بود، مقدارf به دست آمده با درجه آزادی ۱ برابر است با ۲۴۶/ که سطح معنی‏داری به دست آمده برابر است با ۶۲۴/ که نشان دهنده آن است که آموزش رفتار جرات‏مندانه بر سبک تصمیم‏ گیری شهودی تاثیر معنی‏داری نداشته است. و اندازه اثر آن ویا اندازه تاثیر متغیر مستقل بر وابسته برابر است با ۰۰۸/۰٫
دانلود پروژه
تصمیم‏ گیری شهودی فرآیندی ناخودآگاه است که درسایه تجربه‏های استنتاج شده به دست می‏آید(رابینز، ۱۳۸۵). در ا ین شیوه تصمیم‏ گیری فرد تصمیم‏گیرنده منطق روشنی در رابطه با درست بودن تصمیم خود ندارد، بلکه با تکیه بربینش و فراست درونی خود آن چیزی را که فکر می کند درست است انجام می دهد(پاتون[۱۹۰]، ۲۰۰۳) افرادی که از سبک تصمیم‏ گیری شهودی برخورداند کاملاً تجزیه و تحلیل بخردانه مساله را رد نمی کنند، ولیکن معتقدند در برخی شرایط نظیر هنگام مواجهه با یک بحران، در شرایط عدم اطمینان و زمانیکه با حجم عظیمی از اطلاعات پردازش نشده مواجه می شوند و در شرایطی که به علت ماهیت پیچیده مساله و بحرانی بودن شرا یط امکان جمع آوری تمامی اطلاعات موجود پیرامون موضوع تصمیم‏ گیری و بررسی دقیق و سیستماتیک این اطلاعات وجود ندارد، شهود و فراست درونی به کمک افراد آمده ودر انتخاب تصمیم مناسب می تواند نقش مهمی را ایفا کند. از نظر اسپایسر و سادلر اسمیت[۱۹۱](۲۰۰۵)، ﺳﻪ ﻣﻨﺒﻊ ﻣﻬﻢ ﺷﻬﻮد و ﺑﻴﻨﺶ دروﻧﻲ در اﻳﻦ ﺳﺒﻚ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از:

 

    1. پاسخ های ذاتی-فطری: پاسخ های ذاتی از ضمیر ناخودآگاه انسان نشات گرفته ، غیر قابل آموزش بوده و بطور غریزی از بدو تولد همراه انسان می باشند.

 

    1. تجارب عمومی: این منبع شهود انسان ها را آموخته‏ها و تجارب فراگرفته شده ط یجریانات و موقعیت های گذشته تشکیل می دهند.

 

۳٫آموزش های متمرکز : این آموزش ها در راستای کاهش وابستگی فرد به تحلیل‏های کاملاً بخردانه در شرایط مبهم و ناشناخته و بهبود توانمندی های شهودی می باشد .بر این اساس می توان گفت تصمیم ‏گیری شهودی در محیط‏های متلاطم و ناشناخته ازجامعیت و انعطاف پذیری بیشتری برخوردار است.
به نظر میرسد تاکید بر اندیشیدن و تامل و تانی و همچنین خودداری از رفتار تکانشی طی جلساتی که بویژه در خصوص مدیریت خشم برگزار شده در پاسخ دانش آموزان موثر بوده است. نتیجه بدست آمده با نتایج تحقیقات اسپایسر و سادلر اسمیت (۲۰۰۵)، و یافته‏ها ی ثانهلم(۲۰۰۴) و هادی زاده مقدم و طهرانی(۱۳۸۷) همگرا می‏باشد. چراکه در همه این موارد میان تصمیم عقلانی و شهودی نسبتی معکوس حاکم است و در مواردی که تصمیم‏ گیری عقلانی افزایش داشته تصمیم‏ گیری شهودی یا افزایش نداشته و یا روند نزولی داشته است.
اسپایسر و سادلر اسمیت (۲۰۰۵)، در بررسی پنج سبک تصمیم‏ گیری مورد نظر در بین دو گروه ۲۰۰نفری از دانشجویان رشته بازرگانی در یکی از دانشگاه‏ها ی انگلستان ، در گروه اول بین سبک عقلانی و هر یک از سبک های تصمیم‏ گیری شهودی، آنی و اجتنابی رابطه معنادار منفی، بین سبک تصمیم‏ گیری شهودی و آنی و بین سبک تصمیم‏ گیری وابستگی و اجتنابی رابطه معنادار مثبت به دست آوردند ، در گروه دوم نیز روابط بین سبک های تصمیم گیری همانند گروه اول به دست آمد ، علاوه بر آن در گروه دوم وجود همبستگی معنادار مثبت بین دو سبک اجتنابی و آنی نیز تا یید شد(پارکر و همکاران، ۲۰۰۷). ثانهلم(۲۰۰۴) در تحقیق خود در زمینه سبک تصمیم‏ گیری ۲۰۶ نفر از افسران ارتش کشور سوئد بر اساس سبک های عمومی تصمیم‏ گیری، بین سبک تصمیم‏ گیری عقلایی و هر یک از سبک های شهود ی، اجتنابی و آنی افراد مورد مطالعه رابطه معنادار معکوس ، بین سبک تصمیم‏ گیری شهودی و آنی و بین سبک تصمیم‏ گیری وابستگی و اجتنابی رابطه معنادار مثبت به دست آورد.
- آیا آموزش مهارت رفتار جرات‏مندانه بر سبک تصمیم‏ گیری آنی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر دارد؟
آموزش مهارت رفتار جرات‏مندانه بر سبک تصمیم‏ گیری آنی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر معنی‏داری داشته است. برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری برای نمرات تفاضلی استفاده شد. و نتایج به دست آمده بدین صورت بود، مقدار f به دست آمده با درجه آزادی ۱ برابر بود با ۴۵۳/۶۶ که در سطح ۰۰۱/ معنی‏دار است، یعنی آموزش رفتار جرات‏مندانه موجب کاهش سبک تصمیم‏ گیری آنی شده است. و اندازه اثر آن ویا اندازه تاثیر متغیر مستقل بر وابسته برابر است با۶۸۹/۰٫
ثانهلم[۱۹۲]( ۲۰۰۴) معتقد است سبک تصمیم‏ گیری آنی بیانگر احساس اضطرار تصمیم‏گیرنده و تما یل وی به اخذ تصمیم نها یی در کوتا هترین و سر یع تر ین زمان ممکن است. به عبارت دیگرافرادی که از سبک تصمیم‏ گیری آنی برخوردارند در هنگام مواجه شدن با موقعیت تصمیم‏ گیری بلافاصله و بی‏درنگ تصمیم اصلی خود را اتخاذ می کنند.
در این سبک تصمیم‏ گیری فرد توجه چندانی به آینده و تاثیرات احتمالی تصمیمش ندارد بعضی از افراد در زمان اتخاذ تصمیم دچار اضطراب می‌شوند و تعارض بین انتخاب‌ چند گزینه آنچنان برایشان دشوار است که نمی توانند به‌درستی تصمیم بگیرند. این افراد در این شرایط بدون فکر کردن و بدون اینکه سعی کنند اطلاعاتی در مورد انتخاب‌شان به دست آورند، برای اینکه از این‌همه تنش و فشار رهایی یابند یکی از گزینه‌‌ها را بدون فکر کردن انتخاب می‌کنند. در واقع انتخاب آنها به منزله‌ی فرار و رهایی از تنش موجود است.
از نظر آلبرتی و امونس(۱۹۸۲) ﻣﻨﻈﻮر از اﺑﺮاز وﺟﻮد، رﻓﺘﺎری اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﺨﺺ را ﻗﺎدر ﻣﻲﺳﺎزد ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺧﻮد ﻋﻤﻞ ﻛﻨﺪ، ﺑﺪون ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ اﺿﻄﺮاﺑﻲ روی ﭘﺎﻫﺎی ﺧﻮد ﺑﺎﻳﺴﺘﺪ، اﺣﺴﺎﺳﺎت واﻗﻌﻲ ﺧﻮد را ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪ اﺑﺮاز ﻛﻨﺪ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﻮدن ﺑﻪ ﺣﻘﻮق دﻳﮕﺮان ﺣﻖ ﺧﻮد را ﺑﮕﻴﺮد . و همچنین آمس[۱۹۳](۲۰۰۹) معتقد است، ﺷﻴﻮهای ﻛﻪ در ﺑﺮﻗﺮاری رواﺑﻂ ﺑﺎ دﻳﮕﺮان اﺗﺨﺎذ ﻣﻲﺷﻮد، ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﻴﺘﻲ ﺑﻮﻳﮋه در ﭘﻮﻳﺎﻳﻲ ﻫﺎی ﺑﻴﻦ ﻓﺮدی اﺳﺖ. ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﺿﻌﻴﻒ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ رواﺑﻂ ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮد و ﻓﺸﺎر رواﻧﻲ را اﻓﺰاﻳﺶ دﻫﺪ. در واﻗﻊ اﺑﺮاز وﺟﻮد ﻣﺸﺨﺼﻪ ﻣﻬﻢ ﭘﺎﺳﺦ اﻓﺮاد در ﻳﻚ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ در آن ﻣﻮﺿﻊ و ﻋﻼﻳﻖ ﻓﺮد در ﺗﻌﺎرض ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻊ و ﻋﻼﻳﻖ دﻳﮕﺮان ﻗﺮار ﻣﻲ ﮔﻴﺮد ﻛﻪ ﺧﻮد ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺗﻀﺎدﻫﺎی ﺑﺎﻟﻘﻮه ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. در حقیقت آموزش رفتار جرات‏مندانه سبب میشود فرد به حقوق خود واقف شود و همچنین خود را نسبت به پیامد تصمیماتی که اخذ میکند مسوول بداند و از اینکه صرفا برای رهایی از تنش و اضطراب مسیری را برای خود برگزیند اجتناب کند. هرچند که در بعضی از موارد فرد ناگزیر از تصمیم‏ گیری آنی است. اسکات و بروس (۱۹۹۵) معتقدند، ممکن است این شیوه تصمیم‏ گیری معلول شرایطی باشد که برای فرد ایجاد می شود، و استفاده از این سبک لزوما به معنی گرفتن تصمیمات خام و ناپخته نیست.حیدری و مرزوقی(۱۳۹۱) نیز در بررسی سبک های عمومی تصمیم‏ گیری مدیران دانشگاه شیراز به این نتیجه ای همسو با اسکات و بروس دست یافتند. نتیجه این پژوهش مشخص نمود که سبک غالب تصمیم‏ گیری مدیران دانشگاه شیراز، سبک آنی است. پژوهشگران در تبیین آن عنوان نموده اندکه مدیران دانشگاه در هنگام مواجهه با موقعیت تصمیم‏ گیری، در سریع ترین زمان ممکن تصمیم‏ گیری می‏کنند. این تصمیمات لزوماً تصمیمات خام و ناپخته ای نیستند، بلکه آنها را بر اساس تجربه و اطلاعاتی که قبلاً کسب کرده اند، اتخاذ می‏کنند. زیرا محیط آموزش عالی دچار تغییرات سریع و پویایی و پیچیدگی هایی است که شرایط و چالش هایی را برای آموزش عالی ایجاد کرده و باعث می شود تا پیچیدگی،الزامات و محدودیت های خاصی برای تصمیم‏ گیری ایجاد شود. در این راستا چالش برانگیزترین الزام عملکردی، محدوده زمانی برای تصمیم‏ گیری است؛ یعنی مدیران باید بسیار سریع و به موقع تصمیم‏ گیری نمایند، زیرا فرصت ها در حال گذراند.
ولیکن با توجه به جمیع جهات اگر چنین سبک تصمیم‏ گیری در فرد به صورت عادت در بیاید لطمات جبران ناپذیری را متحمل خواهد شد خصوصا در مواردی همچون انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب محل زندگی، انتخاب همسر و… که این تصمیمات نقش پر رنگ و برجسته ای در آینده وی داشته به همراه خواهد داشت.
- آیا آموزش مهارت رفتار جرات‏مندانه بر سبک تصمیم‏ گیری وابستگی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر دارد؟
آموزش مهارت رفتار جرات‏مندانه بر سبک تصمیم‏ گیری وابستگی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیرمعنی‏داری دارد، برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری برای نمرات تفاضلی استفاده شد. و نتایج به دست آمده بدین شرح بود که مقدار f به دست آمده با درجه آزادی ۱ برابر بود با ۲۱۴/۴۵ که در سطح ۰۰۱/ معنی‏دار است، یعنی آموزش رفتار جرات‏مندانه موجب کاهش سبک تصمیم‏ گیری وابستگی شده است. و اندازه اثر آن ویا اندازه تاثیر متغیر مستقل بر وابسته برابر است با ۶۰۱/۰٫
براساس نظر پارکر[۱۹۴] و همکاران(۲۰۰۷) سبک تصمیم‏ گیری وابستگی بیانگر عدم استقلال فکری و عملی تصمیم‏گیرندهو تکیه بر حمایت‏ها و راهنمایی‏های دیگران در هنگام اتخاذ تصمیم است. مدیرانی که از سبک تصمیم‏ گیری وابستگی برخوردارند در هنگام مواجه شدن با یک مشکل یا فرصت نیازمند این هستند که حتماً فردی در کنار آنها باشد تا کاملاً مطابق گفته‏های او عمل کنند. چنین افراد ی به جای اینکه در هنگام اتخاذ تصمیمات مهم با دیگران مشورت نموده و در نهایت تصمیم نهایی را خودشان انتخاب کنند، کاملاً متکی و وابسته به دیدگاه‏های سایر افراد عمل می کنند.
در تبیین علل وابستگی فرد به اطرافیان می توان گفت کودک در بدو تولد، موجودی کاملا وابسته و ناتوان است و اگر مادر یا مراقب اولیه اش به او رسیدگی و از او حمایت نکند، قادر به ادامه‌ حیات نخواهد بود.به مرور و با رشد فکری و جسمی انسان از میزان این وابستگی به طرز چشمگیری کاسته می‌شود، اما مشکل وقتی پدیدار می‌شود که وابستگی اولیه با شدت و در تمام امور ادامه پیدا کند.گاهی رشد شخصیت انسان به گونه ای است که ویژگی‌های وابستگی در او به شکل بارز باقی می‌مانند و با شکل دادن الگوهای پایدار و فراگیر فکری، احساسی و رفتاری، به ویژگی‌های شخصیتی فرد تبدیل می‌شوند. گاهی این ویژگی‌های شخصیتی آنچنان شدید و فراگیرند که باعث بروز اختلال در عملکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی و خانوادگی فرد می‌شوند.
یکی از نتایج این الگوی فرزندپروری، فرزندانی هستند که بیش از حد به والدین خود وابسته و به شدت از آنها متوقع‌اند و توان حل و فصل مشکلات خود را در بزرگسالی هم ندارند. حس مسئولیت‌پذیری و تحمل سرخوردگی و ناکامی باید از همان دوران کودکی تمرین و به کودک یاد داده شود. از همان ابتدا باید وظایفی را متناسب با مرحله رشد برعهده کودک گذاشت تا خطا کند و روش درست را بیاموزد، زمین بخورد تا ایستادن و راه رفتن را بیاموزد، ناکامی و سرخوردگی را تجربه کند تا تحمل زندگی بزرگسالی را که ناگزیر با بسیاری ناکامی‌ها همراه است، داشته باشد. خانواده‌ها این شیوه تربیتی را کاملا خیرخواهانه در پیش می‌گیرند، غافل از آنکه نتیجه آن فرزندی وابسته و ناتوان خواهد بود. چنین فرزندی وقتی وارد اجتماع می‌شود به دنبال مراقب و مادر می‌گردد و وقتی ازدواج می‌کند، از همسرش انتظار مراقبت مادرانه دارد و اگر همسر نتواند یا نخواهد چنین نقشی را به عهده بگیرد، ناسازگاری‌ و مشکلات بین زوج اتفاق می افتد. بدتر از آن زمانی است که هر دوطرف چنین ویژگی ای داشته باشند و هر دو به دنبال مادر و حامی باشند. در این صورت هم این روابط پایدار و مسوولانه نخواهند بود.
نکته بعدی در تربیت این است که بعضی از والدین خود خواستار اینند که تمامی مسئولیت ها را بپذیرند و هیچ وظیفه ای به دیگران محول نمی‏کنند و می گویند)کار کسی را قبول ندارند,یا از هدر رفتن وقت جلوگیری می‏کنیم(ولی این والدین از این حقیقت غافلند که اگر در این زمان به کودکان یا فرزندانشان اجرای صحیح کارها را نیاموزند ,در آینده این والدین فردا دچار مشکلات زیادی خواهند شد و از عهده کارهای عادی هم بر نخواهند آمد)
در آموزش مهارت رفتار جرات‏مندانه خصوصا در جلسات انتهایی بر حقوق فردی و اجتماعی تا کید فراوان شد و همچنین اهمیت استقلال هر فرد بیان شد. از آنجاییکه به لحاظ تئوریک آموزش مهارتهای زندگی تا حدود زیادی وامدار نظریه شناختی- اجتماعی بندورا می‏باشد سعی بر آن بوده است در تمام مسیر آموزش بر مبنای این نظریه الگویی مناسب رفتاری به دانش آموزان ارائه گردد و این امر با ایفای نقشی که بازیگران اصلی آن خو دانش آموزان بودند میسر شد. با افزایش تعداد جلسات آموزشی، افرادی که وابسته تر بودند و کمتر نقشی بعهده میگرفتند مشارکت بیشتری از خود نشان دادند و به حقوق فردی و اجتماعی خود واقف تر شدند. بنابراین دور از انتظار نیست که افرادی که در ابتدا تمایل کمتری به استقلال داشتند و از انتخاب مسیر سر باز میزدند در پایان جلسات آموزشی تمایل بیشتری به ابراز وجود و رهایی از سایه اطرافیان خود داشته باشند.
- آیا آموزش مهارت رفتار جرات‏مندانه بر سبک تصمیم‏ گیری اجتنابی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر دارد؟
آموزش مهارت رفتار جرات‏مندانه بر سبک تصمیم‏ گیری اجتنابی دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر معنی‏داری دارد، ، برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری برای نمرات تفاضلی استفاده شد. و نتایج به دست آمده بدین شرح بود که مقدار f به دست آمده با درجه آزادی ۱ برابر بود با ۹۹۴/۱۰که در سطح ۰۰۲/ معنی‏دار است، یعنی آموزش رفتار جرات‏مندانه موجب کاهش سبک تصمیم‏ گیری اجتنابی شده است. و اندازه اثر آن ویا اندازه تاثیر متغیر مستقل بر وابسته برابر است با ۲۶۸/۰٫
طبق نظر پارکر و همکاران(۲۰۰۷) افرادی که از سبک تصمیم‏ گیری اجتنا بی برخوردارند درهنگام مواجه با مساله مشکل یا فرصت تا آنجا که امکان‏پذیر باشد تصمیم‏ گیری را به تعویق انداخته و از هرگونه واکنش نسبت به مساله رخ داده طفره می‏روند بنابر این سبک تصمیم‏ گیری اجتنابی ر ا می توان تلاش و تما یل فرد تصمیم‏گیرندهبه اجتناب از اتخاذ هر گونه تصمیم و تا حد امکان دوری از موقعیت ها ی تصمیم‏ گیری تعریف نمود(ثانهلم، ۲۰۰۴). یکی از بزرگ ترین موانع بر سر راه تحقق آرزوها و رسیدن به اهداف در زندگی، مشکل در تصمیم‏ گیری برای برداشتن نخستین گام است. قدرت تصمیم‏ گیری مهم ترین مولفه ای است که نداشتن و یا حتی ضعف در آن می تواند مسیر زندگی را تغییر دهد.
اما اجتناب از تصمیم‏ گیری خود معلول است، معلول علتی به نام نداشتن اعتماد به نفس است. این مشکل از روی اضطراب مفرط و خود ناتوان سازی فرد ظاهر می شود. آنهایی که دارای کمبود اعتماد به نفس هستند زندگی محدودتری دارند و دنیای شخصی آنها بسیار کوچک و محدود به استعداد بالقوه آنهاست. در حالی که به محض اینکه به ارزش های خود واقف میشوند( اتفاقی که شاید به جرات بتوان گفت بزرگترین دستاورد آموزش مهارت ابراز وجود خواهد بود) در موقعیتی قرار خواهند گرفت که می توانند افق دید خود را گسترش دهند. گیل لیندن فیلد در کتاب اعتماد به نفس برتر می نویسد: “اگر می خواهیم واقعا اعتماد به نفس داشته باشیم باید این عادت را که همیشه می خواهیم دیگران را از خودمان راضی نگهداریم را از بین ببریم.”
البته بدیهی است که برای متزلزل نبودن در تصمیم‏ گیری، انتخاب و اقدام به برقراری هر ارتباطی بهتر است ابتدا فرد خود را به درستی بشناسد و چارچوب های اصلی و مهم در زندگی خود را مشخص کند تا در مواردی که ناگزیر از تصمیم‏ گیری است دچار سردرگمی نشود شاید برایتان پیش آمده باشد که در ابتدای کاری متوجه شده اید که بنای کار تا چه حد در هم و برهم و بی پایه است و به طور ناخودآگاه با معجون درهمی از ارزش ها نسبت به پدر و مادر، معلمان، رهبران دینی، سیاستمداران، روسا، همسر، دوستان و سایر اشخاص مهم زندگی تان پیش رو دارید. ارزش هایی که اغلب با هم در تضادند و در نهایت اثرات تضعیف کننده ای در قالب یک جنگ درونی پایان ناپذیر دارند. چنین درگیری فکری می تواند تحت تاثیر ترس از طرد شدن باشد. بنابراین باید در ازای داشتن یک سیستم ارزشی بهای آن را پرداخت.
بزرگترین نگرانی افرادی که در تصمیم‏ گیری سستی از خود نشان میدهند و در مراحل حادتر از اتخاذ تصمیم اجتناب میکنند ترس از مواجهه با پیامد تصمیم است.
ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻣﻌﻠﻢ و ﻣﺮﺑﯽ ﮐﻮﺩﮎ ﺩﺭ ﺗﺮﺑﯿﺖ و ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮎ و ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺍﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻬﯽ و ﺍﻫﻤﺎﻝ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ، ﻋﻮﺍﻗﺐ ﻭﺧﯿﻤﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ . ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻮﺩﮎ و ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻠﯽ ﺑﻪ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﺤﯿﻄﯽ و ﺧﺼﻮﺻﺎً ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﻭﺍﻟﺪﯾﻨﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ .
ﭼﻨﺎﻥ ﭼﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮎ و ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺻﺪﺍﻗﺖ ، ﺩﻭﺳﺘﯽ ، ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ، ﭘﺬﯾﺮﺵ و ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎﺕ و ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺳﻨﯽ و ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺭﺷﺪ و ﻣﻠﺤﻮﻅ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺻﻞ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺎﺷﺪ ، ﮐﻮﺩﮎ و ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺁﺭﺍﻣﺶ و ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و ﺍﺯ ﺍﺑﺘﻠﺎ ﺑﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﺳﯿﺐ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺍﻥ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و ﺍﺧﺘﻠﺎﻟﺎﺕ ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ و ﺑﺰﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ.
از آنجاییکه کلاس آموزشی مهارت ابراز وجود به شیوه مشارکتی و با بهره گرفتن از گفتگوی سقراطی اداره میشود تقریبا همه دانش آموزان در روند آموزش مشارکت فعال خواهند داشت و پس از طی جلسات اولیه و آشنایی بیشتر با سبک حاکم بر کلاس گرایش بیشتری به اظهار نظر خواهند داشت.
افرادی که در جلسات اول از هرگونه مشارکتی اجتناب میکنند تحت تاثیر همسالان و نشاط حاکم بر کلاس به مرور اعتمادشان جلب خواهد شد و محدودیتهای را که پیش از این برای خود متصور بودند برای مدتی به فراموشی میسپارند و دلیل اصلی این تغییر وجود فضایی امن در محیط آموزشی است که هیچ کس حق سرزنش و بی احترامی به فرد دیگر را ندارد. وقتی طی تنها ده جلسه چنین تغییر شگرف در رفتار دانش آموزان حاصل میشود بدیهی است آموزش معلمین و والدین که زمانی بسیار طولانی‏تر در کنار دانش آموزان به سر می‏برند تاثیرات عمیق‏تری را به همراه خواهد داشت.
- آیا آموزش مهارت رفتار جرات‏مندانه بر کمال‏گرایی خویشتن مدار دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر دارد؟
آموزش مهارت رفتار جرات‏مندانه بر کمال‏گرایی خویشتن مدار دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر معنی‏داری دارد، و کاهش آن را پیش بینی می‏کند. برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری برای نمرات تفاضلی استفاده شد. و نتایج به دست آمده بدین شرح بود که مقدار f به دست آمده با درجه آزادی ۱ برابر بود با۸۶۵/۷که در سطح ۰۰۹/ معنی‏دار است، یعنی آموزش رفتار جرات‏مندانه موجب کاهش کمال‏گرایی خویشتن مدار شده است.و اندازه اثر آن ویا اندازه تاثیر متغیر مستقل بر وابسته برابر است با ۲۰۸/۰٫
شاید اگر  انسانها می پذیرفتند که نقص هایشان جزء زیبایی آنها به شمار می رود و همین تناقض است که آنها را منحصر به فرد و دوست داشتنی می سازد(پپ،۱۹۸۴) بسیاری از مشکلات روانشناختی به وجود نمی‏آمد. مولفه‏ی کمال‏گرایی خویشتن مدار عبارت است از تمایل به وضع معیارهای غیر واقع بینانه برای خود و ارزیابی سخت‏گیرانه از رفتار بر اساس آن معیارها، در واقع کمال‏گرایان خویشتن مدار مهم و تلاش کمال‏گرایانه و استانداردهای خود تحمیل شده دارند و عقیده شخصی دارند که بسیار مهم است تا فردی کامل و بی نقص باشند . کمال‏گرایی خویشتن مدار یک مولفه‏ی انگیزشی است که از یک طرف تلاش فرد برای دست یابی به کمال و از طرف دیگر اجتناب از شکست را در بر می‏گیرد . در حقیقت این مولفه با مشخصه‏ های مثبت ، تلاش ، رقابت برای پیشرفت وخود شکوفایی از یک طرف و مشخصه‏ های منفی خود سرزنش گری و خود انتقادگری از طرف دیگر ارتباط دارد (استوبر و یانگ ، ۲۰۱۰).
انتقاد از خود شدیدترین نوع انتقاد محسوب می شود. اغلب مواقع دیگران با انتقادهای خود به ما آسیب می‏رسانند، اما انتقادی که ما از خود می‏کنیم ضربه‏ای عمیق‏تر بر ما وارد می‏کند و اثر آن پایدارتر است. گاهی با گفتن جمله‏های منفی و سرزنش کننده، از خود انتقاد می‏کنیم و آن را سازنده می دانیم در حالی که این سبک انتقاد، فقط تصویر منفی را که از خود داریم تقویت می‏کند به خصوص زمانی که در زمینه‏هایی با شکست مواجه می شویم.
انتقاد از خودکار چندان رضایت بخش و مفیدی نیست زیرا معمولاً با پیش داوری همراه است. در بسیاری از موارد با برچسب زدن به خود و افتادن در این تله به خود حمله می‏کنیم.
انتقاد از خود یک ویژگی شخصیتی است که فرد به وسیله ی آن خود را شدیداً مداقه و ارزیابی می‏کند. این خصیصه پیامدهای منفی نظیر افسردگی، روابط بین فردی مختل، هیجانات منفی و سطوح بالای ناراحتی به همراه دارد که در ادامه به آن ها می پردازیم.
تحقیقات مربوط به منابع رشد انتقاد از خود ابتدا بر تعامل میان کودک - والد و یک مجموعه الگوهای هم سان مبتنی است. گرچه والدین تأثیر زیادی بر رشد انتقاد از خود دارند اما عوامل بسیار دیگری نیز وجود دارد که باید در رشد شخصیت به آن ها توجه کرد.
متغیرهای نظیر سوء استفاده ی جسمی و جنسی از کودک، نادیده گرفتن او و تجربه ی وقایع ناگوار در دوران کودکی، رشد انتقاد از خود را تحت تأثیر قرار می دهد. شخصیت های روان رنجور معمولاً در کودکی وقایع ناگواری نظیر نادیده گرفته شدن از نظر جسمانی و هیجانی و سوء استفاده ی جنسی و جسمی را تجربه می‏کنند.
مشکلات دوران کودکی تأثیر مهمی بر رشد شخصیت دارد و این مشکلات به رشد انتقاد از خود نیز نسبت داده می شود. در مطالعه ای رابطه بین میزان مشکلات دوران کودکی و انتقاد از خود بررسی شد و نتیجه ی آن نشان داد که نحوه رفتار والدین و تجربیات دوران کودکی منبع مهم انتقاد از خود به شمار می رود(دلالی،۱۳۸۸)
نحوه ی نامناسب گفت و گوی والدین با کودک نیز در شکل گیری انتقاد از خود در بزرگ سالی نقش دارد. تحقیقات متعددی نشان داده است که بین گفتار نامناسب والدین و اختلالات روان پزشکی در بزرگ سالی رابطه ای وجود دارد. این اختلالات در طیفی از درونی سازی و برونی سازی قرار دارد.بر اساس تحقیقات موجود، گفتار نامناسب والدین با کودک موجب شکل گیری یک سبک شناختی منفی می شود که عامل مهمی در بروز افسردگی است.
کاوامورا[۱۹۵] و همکاران(۲۰۰۵) در پژوهشی به بررسی رابطه کمال‏گرا یی، اضطراب و افسردگی پرداختند نتایج حاصل از پژوهش بیانگر رابطه معنی‏دار بین کمال‏گرایی با افسردگی و اضطراب می باشد. و همچنین آکوردینو[۱۹۶] و همکاران(۲۰۰۸) در پژوهشی به بررسی کمال‏گرایی با افسردگی و سلامت روانی ۱۲۳ دانش آموز کلاس ۱۰ تا ۱۲ پرداخته اند که نتایج تجزیه و تحلیل چند متغیری بیانگر رابطه معنی‏دار بین کمال‏گرایی با افسردگی می باشد.
این در حالی است که فردی جراتمند همواره نگاهی واقع بینانه نسبت به توانمندیهای خود دارد و اهداف خود را متناسب با نقاط قوت و ضعف خود و فرصتها و تهدیدهای موجود در محیط برمیگزیند. و کمتر اسیر خواسته‏های نامعقول خود میشود. این خط مشی سبب خواهد شد فرد جراتمند از آسیبهای روانی همچون افسردگی و اضطراب در امان باشد. نوجوانان معمولا اهدافی رویایی در سر می پرورانند و به گفته آلکایند در جستجوی افسانه شخصی هستند. آموزش ابراز وجود و سایر مهارتهایی که سبب خودآگاهی در نوجوان میشود او را در اتخاذ اهدافی واقع بینانه یاری میرساند.
- آیا آموزش مهارت رفتار جرات‏مندانه بر کمال‏گرایی دیگر مدار دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر دارد؟
آموزش مهارت رفتار جرات‏مندانه بر کمال‏گرایی دیگر مدار دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر معنی‏داری دارد، برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری برای نمرات تفاضلی استفاده شد. و نتایج به دست آمده بدین شرح بود که مقدار f به دست آمده با درجه آزادی ۱ برابر بود با۹۷۹/۳۷که در و اندازه اثر آن ویا اندازه تاثیر متغیر مستقل بر وابسته برابر است با ۵۵۹/۰٫
این مولفه تمایل فرد به در نظر گرفتن معیارهای افراطی برای رفتار دیگران و ارزیابی سخت گیرانه از عملکرد آنان را در بر می گیرد . افراد کمال‏گرا این مولفه‏ها را برای فرد یا افرادی که در زندگی شان اهمیت بیشتری دارند وضع می‏کنند مانند : انتظارات کمال‏گرایانه والدین برای فرزندانشان . این مولفه منجر به سرزنش دیگران و اساس اعتماد و خصومت نسبت به دیگران می باشد .افراد کمال‏گرا ی دیگر مدار بیش از دیگران ، دچار هراس ، تنهایی ، پارانویا ومشکلات زناشویی و خانوادگی می شوند (استوبر و یانگ ، ۲۰۱۰).
بسیاری از کسانی که در مورد کمال‏گرایی نظریه پردازی کرده اند در مورد نقش خانواده در ایجاد رشد کمال‏گرایی اتفاق نظر دارند به طور کلی این نظریه پردازان معتقدند که کمال‏گرایی ریشه در تعامل با والدین کمال‏گرا و پر متوقع دارد .
(فراست و همکاران، ۱۹۹۱) معتقدند والدین کمال‏گرا ، نه تنها موفقیت فرزندانشان را کم اهمیت جلوه می دهند بلکه برایشان سخت است که تلاش های آنان را بپذیرند و به آن ها پاداش بدهند .آنان به جای ارزیابی مثبت و تشویق فرزندانشان مدام از آن ها می خواهند که بهتر از قبل عمل کنند به دنبال این طرز فکر و رفتار ، فرزندان هیچ وقت از عملکردشان احساس رضایت نخواهند کرد .
(هولندر ، ۱۹۶۵) بیان کرد که کمال‏گرایان آنقدر به تلاش خود ادامه می دهند تا برخی ارزیابی های والدین را به نفع خود تمام کنند . به عقیده ی وی کمال‏گرایان معتقدند اگر بهتر کار کنند آدم کاملی خواهند بود و والدینشان آنان را دوست دارند . او کمال‏گرایی را نتیجه سخت گیری شدید والدین در مقابل فرزندان با اعمال روش « دو مقوله ای » و تایید مشروط فرزندان بیان کرد ، به نظر وی کودکان معتقدند ،که اگر بسیار سخت فعالیت کنند سرانجام والدین شان آنان را خواهند بخشید و پذیرفته می شوند .
(فلت و سینگر ، ۱۹۹۵) بیان کردند بین شیوه‏های فرزند پروری والدین ومیزان کمال‏گرایی فرزندان ارتباط وجود دارد . از نظر (فراست و همکاران، ۱۹۹۰)والدین کمال‏گرا از تایید فرزندان خود اجتناب می‏کنند و به بهتر انجام دادن کارها توسط آنان اصرار می ورزند . حتی ممکن است این تاکید والدین برای انجام دادن کارها به صورت هیچ و بدون اشتباه و تاکید بر رقابت جویی و برنده شدن به تدریج باعث نابهنجار شدن کمال‏گرایی نسبت به سال های ابتدایی شود در ضمن ممکن است کمال‏گرایی در ابتدا به عنوان مولفه‏های مثبت و پاداش دهنده آغاز شود اما با گذشت زمان به دلایل زیر منفی و مخرب شود :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:37:00 ب.ظ ]