کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



۴ـ موضوع دیگری که در قانون جدید مورد توجه قرار گرفته موضوع ” بار اثبات ” در دفاع مشروع است. قانونگذار جدید در تبصره ۲ ماده ۱۵۵ در جایی که اصل دفاع محرز بوده ولی شرایط آن به اثبات نرسیده، ضمن فرض دانستن تحقق و رعایت شرایط لازم برای دفاع بار اثبات ادعای عدم رعایت شرایط دفاع را متوجه مهاجم نموده است.
دانلود پایان نامه
گفتار دوم : در اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی دائمی رم
اندیشه ایجاد یک دیوان کیفری بین المللی به معاهده صلح ورسای ( ۱۹۱۹ ) پس از جنگ جهانی اول باز می گردد. در ماده ۲۲۷ معاهده صلح ورسای مقرر شده بود که ویلهلم دوم امپراتور آلمان که مسبب اصلی جنگ شناخته می شد، در یک دیوان بین المللی تحت پیگرد و محاکمه قرار گیرد. علاوه بر آن، ماده ۲۲۸ معاهده مذکور دولت آلمان را موظف می ساخت که متهمین به ارتکاب جنایات جنگی را تسلیم قدرت های فاتح نماید تا در یک دادگاه ویژه نظامی محاکمه شوند. اما ویلهلم قیصر به هلند گریخت و بنا به ملاحظات سیاسی و اغماض قدرت های اروپایی، هیچگاه محاکمه و مجازات نشد، از سوی دیگر محاکمه متهمین به ارتکاب جنایات جنگی نیز به دیوان عالی آلمان محول گردید. با وقوع جنایات دهشتناک طی جنگ جهانی دوم، اندیشه ایجاد دیوان کیفری بین المللی بار دیگر مورد توجه قرار گرفت.[۵۷] طی قرن بیستم، چهار دادگاه بین المللی کیفری موردی و موقت تشکیل شد. این چهار دادگاه عبارت بودند از دادگاه های نظامی نورنبرگ و توکیو و نیز دادگاه های کیفری بین المللی یوگسلاوی (سابق) و روآندا.[۵۸] آرزوهای تأسیس یک دیوان دایمی کیفری بین المللی در سال ۱۹۸۰ با پیشنهاد کشورهای آمریکای لاتین به مجمع عمومی متحد، به رهبری ترینیداد و توباگو، که تشکیل چنین دادگاهی را بعنوان آخرین راه حل خود برای تعقیب قاچاق بین المللی مواد مخدر می دانستند احیاء شد. موضوع (تأسیس دادگاه) از طریق مجمع عمومی به کمیسیون حقوق بین الملل ارجاع داده شد. در سال ۱۹۹۳ مجمع عمومی از کمیسیون حقوق بین الملل خواست تا پیش نویس اساسنامه دادگاه را تهیه نماید. پیش نویس اساسنامه کمیسیون حقوق بین الملل که در ۱۹۹۴ پایان یافت بطور وسیعی تحت تأثیر اساسنامه دیوان کیفری بین المللی برای یوگسلاوی سابق بود. در همان سال، یک کمیته موقتی از سوی مجمع عمومی تشکیل شد تا موضوعات مطرح در پیش نویس اساسنامه را بررسی کند. در همین اثناء، در سال ۱۹۹۱، کمیسیون حقوق بین الملل پیش نویس قانون جنایات علیه صلح و امنیت بشری را تصویب کرد، طرحی که از ۱۹۴۷ مورد تأیید مجمع عمومی ملل متحد بود. پیش نویس قانون فوق برای اظهارنظر به دولتها ارائه شد و در سال ۱۹۹۶ در راستای اظهارنظرهای بعمل آمده مورد تجدیدنظر قرار گرفت. پیش نویس اساسنامه ۱۹۹۴ و پیش قانون ۱۹۹۶ عموماً از نظر محتوا و قلمرو جرایم مشمول صلاحیت دیوان کیفری بین المللی احتمالی تداخل داشتند. پیش نویس قانون ۱۹۹۶ مقرر می دارد که جنایات علیه صلح و امنیت بشری، ذاتاً جرایم حقوق بین المللی هستند که اشخاص مسئول مجازات خواهند شد، اعم از اینکه، این جرایم به موجب حقوق داخلی قابل مجازات باشند یا نباشند. با این حال، بدون لطمه زدن به صلاحیت دادگاه کیفری بین المللی هر دولت مشمول قانون فوق[۵۹]، تدابیر لازم برای ایجاد صلاحیت خود نسبت به جنایات کشتار جمعی، جنایات علیه بشریت، جرایم علیه کارکنان سازمان ملل متحد و (سازمانهای) وابسته و جنایات جنگی، واگذاری صلاحیت انحصاری رسیدگی به جنایت تجاوز به یک دادگاه کیفری بین المللی اتخاذ خواهد کرد.[۶۰] سرانجام « اساسنامه تأسیس دیوان کیفری بین المللی » در تاریخ ۱۷ ژوئیه ۱۹۹۸ ( ۲۶ تیر ماه ۱۳۷۷ ) به تأیید اکثریت دولت های شرکت کننده در کنفرانس دیپلماتیک رم که از ۱۶۰ کشور جهان گرد هم آمده بودند برساند. اساسنامه دیوان شامل ۱۲۸ ماده است که به موجب ماده ۱۲۶ آن، اولین روز ماه بعد از شصتمین روز از تاریخ تصویب، پذیرش، موافقت یا الحاق شصتمین دولت لازم الاجرا خواهد شد.[۶۱]
بررسی تاریخی دفاع مشروع ـ روند تحول تاریخی دفاع مشروع رابطه نزدیکی با تاریخ درگیری های مسلحانه و قوانین جنگ دارد. توسل نامحدود و آزادانه دولت ها به جنگ موجب شد تا با تنظیم مقررات ناظر بر توسل به زور و تنظیم قواعد حاکم بر جنگ ها به تدریج مقرراتی برای محدود کردن توسل یک جانبه به زور شکل گیرد؛ زیرا تا آغاز قرن بیستم با جواز مبادرت دولت ها به جنگ به طور آزادانه و براساس حقوق بین الملل عمومی، نیاز به توجیه آن اقدامات براساس دفاع مشروع نبود، لذا دفاع مشروع دارای اهمیت نسبتاً کمی بود. در آغاز قرن بیستم که آزادی توسل به جنگ، محدود شد. دفاع مشروع اهمیت یافت به نحوی که امروزه در هر گونه توسل به نیروی نظامی به حق دفاع مشروع فردی یا جمعی استناد می شود.
کلسن ( حقوقدان ) می گوید : قبل از تحریم جنگ تجاوزکارانه حق دفاع مشروع علی رغم تایید آن در حقوق بین الملل عرفی به طور مکرر، اصولاً فاقد ماهیت قانونی بوده و بیشتر جنبه سیاسی _ اخلاقی داشته است تا اقدامات به عمل آمده را صحیح جلوه دهد.
حق دفاع مشروع در قرارداد عمومی برای مردود شمردن جنگ[۶۲] در ۱۹۲۸ محترم شمرده شد و اعلام گردید که این حق در ذات حاکمیت هر دولت و در هر پیمان به طور ضمنی وجود دارد. هر دولتی همواره و قطع نظر از مقررات معاهداتی آزاد است تا از تمامیت ارضی خود در مقابل حمله یا تجاوز دفاع کند و تنها خود برای تصمیم گیری در این مورد صالح است که آیا شرایط، توسل به جنگ را در چارچوب دفاع مشروع ایجاب می کند یا خیر.[۶۳]
به طور کلی تا پیش از تدوین منشور ملل متحد و تأسیس سازمان ملل، هر دولتی خود را برای داوری در خصوص توسل به دفاع مشروع صالح می دانست و براساس حقوق بین المللی سنتی رفتار می کرد. طی این سال ها استناد به دفاع مشروع براساس فرمول وبستر[۶۴] انجام می گرفت.
براساس این فرمول که در سال ۱۸۳۷ به نام وزیر خارجه ایالات متحده مشهور شد کشوری که متوسل به دفاع مشروع می شود باید ثابت کند که :
« ضرورت دفاع مشروع، فوری و حاد است و هیچ فرصتی برای انتخاب وسیله و بررسی باقی نگذاشته است. همچنین عملی که تحت عنوان ضرورت دفاع مشروع توجیه می شود باید در حد ضرورت محدود شود و آشکارا در همان حد باقی بماند. »[۶۵]
در این فرمول، مؤلفه های ضرورت و تناسب به خوبی بیان شده است اما هیچ تعریف دقیقی که حدود آن را نشان دهد در حقوق عرفی وجود ندارد؛ لذا دولت ها طیف گسترده ای از اعمال حتی اقدامات تجاوزکارانه خود را تحت عنوان دفاع مشروع توجیه کرده اند.[۶۶]
به عقیده استاد ضیایی بیگدلی در مورد سابقه تاریخی دفاع مشروع می نویسد : تا سال ۱۹۱۹ مانع عظیم جهت پذیرش حق دفاع مشروع به عنوان یک حق بین المللی، وجود صلاحیت بی قید و شرط و نامحدود کشورها در توسل به جنگ بود، اما پس از آن میثاق جامعه ملل نیز ذکری از دفاع مشروع به میان نیاورد. شاید تدوین کنندگان میثاق چنین تصور می کردند که دفاع مشروع حق بنیادی و جهانی شناخته شده است، لذا نیازی به پیش بینی آن نمی باشد.[۶۷]
در زمان تهیه پیش نویس اولیۀ دیوان توسط وکلای بین المللی نیز از دفاعیاتی مثل دفاع مشروع ذکری به میان نیامده بود. در طرح کمیسیون حقوق بین الملل در سال ۱۹۹۴ برای تشکیل یک دادگاه کیفری بین المللی دائمی نیز به ذکر مختصری از حقوق قابل اجرا بسنده شده بود. به علت نقایص موجود، گروهی از حقوقدانان کیفری در طول سال های ۱۹۹۵ الی ۱۹۹۶، در طرح های تهیه شده برای اساسنامه به دفاعیات جزایی اشاره نمودند. بسیاری از پیشنهادات این گروه در گزارش مقدماتی کمیته ایجاد دادگاه کیفری بین المللی انعکاس یافت. نشست های بعدی کمیته زمینۀ وضع بند ج ماده ۱-۳۱ اساسنامه را فراهم نمود.[۶۸]
مبحث دوم : مبنای فلسفی دفاع مشروع
فلسفه مشروعیت دفاع یا دفاع مشروع در طول تاریخ به طرق مختلف توجیه شده است، در این قسمت غرض و مقصود این است که ببینیم « دفاع مشروع » به چه علت و بر چه مبنایی در مقررات جزائی کشورهای مختلف پذیرفته شده است. اکنون در اینجا نظریات گوناگونی را که از سوی دانشمندان در باب مبنای فلسفی مشروعیت دفاع مشروع نقل شده است می پردازیم.
گفتار اول : نظریه طبیعی بودن حق دفاع
اولین دلیل مبنائی که برای دفاع مشروع بیان گردیده، اعمال « حق » وآن هم « حق طبیعی » است. سیسرون ( مرد سیاسی و خطیب معروف رومی ۱۰۶ـ۴۳ ق.م ) در آثار خود آن را به عنوان اصلی از حقوق طبیعی به شمار می آورد[۶۹]، و پس از آن دانشمندانی مانند گروسیوس هلندی و کارارا ایتالیائی، طرفدار این نظریه هستند. آنان مدعی هستند که هیچ حقی بالاتر و عزیزتر از حق حیات وجود ندارد. وقتی این حق مورد تجاوز و حمله قرار گیرد، قهراً شخص مورد حمله مجاز است از خود دفاع نماید. چنین دفاعی حق طبیعی و مشروع هر فرد است. زیرا، اولاً انسان به تبعیت از غریزه هنگام خطر به مقابله به مثل می پردازد. ثانیاً، آن را نوعی حق برای خود و نوعی تکلیف نسبت به دیگران می داند. ثالثاً، روابط انسانی و بالاخص اجتماعی ایجاب می کند که افراد به این طلب آگاه باشند که در صورت حمله و تهاجم ناعادلانه، دیگران نخواهند نشست و قانونی نیز این دیگران را چنانچه در شرایط دفاع باشند مجازات نخواهد کرد.
این فرضیه از طرف بسیاری از دانشمندان مورد انتقاد قرار گرفته است. مخالفان ایراد می نمایند که لازمه قبول این فرضیه آن است که اولاً، حق دفاع مشروع منحصر به دفاع از جان گردد نه مال، زیرا حق مالکیت حق طبیعی نیست. ثانیاً، حق دفاع مشروع باید منحصر به دفاع از جان خویش گردد نه دیگری، زیرا هیچکس به طور طبیعی حق دفاع از دیگری را ندارد. لازمه قبول این نظریه آن است که افراد نه تنها هنگام حمله بلکه خارج از آن نیز باید حق داشته باشند که بدی را با بدی پاسخ دهند و این باعث رواج انتقام شخصی و بازگشت به دورانی است که هر کس حق داشت شخصاً از حق خود دفاع کند.[۷۰]همچنین در صورت قبول این نظریه مدافع خود حق تعیین و اعمال مجازات را در مورد متجاوز به دست می آورد و به بیان دیگرقائم مقام قوای حاکم بر جامعه برای اجرای مجازات خواهد شد چون با تعرض متجاوز حق پاسخگویی برای مدافع ایجاد می شود.
گفتار دوم : نظریه اجبار معنوی
در حقوق قدیم فرانسه وقتی کسی به هنگام دفاع مشروع باعث قتل یا جرح دیگری می شد او را مجرم می شناختند ولی مجازات نمی کردند و می گفتند حمله باعث شده است که آزادی اراده او سلب شود و به ارتکاب جرم مجبور گردد.[۷۱] و چون در این موقعیت، جرم ارتکابی فاقد عنصر معنوی و روانی است لذا منطقاً باید مدافع را از تعقیب و مجازات مصون دانست، خاصه آنکه چنین کسی برای جامعه نیز خطرناک نمی باشد. بر طبق این نظریه، عمل مجرمانه هنگام دفاع تغییر ماهیت نمی دهد بلکه به دلیل سلب اراده از مدافع قابل انتساب به او نیست از این رو معافیت مدافع از مجازات دلیل شخصی دارد نه نوعی[۷۲]: اما این نظریه ( اجبار معنوی ) با واقعیت تطبیق نمی کند زیرا کسی که در مقام دفاع از خود بر می آید با قصد و اراده کامل و بدون آنکه عاملی اراده او را مجبور ساخته باشد به انجام عمل مجرمانه می پردازد و قصد ایراد ضرب و جرح یا قتل حمله کننده را می کند درست است که داعی و انگیزه او دفاع از نفس است، نه ارتکاب عمل مجرمانه، ولی می دانیم انگیزه در ماهیت خود عمل که با قصد و اراده صورت می گیرد تأثیری ندارد و فقط ممکن است در تخفیف مجازات مجرم تأثیری داشته باشد. علاوه بر اینکه بسیار بدیهی است در مواردی که شخصی در موقعیت دفاع از جان یا مال دیگری که حاکی از اختیار تام و اراده آزاد وی می باشد، نظریه اجبار معنوی نیز مقبول نخواهد افتاد.
گفتار سوم : نظریه تعارض دو حق
برخی از حقوقدانان مثل رنه گارو در باب توجیه فلسفی دفاع مشروع به نظریه تعارض دو حق استناد می کنند و دفاع مشروع را اوج تعارض دو حق می دانند. این نظریه بدین مفهوم است که هرگاه امر دایر گردد بر اینکه یکی از دو حق فدای دیگری شود، سزاوار آن است حق کم اهمیّت فدای حق پر اهمیّت شود. بدیهی است مصلحت جامعه در این است که حقوق کسی که به ناحق مورد تعرض قرار گرفته نسبت به حقوق شخصی متعرض بیش تر حمایت شود و کسی که تجاوز را آغاز کرده برای فدا شدن سزاوارتر است. متعرض عضو فاسد اجتماع است. بنابراین، از بین رفتن حق او جامعه را متأثر نمی کند.حال آنکه با پایمال شدن حق فرد بی گناه که بدون استحقاق مورد تعرض قرار گرفته احساسات جامعه بیشتر متأثر می شود.
این نظریه بعضی از اشکال های نظریه های دیگر را ندارد.مطابق این عقیده دفاع از مال و دیگری نیز توجیه پذیر است.
بعضی در انتقاد از این نظریه گفته اند:« فدا شدن حق متجاوز به لحاظ فقدان اهمیت آن نسبت به حق مدافع با آن اطلاقی که بیان گردیده نمی تواند همواره مسلم و صحیح باشد زیرا چه بسا در تعارض بین دو حق حسب مورد فدا شدن جزئی از هر کدام به عدالت نزدیک تر باشد و ممکن است در مقام تعارض بین دو حق در عین جواز دفاع از بین رفتن هیچکدام ضروری نباشد مثلاً وقتی که دادو فریاد باعث می شود که مهاجم دست از تعارض بردارد و فرار کند. »[۷۳]
این انتقاد بر نظریه فوق وارد نیست زیرا اولاً از بین رفتن حق همیشه مستلزم از بین رفتن تمام آن حق نیست. از بین رفتن جزئی از آن نیز از بین رفتن حق محسوب می شود. ثانیاً از بین رفتن حقوق شخص بی گناه چگونه به عدالت نزدیک تر است؟ از سوی دیگر این نظریه به آن معنا نیست که در تعارض دو حق همیشه باید یکی فدا شود بلکه به این معنا است که در صورتی که تعارض مستلزم از بین رفتن حق یکی باشد حق متجاوز برای فدا شدن سزاوارتر است.
برخی دیگر گفته اند : اشکالی که بر نظریه مذکور وارد است این است که « اگر متجاوز حق حرمت خود را که در مقابل حق مورد تجاوز است از دست بدهد نتیجه منطقی چنین تفکری این است که دزد حق حرمت مالکیت خود را و زانی حق حرمت ناموس خود را از دست بدهد و تسلیم در برابر چنین نتیجه ای غیر ممکن است. »
در پاسخ این ایراد می توان گفت : اگر در تعارض دو حق یکی از این دو را حق مدافع و حق مقابل را عامل ایجاد خطر در نظر بگیریم ایراد فوق صحیح به نظر نمی رسد زیرا حق مدافع با عامل خطر در تعارض است نه با حقی شبیه آنکه متعلق به متجاوز است مثلآ اگر متجاوزی به ناموس دیگری حمله کند آن دو حقی که در این جا در تعارض هستند یکی حق (حفظ ناموس ) است که متعلق به مدافع بوده و دیگری وجود (شخص متجاوز) است که تجاوز را انجام می دهد.آن چه عامل تعارض است وجود شخص مهاجم است نه ناموس او تا حق حرمت ناموس خود را از دست بدهد.
گفتار چهارم : نظریه اجرای حق و تکلیف
براساس نظریه اجرای حق[۷۴] هگل (۱۸۳۱-۱۷۷۰) فیلسوف معروف آلمان از طرفداران این می باشد، تهاجم نفی حق است، دفاع نفی این نفی، پس اجرای حق است بنابراین اصولاً در این مورد دفاع مشروع، جرم نیست که مجازاتی برای آن متصور باشد. و برخی معتقدند که دفاع در مقابل تهاجم نامشروع نه تنها اعمال حق است بلکه ادای یک وظیفه و تکلیف اخلاقی و حتی قانونی است و در اسلام چنین دفاعی از مصادیق تعاون بر تقوی به شمار آمده است.[۷۵] این نظریه نیز چندان مورد قبول قرار نگرفته است. مخالفین استدلال می نمایند که لازمه قبول این نظریه آن است که افراد نه تنها به هنگام حمله و تجاوز حق دفاع از خود داشته باشند، بلکه خارج از آن نیز باید حق داشته باشند که بدی را با بدی ها پاسخ گویند.
وبالنتیجه قبول این نظریه موجب رواج انتقام شخصی و بازگشت به دورانی است که هرکس حق داشت شخصاً از خود دفاع نماید.
گفتار پنجم : نظریه نفع اجتماعی
برخی معتقدند که مبنای فلسفی دفاع مشروع رعایت منافع اجتماعی و حفظ حقوق اجتماع است و جامعه به خاطر حفظ این منافع، به افراد اجازه می دهد که در موارد و موقعیت هایی که توسل به قوای انتظامی و استمداد از این قوا ممکن نباشد، در مقام دفاع از نفس و ناموس خود برآیند و چنانچه در اثنای این کار و با رعایت شرایط مندرج در قانون، مرتکب عمل مجرمانه شوند از مجازات معاف باشند. به این ترتیب جان، ناموس و مال افراد در مقابل حملات غیر قانونی مصون می ماند و همه افراد متجاوز به خاطر مصونیتی که قانونگذار برای دفاع مشروع پیش بینی کرده است در حمله وتجاوز به سایرین تأمل و تردید بیشتر می نمایند.[۷۶]
از میان نظریاتی که در خصوص مشروعیت مبانی فلسفی دفاع مشروع از سوی حقوقدانان مطرح شده است، به نظر می رسد در ظاهر امر بحث بیشتر بر سر دو نظریه اجرای حق و نظریه نفع اجتماعی باشد. اما با کمی تأمل و ظرافت بینی می توان اینگونه نظر داد که فلسفه یا مبنای وضع دفاع مشروع از سوی قانونگذار همان نظریه اجرای حق می باشد؛ زیرا بایستی لزوماً میان فلسفه و مبنایی ( چیستی و چرایی ) امری و آثار، نتایج و فواید آن قائل به تفکیک شد؛ با این توضیح که با مشروع و مجاز تلقی کردن دفاع در مقابل تهاجم نامشروع با توجه به شرایط مقرر در قانون، باعث می شود که جان، ناموس و مال افراد در مقابل حملات غیرقانونی مصون می ماند و هم افراد متجاوز به خاطر مصونیتی که قانونگذار برای دفاع مشروع پیش بینی کرده، در حمله و تجاوز به سایرین تأمل و تردید بیشتر می نمایند از زمره آثار و نتایج مثبت دفاع مشروع به حساب می آیند، نه جزء دلایل یا فلسفه توجیهی دفاع مشروع به معنی دقیق کلمه. بنابراین اگر کسی در مقابل حمله یا تجاوز نامشروع دفاع می نماید و در اثنای دفاع مرتکب عملی شود که جرم باشد، در واقع حقی را اعمال می کند که استیفای آن قانوناً بر عهده جامعه و حکومت است زیرا اصولاً دفاع از جان و مال شهروندان وظیفه ای است که به جامعه تفویض شده و قوای دولتی مأمور اجرای آن هستند لیکن چون توسل به این قوا در وضع استثنایی و فردی میسر نیست و یا مداخله قوای مذکور ممکن است در دفع تجاوز و خطر مؤثر واقع نشود، اشخاص خود می توانند به این مهم قیام کنند. به عبارت دیگر از آنجایی که در یک جامعه منظم احقاق حق شخصی ( اجرای عدالت خصوصی ) و توسل به زور ممنوع است در نتیجه افراد برای احقاق حق خود و اجرای عدالت فقط باید به قوای دولتی مسئول مراجعه نمایند. چون اگر قرار باشد هرکسی خودسرانه در برابر تجاوزات نامشروع اقدام کند نظم جامعه به هم می خورد. بویژه اینکه افراد حق برخورداری از برقراری امنیت و آسایش در زندگی اجتماعی نسبت به دولت در برابر اعمال و حرکات نامشروع را دارند و دولت به موجب قانون ( قراداد اجتماعی ) تکلیف به دفاع از حقوق افراد جامعه در برابر هرگونه امور خلاف نظم عمومی را دارد. اما گاهی اوقات ممکن است قوای دولتی توان دفاع از حقوق افراد جامعه را به هر دلیل نداشته باشد لذا اگر راه حل دیگری برای دفاع از حقوق افراد جامعه پیش بینی نشده باشد ممکن است حقوق افراد ضایع و پایمال شود و احساس ناامنی و بی ثباتی و ترس در میان افراد جامعه زیادتر شود که خودش دارای عواقب سوء دیگری می باشد. لذا، در این شرایط، قانونگذار پیش بینی کرده است اگر دولت یا قوای دولتی توانایی مداخله در جلوگیری از تجاوز نامشروع را نداشته باشد به افراد اجازه و حق داده است که خودشان از جان و مال خود یا دیگری دفاع کند لذا در اینجا شخص مدافع در واقع حق خود را اعمال کرده است که در شرایط عادی بر عهده دولت بوده است. همان طور که گفتیم به نظر می رسد که بهترین توجیه برای فلسفه مشروعیت دفاع مشروع چه در حقوق جزای داخلی و چه در حقوق جزای بین الملل، نظریه اجرای حق می باشد. با توجه به این که مقررات حقوق جزای بین الملل تقریباً مشابه با حقوق جزای داخلی است اما به صورت دقیق، صریح و کامل مورد پیش بینی قرار نگرفت. که این ایرادات را می توان طبق مجوز صادره از ماده ۲۱ اساسنامه دیوان کیفری بین المللی ۱۹۹۸ جبران نمود.
بخش دوم
موضوع ، شرایط ، آثار و اعمال در حکم دفاع مشروع
فصل اول : شرایط دفاع مشروع
در این فصل طی دو مبحث به شرایط دفاع و شرایط تجاوز دفاع مشروع می پردازیم و هر یک از شرایط را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم.
مبحث اول : شرایط تجاوز
بطور خاص تجاوز در دفاع مشروع عبارت است از هرگونه اقدام بر ضد دیگری که نتیجه آن نقض یکی از حقوقی شود که از سوی قانونگذار مورد حمایت قرار گرفته است. از آنجا که دفاع مشروع یک راه حل استثنائی و خلاف اصل است، بنابراین دامنه استفاده از آن محدود و منوط به رعایت شرایطی شده است.من جمله اینکه هر نوع تجاوزی موجب تحقق دفاع مشروع نمی شود و برای تجاوز بایستی شرایطی چند قائل شده که به شرح ذیل بدان اشاره می نماییم.
گفتار اول : فعلیت داشتن یا قریب الوقوع بودن تجاوز
یکی از شرایط اساسی استفاده از حق دفاع مشروع وقوع تجاوز است ؛ به این معنی که باید تجاوزی صورت بگیرد تا به منظور مقابله با آن استفاده از دفاع مشروع مجاز باشد، به گونه ای که می توان اظهارنظر نمود که در اصطلاح « دفاع مشروع » و « تجاوز » لازم و ملزوم یکدیگرند. قریب الوقوع یا فعلی بودن تجاوز شرطی است که هم در قانون مجازات اسلامی ( ماده ۶۱ ) و هم در عبارات حقوقدانان بعنوان یکی از شرایط تجاوز به چشم می خورد.[۷۷][۷۸] بدین معنا که تجاوز به حدی به فرد نزدیک شده است که برای حفظ حقوق و منافع، دیگر هیچ تاخیری در دفاع جایز نمی باشد.[۷۹]
با توجه به هدفی که در دفاع مشروع دنبال می شود، در اصل پذیرش چنین شرطی یعنی قریب الوقوع یا فعلی بودن تجاوز تردیدی وجود ندارد، چرا که دفاع مشروع بعنوان امری استثنایی، برای پاسخ به جرمی که قبلاً اتفاق افتاده بدلیل امکان پیگیری آن از طریق قانونی مجاز نخواهد بود و چنین اقدامی انتقام محسوب می شود و حال آنکه در قوانین جایی برای انتقام وجود ندارد.[۸۰]
همچنین، اگر ظن تجاوزی در آینده برود مثلاً شخصی دیگری را تهدید کند که او را خواهد کشت، این امر به شخص تهدید شده اجازه نمی دهد که به عنوان دفاع مشروع در مقابل پیش گیری برآید. زیرا، در این مورد امکان مراجعه به قوای دولتی موجود بوده و اجازه هرنوع اقدام خود سرانه را از افراد گرفته است. شرایطی که باعث توجیه دفاع مشروع ـ که به هر حال یک حکم استثنائی است ـ باشد، تحقق پیدا نمی کند. در نتیجه تنها در مقابل تجاوز قریب الوقوع و فعلی اقدام مدافع برای دفاع مشروع قلمداد می شود. در حقوق اسلامی، احراز قصد متجاوز را معیار قریب الوقوع بودن تجاوز دانسته اند[۸۱] و صرف احتمال را ناکافی و اقدام ابتدائی را بعنوان دفع پیشدستانه، مجاز نمی دانند.[۸۲] اما این دسته نحوه احراز قصد را به سکوت واگذار نموده اند و تنها به ذکر چند مصداق از چنین تجاوزی از جمله کشیدن سلاح ، ورود به قهر و غلبه و یا ورود به حریم بدون اذن اکتفا نموده اند.[۸۳][۸۴] ذکر این مصادیق نشان می دهد که ضابطه فقها برای احراز قریب الوقوع بودن وجود دلایل عینی و منطقی بر اینکه فرد بزودی مورد حمله قرار خواهد گرفت و این دلایل بگونه ای باشد که مدافع ظن غالب به حمله پیدا کند و منطقی است که در چنین حالتی به فرد اجازه دفاع داده شود تا از وقوع حمله جلوگیری بعمل آورد.
در عین حال باید گفت که مقصود فعلیت داشتن تجاوز این نیست که حتماً باید عملاً تجاوزی نسبت به نفس، ناموس، عرض یا مال انسان یا دیگری صورت گرفته باشد تا دفاع در مقابل آن امکان پذیر گردد، بلکه همین قدر که بتوان با دلایل و شواهد قطعی فعلیت تجاوز یا قریب الوقوع بودن خطر را پیش بینی کرد، دفاع مشروع خواهد بود.
اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی (ICC ) دربند ج ماده ۱ ـ ۳۱ نیز صریحاً به این شرط اشاره نمود «… این دفاع باید در مقابل توسل قریب الوقوع و غیرقانونی زور انجام گرفته …»
بنابراین، اساسنامه هم به شرط قریب الوقوع بودن تجاوز ( و فعلیت آن به طریق اولی ) نیز اشاره کرد. اما سؤالی که در اینجا ممکن است پیش آید این است که آیا قضاوت در مورد وجود شرایط لازم برای دفاع مشروع با اِعمال یک ضابطه عینی ( یعنی بر اساس واقعیات خارجی ) مشخص می شود یا با اِعمال یک ضابطه ذهنی ( یعنی براساس تصورات مرتکب ). برای مثال، آیا شرط قریب الوقوع بودن حمله واقعاً باید وجود داشته باشد یا حتی اگر مدافع به غلط لیکن به طور معقولی تصور کرده باشد که قریباً مورد حمله قرار خواهد گرفت و در مقام دفاع مرتکب جرمی شود باز می تواند از این دفاع بهره مند شود. در پرونده «اِریش و ویلهلم» در مقابل یک محکمه نظامی آمریکایی در لودویگربرگ موضع اخیر مورد تأیید قرار گرفت. در این پرونده یک خلبان آمریکایی که در ماه می ۱۹۴۴ از هواپیمای نظامی خود برفراز آلمان با چتر به بیرون پریده بود دستگیر و تحویل دو مأمور پلیس شد. وقتی در اثنای وقوع یک حمله هوایی افرادی دور آنها جمع شده و خواستار کشتن زندانی شدند وی ناگهان دست راست خود را به داخل جیب برد. دو مأمور پلیس به سوی او تیراندازی کرده و او را کشتند. دو متهم به دفاع مشروع استناد کرده و گفتند که از حرکت ناگهانی دست مقتول ترسید اند. این دفاع مورد قبول دادگاه آمریکایی قرار گرفت.[۸۵]
گفتار دوم : غیر قانونی بودن تجاوز
دفاع تنها در صورتی مشروع تلقی می گردد که در مقابل تجاوز غیرقانونی صورت گیرد.[۸۶] لذا اگر طبق قانون تجاوزی صورت گیرد نمی توان در مقابل آن متوسل به دفاع شد و حقوقدانان غیرقانونی بودن را بعنوان یکی از اوصاف آن قلمداد کرده اند.[۸۷]
خطر زمانی غیر مشروع است که حق مورد حمایت شریعت و قانون بناحق مورد تهدید قرار گیرد در دین اسلام و قوانین جزایی نظام جمهوری اسلامی خونها و اموال و نوامیس محترم شمرده شده است برخی خطرها قانونی و مشروع هستند، مثل تأدیب فرزند توسط پدر یا انجام عمل جراحی از سوی پزشک مجاز برای معالجه فرد و بعضی دیگر از خطرها غیرمشروع می باشند. بنابراین چنین اموری مصون از تجاوز و اتلاف هستند و حق صاحبان است که از آن در کمال سلامت حفاظت و نگهداری کنند و بر دیگران عموماً لازم است که به آن تجاوز و تعدی نکنند.[۸۸] در قانون مجازات اسلامی ایران در ماده ۶۱ از خطر به عنوان تجاوزی فعلی و یا خطر قریب الوقوع یاد شده است و از مفاد ماده ۶۲ قانون مجازات اسلامی و ماده ۶۲۸ قانون تعزیرات برمی آید که مقاومت در برابر قوای انتظامی مشروع نیست مگر با کیفیاتی که در قانون مشخص شده است. همچنین ماده ۶۲۷ دفاع را در مواقعی مقرر می دارد که خوف برای نفس یا عرض و ناموس یا مال مستند به قرائن معقول باشد.
و طبق ماده ۶۲۶ اعمالی که جرم بر نفس یا عرض یا مال باشد غیرقانونی و مدافع مجاز به دفاع در مقابل این اعمال است. دو نتیجه بر صفت غیر قانونی و غیر مشروع بودن مترتب است :
ـ تعرضی که مبتنی بر قانون و مشروع باشد محلی به منظور اقدامات مدافعانه باقی نمی گذارد. ( مانند تأدیب فرزند بوسیله والدین با رعایت حدود )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 11:36:00 ق.ظ ]




جدول (۴-۲۵). نتایج آزمون نقش سنوات خدمت در دیدگاه پاسخ دهندگان ۱۹۴
جدول (۵-۱). یافته های حاصل از ویژگی های جمعیت شناختی ۱۹۸
جدول (۵-۲). نتایج آزمون فرضیه های فرعی پژوهش ۲۱۱
جدول (۵-۳). نتایج آزمون اثرات متغیرهای جمعیت شناختی پژوهش ۲۱۲
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار (۴-۱). وضعیت جنسیّت پاسخ دهندگان ۱۶۷
نمودار (۴-۲). وضعیت سنّ پاسخ دهندگان ۱۶۸
نمودار (۴-۳). میزان تحصیلات پاسخ دهندگان ۱۶۹
نمودار (۴-۴). وضعیت استخدامی پاسخ دهندگان ۱۷۰
نمودار (۴-۵). سابقه ی کار پاسخ دهندگان ۱۷۱
چکیده
پژوهش پیش رو ذیلِ مفاهیمِ رفتارِ سازمانی و با هدفِ بررسی رابطه بین اعتماد سازمانی و عدالت سازمانی با بهره وری نیروی انسانی کارکنان بیمارستان فاطمیه ی شاهرود طرح و اجراء شده است. به این منظور، کلیه ی کارکنان بیمارستان فاطمیه ی شهرستان شاهرود به تعداد ۲۷۵ نفر به عنوان جامعه ی آماری لحاظ و مورد بررسی قرار گرفتند که تعداد ۱۶۰ نفر از این جامعه به روش نمونه گیری تصادفی ساده و با بهره گرفتن از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب، و مورد پژوهش قرار گرفت. این مطالعه از دیدِ روش از انواع پژوهش های توصیفی، از نوع همبستگی؛ از منظرِ هدف، کاربردی؛ به لحاظ شیوه ی گردآوری اطلاعات، میدانی است. بر این اساس برای سنجشِ مفاهیمِ اساسی پژوهش به ترتیب پرسشنامه های استاندارد ۱- اعتماد سازمانی گری رودر (۲۰۰۳) شامل ۳۴ سؤال، ۲- عدالت سازمانی نیهوف و مورمن (۱۹۹۳) شامل ۱۹ سؤال، و ۳- بهره وری نیروی انسانی هرسی و گلد اسمیت (۱۹۸۰) شامل ۲۶ سؤال بکار برده شد. پایائی پرسشنامه ها به روش آلفای کرونباخ برای هر سه متغیر اشاره شده به ترتیب ۸۳۱/۰-۹۳۶/۰ و۹۳۱/۰ محاسبه شد. همچنین روائی پرسشنامه ها به روش محتوائی انجام و با بهره گرفتن از روش تحلیل عامل اکتشافی و شاخص KMO تأئید شد. داده های گردآوری شده با بهره گرفتن از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. یافته های نهائی پژوهش در نرم افزار Spss ، مؤیّدِ تأییدِ تمام فرضیات پژوهش بود. به گونه ای که نتایج حاصل از فرضیات بیانگر وجود یک رابطه مثبت و معنادار بین اعتماد سازمانی و ابعاد آن با بهره وری نیروی انسانی است. همچنین روابط مثبت و معنی داری بین ادراکِ کارکنان از عدالت سازمانی و ابعاد آن با بهره وری نیروی انسانی مشاهده گردید. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیونی (گام به گام) نشان داد، طی دو گام اعتماد سازمانی و عدالت سازمانی قادر به پیش بینی بهره وری نیروی انسانی بوده اند (۰۵/۰Sig<). از یافته های جانبی پژوهش اینکه ادراک عدالت سازمانی، اعتماد سازمانی و بهره وری نیروی انسانی در بین مردان و زنان، در رده های سنّی با سوابق خدمتی، وضعیت های استخدامی و نیز سطوح تحصیلی متفاوت، یکسان بود و تفاوت معنی داری نداشت. ولیکن در مؤلفه ی «توانائی» که از ابعاد بهره وری نیروی انسانی است، نظرات گروه هایِ استخدامیِ متفاوت، یکسان نبود.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
واژگان کلیدیاعتماد سازمانی، عدالت سازمانی و بهره وری نیروی انسانی.
فصل اول
(کلیات پژوهش )
مقدمه
دنیاى کنونى، دنیاى تحولات و دگرگونى هاست، دنیائى سرشار از تغییرات ژرف و سریع الوقوع. امروزه چالش پیش روی همه ی سازمان ها و مؤسسات، بحث بهره وری و کارآمدی است. رسالت مدیریت و هدف اصلی مدیران هر سازمان استفاده ی مؤثر و بهینه از منابع و امکانات گوناگون چون نیروی کار، سرمایه، مواد، انرژی و اطلاعات است. در این رسالت استفاده ی بهینه از نیروی انسانی (بهره وری نیروی انسانی( از اهمیت خاصی برخوردار است. چرا که انسان برخلاف سایر منابع سازمانی دارای عقل و اختیار است و مدیر نمی تواند بسادگی از آن استفاده نماید و مهمتر اینکه نیروی انسانی نه تنها یک منبع سازمانی است بلکه تنها عامل بکارگیری سایر عوامل می باشد، این نقش در سازمانهای خدماتی اهمیت بیشتری می یابد چرا که انسان یکه تاز صحنه ی کار و عرصه ی خدمات مربوطه می گردد. حال اگر این انسان باانگیزه، توانمند و بهره ور باشد می تواند سایر منابع را به نحو احسن و مطلوب بکار گیرد و انواع بهره وری را محقّق سازد و نهایتاً سازمان را بهره ور نماید و گرنه رکود و عقب ماندگی ارمغان نیروی انسانی منفعل و بی انگیزه می باشد. با توجه به اهمیت نیروی انسانی در یک سازمان و نقش وی در رشد و تحقق اهداف سازمانی، پرداختن به مبحث بهره وری یکی از مهمترین دغدغه های مدیران امروزی است (نظری، ۱۳۸۷).
در این بین، بیمارستان ها به عنوان یکی از نقش آفرینان مهم نظام سلامت کشور از اهمیت خاصی برخوردارند و طبیعتاً مدیران نیز، علاقمندند تا تمام ابزارهای مدیریتی را بکار گیرند تا کارکنانی بهره ور، پویا و اثربخش داشته باشند. از آنجا که کارآیی نیروی انسانی همواره بر اساس محاسبات اقتصادی قابل پیش بینی نیست، عوامل متعدد دیگری در این زمینه مؤثرند که برخاسته از نیازهای برتر انسان در ابعاد اجتماعی، احترام و خودیابی است (پورسلطانی، میرزائی و زارعیان، ۱۳۹۰: ۶۰).
شاید بتوان مفاهیمی چون اعتماد[۱] و عدالت سازمانی[۲] را به عنوان دو موضوع محوری و از الزامات حیاتی ساختار یک سازمان قلمداد کرد که اثرات قابل توجهی بر اثربخشی، کارآمدی و موفقیت فردی و سازمانی دارد. بر این اساس ما در این پژوهش برآنیم پس از بیان مسأله، اهمیت و ضرورت این دو پارامتر را مورد بحث قرار داده و به تبیین رابطه آنها با بهره وری نیروی انسانی بپردازیم. در ادامه با مطرح نمودن اهداف، سؤالات و فرضیات پژوهش، مدل تحلیلی اولیه و اجزای آن را ترسیم نموده و در نهایت ضمن تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها، طرح پژوهش و روش تجزیه و تحلیل داده ها را معرفی نمائیم.
۱-۱ بیان مسأله
آنچه موجبات بقاء سازمانها را فراهم می آورد رعایت اصول و شیوه های صحیح انجام کارها است که سازمانها در محیط رقابتی محکوم به تمرکز و اجرای بهره وری می باشند. بهره وری از دو عبارت کارآیی به معنای درست انجام دادن کار و اثربخشی به معنای انجام کارهایِ درست مشتق شده است. شاید نتوان برای رسیدن به بهره وری میزان و سقف مشخصی را درنظر گرفت ولیکن آنچه در این میان برای ما اهمیت دارد رسیدن به نقطه ی بهینگی در انجام امور و وظایف سازمانی است (میرزائی، ۱۳۹۱).
در بخش سلامت، بیمارستان به عنوان یکی از نهادهای مهم ارائه دهنده ی خدمات بهداشتی درمانی و آموزشی کشور بشمار می رود که در بازگشت سلامت جسمانی و روانی افراد بیمار و نهایتاً ارتقای سطح سلامت جامعه نقش اساسی ایفاء می کند. از سوی دیگر بر اساس مطالعه ی وسیع بانک جهانی بین ۵۰ تا ۸۰ درصد منابع بخش سلامت در کشورهای در حال توسعه، به بیمارستان ها اختصاص دارد. بنابراین استفاده ی بهینه و صحیح از منابع، به عبارت دیگر بهره وری بالا برای سازمان از اهمیت چشم گیری برخوردار است (حریری و سجادی، ۱۳۸۸، ص ۲۸).
عنصر اساسی در ایجاد و بهبود بهره وری، نیروی انسانی است. نیروی انسانی در مورد بهترین شیوه برای بهبود کیفیت، تصمیم می گیرد و هدایتگر هر گونه تلاش برای بهبود بهره وری است، به این دلیل که نیروی انسانی سازمان ها تنها منبعی است که کمیاب بوده و به راحتی نمی تواند توسط رقبا کپی برداری شود، در نتیجه موجب ایجاد مزیت رقابتی پایدار برای سازمان می شود (چو[۳] و همکاران، ۲۰۰۶).
بهره وری نیروی انسانی عبارت است از نرخ ستاده ی واقعی (ساعات کار) ارائه شده توسط کارکنان سازمان (گیتون[۴]، ۲۰۰۰).
بهره وری منابع انسانی به طور تصادفی ارتقاء نمی یابد. بلکه باید پیش نیازهای سازمانی و ساختاری مورد نیاز آن فراهم و دائماً مود توجه سازمان قرار گیرد. به منظور تأمین پیش نیازهای سازمانی و ساختاری و در پی آن ارتقاء بهره وری نیروی انسانی، نقش سازه های اعتماد سازمانی[۵] و عدالت سازمانی کاملاً شناخته شده است. اعتماد به طور کلی اطمینان و خوش بینی نسبت به وقوع حوادث، یا اطمینان داشتن به دیگران، بدون وجود دلایل اجباری است (اسمیت و برنی[۶]، ۲۰۰۵).
سازه ی اعتماد سازمانی را به عنوان انتظارات مثبتی که افراد بر پایه ی نقش های سازمانی، مناسبات، تجربیات، وابستگی های متقابل از نیات و رفتارهای مختلف اعضای سازمان دارند، تعریف می کنند (شاکلی و زالاباک[۷]، ۲۰۰۵).
نیهان[۸] اعتماد را یک مفهوم پر اهمیت در ساختار مدرن رهبری می داند. از نظر وی محیط های کاری با اعتماد بالا منجر به افزایش کارهای تیمی، کاهش تعارض و بهبود عملکرد اثربخش رهبری می شوند (نیهان، ۲۰۰۶ به نقل از بیداریان، جعفری و احمدی، ۱۳۹۲: ۳۴).
پدیده ی اعتماد را می توان از ابعاد مختلف مورد توجه قرار داد، به نحوی که اعتماد بر پایه ی این ابعاد شکل می گیرد. اعتماد بر پایه ی پنج بعد: صداقت (درستی و پاکی)، شایستگی (داشتن مهارت و دانش در زمینه ی فنی و روابط انسانی)، ثبات یا پایداری (قابلیت اعتماد، توان پیش بینی و قضاوت خوب به هنگام رویاروئی با اوضاع و شرایط مختلف)، وفاداری (حفظ آبرو و حیثیت) و روراستی استوار است (شفیع پور مطلق و همکاران، ۱۳۹۰: ۳).
اِلونن و همکارانش، اعتماد سازمانی را به دو بُعد اعتماد بین شخصی ( ارتباطی) و غیر شخصی تفکیک کردند. اعتماد شخصی می تواند به دو بعد شکسته شود: اعتماد افقی که به اعتماد بین کارکنان مربوط می شود و اعتماد عمودی که به اعتماد بین کارکنان و مدیرانشان برمی گردد. این اعتمادها بر اساس صلاحیت، خیرخواهی و یا اعتبار هستند. نوع غیر شخصی اعتماد سازمانی، اعتماد نهادی نام گرفته است. اعتماد نهادی می تواند به اعتماد اعضاء به استراتژی و چشم انداز سازمان، شایستگی تجاری و فنّاوری آن، ساختارها و فرآیندهای منصفانه و سیاست های منابع انسانیِ سازمان اشاره کند (الونن و همکاران[۹]، ۲۰۰۸).
جین[۱۰] (۲۰۰۹)، تأثیر اعتماد سازمانی را شامل ایجاد گرایش های مطلوب مانند ایجاد و به اشتراک گذاری دانش، رضایت شغلی، رفتارهای شهروندی سازمانی، تعهد سازمانی، همچنین کاهش گرایش های نامطلوب از قبیل ترک شغلی، رفتارهای تدافعی و رفتارهای نظارتی عنوان می کند.
همچنین، بر طبق گفته ی میشرا و موریس[۱۱] (۱۹۹۰)، اعتماد سازمانی موجب تسهیل ارتباطات باز در سازمان، تسهیم اطلاعات، رضایت شغلی، تعهد سازمانی و افزایش عملکرد می شود. نیهان (۲۰۰۰) نتایج افزایش اعتماد در سازمان را شامل بهره وری و تقویتِ تعهد سازمانی می داند.
اعتماد سازمانی موجب احساس امنیت کارکنان شده و تعهد و عملکرد سازمانی و بهره وری نیروی انسانی را بهبود می بخشد. و در کارکنان انگیزه ی عمل کردن فراتر از وظایفشان را ایجاد می کند. کارکنانی که به همکاران، مدیران و در کل به سازمان خود اعتماد دارند، باور دارند که سازمان از آن ها مراقبت می کند و نسبت به مسائل آن ها حساس است، محیط و جو سازمان را مثبت درک می کنند، چنین کارکنانی نسبت به بهتر انجام شدن کارها و بهبودِ تصاویر سازمان حساس هستند (شیرازی، خداوردیان و نعیمی، ۱۳۹۱: ۱۵۰).
از دیگر متغیرهای کلیدی این پژوهش که می تواند در مسیر اثربخشی و افزایش بهره وری نیروی انسانی تأثیرگذار باشد، عدالت سازمانی است. در واقع عدالت و اجرای آن یکی از نیازهای اساسی و فطری انسان است که همواره در طول تاریخ، وجود آن بستری مناسب جهت توسعه ی جوامع انسانی فراهم کرده است (یعقوبی و همکاران، ۱۳۸۸: ۲۵).
موضوع عدالت سازمانی، غالب ترین موضوع در روانشناسی صنعتی - سازمانی، مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی در طول دهه های اخیر به شمار می آید. همچنین متخصصان علوم اجتماعی از مدت ها پیش به اهمیت عدالت سازمانی به عنوان پایه ای اساسی و ضروری برای اثربخشی فرآیندهای سازمانی و رضایت شغلی کارکنان آن پی برده اند (وایی فات و همکاران[۱۲] ۲۰۱۰، نادیسیک[۱۳] ۲۰۰۶، مور[۱۴] ۱۹۷۸ و اوکان[۱۵] ۱۹۸۷).
عدالت سازمانی یعنی اینکه به چه شیوه ای با کارکنان رفتار شود تا آن ها احساس کنند که به صورت عادلانه با آن ها رفتار شده است. برخی، آن را شامل سه حیطه ی عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و عدالت تعاملی می دانند (تیبوت و واکر[۱۶]، ۲۰۰۳).
عدالت توزیعی، ارزیابی فرد از اینکه آیا پاداش به طور منصفانه به کارکنان مبنی بر همکاریشان با سازمان داده می شود یا خیر می باشد. عدالت رویه ای با عدالت از رویه ی مورد استفاده در خصوص اینکه چطور پاداش ها تخصیص داده می شود، مربوط است. عدالت تعاملی حالتی است که یک کارمند احساس می کند در طول تعاملات با سرپرستان یا دیگران در فرایند تصمیم گیریِ سازمان، عادلانه با او رفتار می شود (مک ناب[۱۷]، ۲۰۰۹).
تحقیقات نشان می دهد که عدالت سازمانی بر رضایت شغلی افراد و تعهد آنان به سازمان تأثیر دارد (وایی فات[۱۸]، ۲۰۰۷).
بنابراین میزان رعایت انواع عدالت در سازمان است که تعیین می کند کارکنان رفتارهای مطلوب یا نامطلوبی در سازمان داشته باشند. تحقیقات نشان داده اند که فرآیندهای عدالت، نقش مهمی را در سازمان ایفاء می کنند که عدالت رویه ای، توزیعی و تعاملی آثار مثبت و مستقیمی بر رفتار مدنی سازمانی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی در راستای اثربخشی سازمانی داشته اند (پارک و یون[۱۹]، ۲۰۱۰ به نقل از احمدی، ضیایی و شیخی، ۱۳۹۰: ۳).
به نظر می‎رسد رعایت عدالت سازمانی، یکی از عوامل کلیدی و تأثیرگذار بر رابطه اعتماد بین نیروی انسانی و سازمان است که تأثیر چشمگیری بر عملکرد و بهره وری کارکنان دارد و موجب افزایش سطح تعهد به سازمان می‎شود. امروزه اهمیت بهره وری شغلی با توجه به گسترش سطح رقابت، پیچیدگیهای فناوری، تنوع سلیقه ها، کمبود منابع و سرعت تبادل اطلاعات بر کسی پوشیده نیست (سید امیری[۲۰]، ۲۰۱۰).
و از آنجا که کارکنان گرانبهاترین سرمایه های هر سازمان محسوب می گردند، اگر با آرامشِ خاطر و انگیزه ی قوی به کار مشغول باشد و به دلایل گوناگون از آینده واهمه نداشته باشد، بهره وری آنها بالاتر خواهد بود. اساساً عوامل متعددی در بهره وری سازمان و منابع انسانی آن مؤثرند. سازمانی که بتواند کلیدی ترین عامل را شناسائی و با کنترل و اتّخاذ برنامه های مناسب از آن در ارتقا و بهبود برنامه های خویش بهره گیری نماید، طبعاً سازمانی موفق، کارآمد و پیشتاز خواهد بود (حاج کریمی و پیرایش، ۱۳۸۵: ۵۸).
در میان عوامل تأثیرگذار بر بهره وری، پژوهشگر قصد دارد به شناسائی دو مورد از کلیدی ترین موضوعات حوزه ی مدیریتی و از اساسی ترین پارامترهای رفتاری، یعنی اعتماد سازمانی و عدالت سازمانی بپردازد. و از طریق بررسی رابطه بین این دو پارامتر با بهره وری نیروی انسانی، و ارائه راهکارهای مبتنی بر یافته ها، گامی در راستای تلاش مذکور بردارد. بدین منظور، پژوهشگر درصدد پاسخگوئی به این پرسش است.
آیا بین اعتماد سازمانی و عدالت سازمانی با بهره وری نیروی انسانی کارکنان بیمارستان فاطمیه شاهرود رابطه معناداری وجود دارد؟
۱-۲ اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
منابع انسانی مولّد مهم ترین سرمایه ی سازمان تلقی می گردد که می تواند موجبات تغییر و تحول در سایر عوامل سازمانی و نتایج اساسی را فراهم آورد. اگر تا دهه های گذشته معیار برتری یک کشور حجم نیروی انسانی، سلاح های مدرن، ارتش نیرومند، سرزمین وسیع یا منابع زیرزمینی گسترده و حق وتو در مجامع بین المللی بود، از این پس قدرت یک کشور به کیفیت نیروی انسانی و سطح بهره وری آن بستگی دارد (واعظی و وثوقی، ۱۳۸۹: ۷۴).
بهره وری، موضوعی است که از ابتدای تاریخ زندگی بشر مطرح بوده و تحقیق پیرامون راهکارهای ارتقای بهره وری توجه بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است (طاهری، ۱۳۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]




 

 

 

 

جدول (۲-۲): مولفه های کالبدی-بصری و ادراکی- اجتماعی
منبع: بنکدار و قرایی،۱۳۹۰
۲-۲-۳-۲- معیارها
«چوکور » بر اساس تحقیقاتی که به صورت تجربی انجام شده است به این نتیجه می‌رسد که معیارهای ترجیحات کیفیت منظر شهری بر اساس ۴حوزه زیر قابل تقسیم بندی هستند:
(چوکور، ۲۶۳-۲۸۰، ۱۹۹۰)

 

 

  • ساختاری/فیزیکی/ظاهر بصری[۸]

 

 

۲٫کنترل سازمانی [۹]

 

 

  • توقعات اجتماعی/فرهنگی[۱۰]

 

 

۴٫کیفیت سمبلیک ، مانند مکان های نمادین فرهنگی[۱۱]
علاوه بر موارد ذکر شده در بالا که معیارهای کلی در رابطه با سنجش کیفیت منظر شهری را مطرح می‌کند معیارهای بررسی منظر شهری می‌تواند از جنبه های مقیاس های شهری نیز مورد بررسی قرار گیرد. از جمله مواردی که بر اساس مقیاس های مختلف شهری به بررسی کیفیت منظر شهری می‌پردازد میتوان به معیارهای «گائو»و «آسامی» در مقیاس محله و خیابان اشاره کرد. همچنین آنها معیارهای ارزیابی را در دو بخش محله وخیابان به صورت زیر ارائه می‌کنند:
جدول (۲-۳): معیارهای ارزیابی در مقیاس محله و خیابان بر اساس معیارهای کالبدی

 

 

مقیاس محله

 

مقیاس خیابان

 

 

 

سبزینگی دیوارها و درختان
سبزینگی فضاهای پیاده باز
فضاهای پیاده مطلوب
فضای بیرونی دوستانه
مبلمان خیابان و جزییات

 

پیوستگی دیوارهای خارجی
انطباق رنگها و مصالح
سازگاری شبکه ساختمانها
زیبایی خط آسمان
گشادگی مقیاس ساختمانها
پیوستگی سبزینگی

 

 

 

ماخذ: Gao&Asami به نقل از کریمی مشاور
۲-۲-۴-پیشینه پژوهش :
در این بخش به بررسی تحقیقات و تجربیات صورت گرفته در زمینه پژوهش حاضر پرداخته می‌شود. هدف از اینکار برقراری ارتباط منطقی میان اطلاعات پژوهش‌ های قبلی با مساله پژوهش دستیابی به چارچوب نظری و یا تجربی برای مساله و آشنایی با روش‌های پژوهشی مورد استفاده در پژوهش‌های گذشته است. (خاکی،۱۳۸۶:۲۷).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۲-۴-۱- پژوهش های انجام شده در جهان:
مطالعات وپژوهش‌های انجام شده در حوزه مدیریت بصری و منظر شهر به دو بخش عمده تقسیم می‌شود ، مطالعات در حوزه مبانی نظری وارایه اصول برای تحقق مدیریت بصری و مطالعات عملی و کاربردی که عمدتا در راستای هدایت طراحی شهرها با در نظر گرفتن اصول و مبانی مدیریت بصری برای تحقق کیفیت بصری است.
به زیر‌ساخت های مهم منظرشهری در ادبیات جهانی بسیاراشاره شده است، به طور مثال تحقیقی که توسط کاپلان و همکارانش به انجام رسانده‌اند طی مطالعاتی در ۲۳ کشور مختلف دنیا ، که به طور مساوی نیمی از مطالعات در آمریکای شمالی(کانادا و ایالات متحده )و مابقی در اروپا (انگلیس، آلمان، سوئد، بلژیک ، فنلاند، هلند، مصر، ایتالیا،نروژ، اسپانیا، سوییس)، در آسیا (چین، ژاپن، سنگاپور، تایوان، ترکیه، عربستان صعودی، اردن و استرلیا) و برزیل از آمریکای جنوبی، صورت گرفته، نیازهای انسانی در ارتباط با منظر شهر را به دو گروه اصلی و هرگروه اصلی را به سه زیر مجموعه تقسیم کردند:
دسته اول نیازهای وابسته به طبیعت[۱۲] و دسته دوم نیازهای وابسته به روابط و تعاملات انسانی [۱۳] هستند:
در نهایت به این نتیجه رسیده‌اند که در دسته اول به ترتیب:
۱- تماس با طبیعت[۱۴] و حضور شاخص های طبیعی باکیفیت که در تماس مستقیم با سلامت جسمانی و روانی شهروندان است،۲- مسایل زیباشناختی [۱۵] که شامل علوم مربوطه و مواردی از قبیل میزان پاکیزگی وصداهای دلپذیر میباشد، ودر نهایت ۳- تفریح و سرگرمی [۱۶] مانند امکان پیاده روی ،دوچرخه سواری و ورزش و بازی است ،از موارد حائز اهمیت در دسته ی اول هستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]




طی دهه ۱۹۷۰-۱۹۸۰ پژوهشگران از رفتارگرایی در درمان بیماریها سرخورده شدند و از تلاشهایشان در تایید کامل دیدگاه های پیاژه مایوس شدند. آنها به رویکرد جدید در حوزه روانشناختی رویکرد پردازش اطلاعات روی آوردند که بر روی شکلگیری و رشد تفکر متمرکز شد. امروزه رویکرد پردازش اطلاعات، رویکردی است که جای خود را در روا‌‌ن‌شناسی به خوبی پیدا کرده است. روانشناسان دریافتند امکان دارد ذهن انسان را نیز به صورت سیستم دستکاریکننده نماد درنظر گرفت که اطلاعات از طریق آن جریان مییابند. داده ها از زمانی که از طریق حواس به شکل درون‌داد دریافت میشوند تا زمانی که در برونداد به شکل رفتار نمایش یابند، به طور فعال رمزگردانی شده و تغییر مییابند و سازماندهی میشوند. در این رویکرد افراد به صورت موجودات فعال و معقول درنظرگرفته میشوند و فرایندهای تفکر همچون ادراک، توجه، حافظه، راهبردهای برنامه ریزی، طبقهبندی اطلاعات و درککردن قطعات کتبی و شفاهی مورد بررسی قرار میگیرد. این رویکرد درباره نحوه حل مسایل شناختی کودکان تا بزرگسالی توجیهات دقیقی ارائه میکند. مدلهای گوناگون پردازش اطلاعات وجود دارد. برخی از این مدلها محدود است، زیرا مهارت فرد را در یک یا چند تکلیف دنبال میکنند. الگوهای دیگری نیز وجود دارد که سیستم شناختی انسان را به صورت یک کل توصیف میکند. پردازش اطلاعات مانند نظریه شناختی- رشدی پیاژه، افراد را موجودات فعال و معقول میداند که در پاسخ به درخواستهای محیطی، تفکر خودشان را تغییر میدهند (برک[۱۰۷]، ۲۰۰۷؛ سیدمحمدی، ۱۳۸۷).
در رویکرد پردازش اطلاعات، داده ها بر حسب نمادها رمزگذاری میشوند و تغییر در نظام شناختی ناشی از پردازش واقعگرایانه از ادراکات فرد از واقعیت خواهد بود. پردازش هوشیار، کنترل شده، منطقی، دقیق و طراحی شده برای حل مشکلات و خواسته های پیچیده از لحاظ ظرفیت هیجانی محدود است. این عملکردها بر اساس قوانین منطقی و نتایج معنایی به وسیله اعتبار آن‌ها مورد ارزیابی قرار میگیرد و میتواند به صورت تجربی تایید یا به صورت منطقی اثبات شوند (جیمز[۱۰۸]، ریچلت[۱۰۹]، فرستون[۱۱۰]، بارتون[۱۱۱]، ۲۰۰۷).
پایان نامه - مقاله - پروژه
مدلهای تازه شناختی دارای عقاید متفاوتی در مورد سطوح پردازش اطلاعات هستند. مطابق این مدلها سازمان شناختی و توانایی آن برای پردازش موازی اجازه میدهد تا نظام ارزیابی چند لایهای بوجود آید تا محرکهای ارائه شده در سطوح مختلفی ارزشیابی گردند (سالاس ایورت[۱۱۲] و فلگویس[۱۱۳]،۲۰۰۲).
اخیرا نظریه پردازش اطلاعات به عنوان تبیینی برای افسردگی و ترس مطرح شده است. از آن‌جا که اطلاعات در حافظه کدگذاری و بعد یاداوری میشود محققان مطرح کردند که یک روش سازماندهی و پردازش اطلاعات از طریق تحول طرحوارهها رخ میدهد. آن‌ها طرحوارهها را پیکره انبار شدهای از دانش اساسی میدانند که در تعامل با اطلاعات جدید قرار گرفته و روی نحوه کدگذاری، درک و فهم و بازیابی اطلاعات اثر میگذارد و معتقدند طرحوارهها توجه، انتظارات، مقایسه و جستجوهای حافظه را هدایت میکند. مطرح میسازند که اطلاعاتی که در تناسب با طرحوارهها نیستند به احتمال زیاد کنار گذاشته میشوند.
از نظر سیگلر[۱۱۴] (۲۰۰۲) هنگامی که کودک اطلاعات را از جهان درک میکند (رمزگردانی، بازیابی و ذخیرهسازی میکند) درگیر فرایند تفکر است. این فرایند بسیار انعطافپذیر است. وی معتقد است افراد در حل مساله راهبردی را بکار میگیرند که این راهبرد با توجه به سطح دانش فرد و چگونگی رمزگردانی او از موقعیت میتواند متفاوت باشد (ابوالمعالی به نقل از سنتروک[۱۱۵]، ۲۰۰۸؛ زیرچاپ).
هولون[۱۱۶] و گرابر[۱۱۷](۱۹۸۸) مطرح کردند که وقتی یک فرد با اطلاعات جدید مواجه میشود که با باورهای از پیش موجود وی یا طرحوارههایش ناسازگار است معمولا یکی از دو مورد زیر اتفاق میافتد: جذب یا انطباق. جذب به فرایندی اشاره میکند که از طریق آن اطلاعات تغییر مییابد و یا تحریف میشود(جذب میشود) در داخل طرحوارههای موجود قرار میگیرد تا با آن‌هامتناسب شود. ازطرف دیگر انطباق، طرحوارههای موجود را تغییر میدهد تا با این اطلاعات جدید و ناسازگار هماهنگ شود و برای آن پذیرفته گردد. انطباق که جهت یکپارچهسازی وقایع مورد نیاز است ممکن است برای کاهش نشانه موفقیتآمیز نباشد. تغییر افراطی در طرحوارهها و باورها سبب کاهش سلامت و بهداشت روانی در افراد میشود. در واقع درمانگر تلاش میکند تا به مراجع کمک کند از طریق کامل کردن پردازش اطلاعات هیجانی و انطباق طرحوارهها بتواند وقایع را یکپارچه کند، در همان زمان میتواند کمک کند که مراجع به بهداشت روانی دست یابد یا بهداشت روانیاش را حفظ کند. وقتی اطلاعات به خوبی پردازش نشوند بازگشت به خاطرات گذشته و کابوسهای شبانه به احتمال زیاد رخ میدهد. این نشانه های آزارنده با پاسخهای عاطفی قوی در ارتباط قرار میگیرند که به فرار یا رفتار اجتنابی مانند اجتناب از موقعیتهایی که سبب بروز وقایع میگردد، میشود. اجتناب شناختی، امتناع از پذیرش آنچیزی است که رخ داده است یا یکپارچه سازی وقایع در ارتباط با انتظارات از زندگی فرد صورت میگیرد. به اعتقاد آن‌ها در افرادی که دچار افسردگی اساسی هستند یک الگوی پردازش اطلاعات افسردگی ظاهر میشود تا اطلاعات را با طرحوارهها متناسب کند. وقتی جذب و انطباق رخ میدهد مانند زمانی که دچار افسردگی شده بود پس از بهبود مجدد به سمت افسردگی سوق پیدا میکند (رسیچ[۱۱۸]، شانیک[۱۱۹]، ۲۰۰۲؛ ابوالمعالی، زیرچاپ).
پتی و کاسیوپو[۱۲۰]دو شکل تغییر رفتار را ارائه میکند که یکی از آن‌ها شامل شیوه های غیرمستقیم و بدون تفکر ترغیب توام با به چالش کشیدن افکار است که به نظر همخوان با نظریههای ارائه شده است. درمانگر ممکن است به مراجعی که از بروز احساساتش خودداری مینماید پیشنهاد کند که تجربیات دردناک گذشته را به خاطر بیاورد. هدف این مداخله دستیابی به مفری جهت برونریزی افکار و احساسات مراجع است. تمرکز درمان شناختی بر سئوالات سقراطی است که بر فرمولبندی مجدد باورهای غیرمنطقی به واسطه سئوالات نظامدار و آزمایش تجربی فرضیه ها و استدلال استقرایی است. همچنین مداخله بر مبنای درمان عقلانی- هیجانی الیس به نقش بحث و مجادله عقلانی در بازسازی مجدد باورها و ارزشهای غیرعقلانی مراجع می پردازد. زمانی که مراجع نسبت به نقص منطق خود یا نبود حمایتهای واقعی برای باورش آگاه میشود فرصت مییابد تا با توجه به واقعیت افکار و خاطرات خود را بازسازی کند و از نظر شناختی باورهای خود را اصلاح سازد و از نظر هیجانی در حالت مطلوب قرار گیرد (سالاس ایورت و فلگویس،۲۰۰۲) .
افراد به روش پردازش اطلاعات به صورت هیجانی یا ناخوداگاه از طریق پردازشهای حافظه بلندمدت، مکانیزمهای جستجو، اندوزش و فرایندهای بازیابی و استنباط به فرایندهای شناختی خود دسترسی دارند. آگاهی ما از این فرایندهای شناختی که طرحوارهها و بازنماییهای ما را شکل میدهند و توانایی ما بر کنترل آن‌ها فراشناخت را بازنمایی میکند. ما در روند پردازش اطلاعات داده های خاصی را ادراک میکنیم، خاطرات معینی را به یاد می‌آوریم و به تفسیر تجربه های ویژه میپردازیم. ساختارهای شناختی دربرگیرنده انتزاعات و باورهای اساسی و خاطراتی هستند که فرد بر اساس آن دنیای اطراف خود را تفسیر میکند و هیجانات وی شکل میگیرد و به نظر میرسد با کار بر روی خاطرات بتوان هیجانات را کنترل و یا تغییر داد (ابوالمعالی،۱۳۸۹).
به نظر میرسد فعال شدن طرحوارههای ناسازگار که در رویکرد پردازش اطلاعات معادل با خاطرات منفی در نظر گرفته میشود، موجب سوگیری در پردازش و تفسیر اطلاعات ورودی به مغز و برون‌داد ناسازگار آن با واقعیت بیرونی میشود. این سوگیریها در سطح ظاهری به صورت افکار منفی خودکار در جریان هوشیاری و در اعمال و رفتار ما به شکل ناسازگار خود را نشان میدهد. ارزیابیهای منفی از این نوع تجلی سازوکارهای شناختی هستند که سبب حفظ اختلالات هیجانی میشود. یکی از مفاهیم مورد استفاده ما در این رویکرد از نظریه طرحوارهها وام گرفته شده است اما با این نگاه که طرحوارهها دانش ذخیره شده در حافظه بلندمدت هستند و بر محتوای و ماهیت پردازش اطلاعات اثرگذارند. با توجه به آن‌که شیوه رمزگذاری اطلاعات در حافظه بلندمدت و بازیابی آن از طریق راهبردهای ذهنی و نحوه کدگذاری قابل کنترل و تغییر است به نظر میرسد قادر هستیم با توجه به مرورذهنی بسطی به بازسازی و بازخوانی خاطرات مثبت بپردازیم وآن‌ها را در جهت بازسازی تفاسیر شناختی و هیجانات مثبت کنترل کنیم. با توجه به محدودیتهایی که در نظریه طرحواره درمانی وجود دارد و از آن‌جا که نظریه طرحوارهها بر محتوای ارزیابی باورها متمرکز است مطلبی که در نظام پردازش اطلاعات مورد توجه است، با کمک دانش و تجربه های فراشناختی که مشتمل بر ارزیابی معنای وقایع ذهنی، احساسات و قضاوت در مورد آن‌ها هستند میتوان با پردازش مجدد نظیر توجهکردن و جستجو در حافظه و استفاده از تدابیر اکتشافی و جلوگیری از سوگیری در قضاوت و تحریف شناختی به اصلاح ارزیابی باورها، شناختها و پردازش مجدد اطلاعات و ایجاد برون‌دادهای سازگار پرداخت.
همچنین رویکرد درمانی متمرکز بر پردازش اطلاعات و مدل‌های درمانی روان‌پویایی شباهت‌های زیادی با یکدیگر دارد. مولفه‌های مهمی که در هر دو رویکرد وجود دارند عبارتند از وارسی ریشه‌های تحولی مشکلات جاری در دوران کودکی و تاکید بر رابطه درمانی. رویکردهای روان‌پویایی جدید در حوزه رابطه درمانی به سمت ابراز همدلی و برقراری یک رابطه صادقانه (مثل کوهات[۱۲۱]، ۱۹۸۴؛ شین[۱۲۲] و گالز[۱۲۳]، ۱۹۹۷) کشیده شده‌اند که این تغییر جهت تا حدودی با مفاهیم پردازش اطلاعات که در راستای پذیرش تمرینهای مرور ذهنی و بسط معنایی در مراجع است همسو به نظر میرسد. رویکردهای روان‌پویایی و پردازش اطلاعات هر دو به بینش عقلانی ارزش قائلند و هر دو بر نیاز به پردازش هیجان حوادث فاجعه‌آمیز تاکید می‌کنند. هر دو رویکرد تاکید می‌کنند که درمانگر باید نسبت به پدیده‌های انتقال و انتقال متقابل و تعبیر و تفاسیر مراجع هوشیار باشد. هر دو رویکرد بر ساختار شخصیت اذعان دارند و معتقدند نوع ساختار شخصیتی بیمار کلید دستیابی به درمان اثر بخش است. با این حال تفاوت‌های مهمی بین رویکرد درمانی مبتنی بر پردازش اطلاعات و روان‌پویایی وجود دارد. تفاوت اصلی این است که روان‌کاوان مبتنی بر همان سبک و سیاق سنتی خود سعی می‌کنند در روند درمان خنثی و بی‌طرف باشند؛ در حالی که درمانگر در این رویکرد بایست فعال و جهت‌دهنده باشد. بر خلاف اکثر رویکردهای روان‌پویایی، طرحواره درمانگران به منظور بهبود طرحواره‌ها فرصت بازوالدینی حد‌ومرز‌دار را برای نیازهای هیجانی ارضا نشده بیماران فراهم می‌سازند.
تفاوت‌های مهم دیگر این که بر خلاف نظریه‌های کلاسیک تحلیلی یک نظریه سایقی به شمار نمی‌روند. در این رویکرد به جای تاکید بر تکانه‌های غریزی جنسی و پرخاشگری بر نیازهای هیجانی اساسی تاکید میشود که در خاطرات خود را نشان میدهند. مبنای کار اصل هماهنگی شناختی است. افراد برانگیخته می‌شوند تا دیدگاه ثابت خود نسبت به دنیا و خودشان را که بر اساس مرور مکرر خاطرات تداوم بخشیدند و موقعیت‌ها را به گونه متناسب با آن خاطرات تفسیر میکنند تغییر دهند. سرانجام این که درمانگران معتقد به رویکرد روان‌پویایی در مقایسه با درمانگر در این رویکرد تمایل کمتری به یکپارچه‌سازی رویکردهای درمانی دارند. درمانگرانی که جهت‌گیری روان‌پویایی دارند‌، به ندرت به بیماران تکالیف خانگی می‌دهند و احتمالا از تکنیک‌های تصویرسازی ذهنی و ایفای نقش استفاده نمی‌کنند در حالی که در این رویکرد از تکنیکهای متعدد شناختی و پردازش اطلاعات به عنوان تکالیف خانگی استفاده خواهد شد.
همان‌گونه که مطرح شد طرحواره و باورها وقایع دوران کودکی هستند و شامل خاطرات و هیجانهای مرتبط با شناخت نسبت به وقایع اولیه زندگی کودک میشود. باورها تم پایدار و طولانیمدت‌ فردی را مطرح میسازند و در دوران کودکی طی تلاشهای فردی جهت کنارآمدن با وقایع زندگی و شرایط زیستمحیطی شکل گرفتهاند. آن‌ها به شکل موتورهای خودکار افکار منفی درمیآیند و در خدمت اطلاعات متعصبانه منفی قرارمیگیرند. آن‌ها واحدهای اطلاعاتی هستند که ذخیره میشوند و قادرند در برخی شرایط در آینده تحت شرایط مناسب فعال گردند. به عبارت دیگر، آن‌ها خاطرات هستند و درمانگران باید به نمایندگی آن‌ها را به عنوان ذخایر حواس چندگانه مورد مشاهده قرار دهند. به این ترتیب، آن‌ها میتواند به اندازه کافی به شرح و تشریح تجارب گذشته که متشکل از شناخت حسی و ویژگیهای (بویایی،لامسه،چشایی و غیره) هستند، بپردازد. هر دو این ویژگیها در یک واحد منسجم ذخیره و بازیابی میشوند. از این رو، زمانی که برخی نشانه های افسردگی همراه با ارزیابی شناختی میشود یکی از این دو یعنی نوع ذخیره و بازیایی تجربه افسردگی بیمار را تعیین میکند. اگر چنین ویژگیهایی را دربرداشت نیاز به حضور درمانگران جهت ارزیابی مناسب و به موقع با هدف مداخله مناسب و ارائه استراتژیهای ضروری است(جیمز، ریچلت، فرستون، بارتون، ۲۰۰۷).
دستگاه های ادراکی به طور مداوم جریان دایما متغییر دروندادهای حسی (مانند نور قابل رویت و امواج صوتی) را به بازنماییهای جدیدی از محیط تبدیل میکند ادراکهای حاصله موقتی است و همین بیثباتی سبب میشود که تجربه درکی در طول زمان حالتی پیوسته داشته باشد. اما ادراک همانند حافظه فعال نیست. ادراک‌ها به طور مداوم با ادراکهای جدیدتر جایگزین میشوند در حالی که خاطرات باید ثابت و در مدت زمان ذخیره بدون تغییر باشند. به این ترتیب تعارضی ذاتی بین فراموش‌کاری انطباقی سیستم درکی و قدرت نگهداری مطلوب حافظه فعال وجود دارد حتی اگر سازوکارهای مشترک مغزی بین درک و حافظه که به آن‌ها اشاره شد، وجود داشته باشند (جونیدز[۱۲۴]،لیسی[۱۲۵]، اوان نی[۱۲۶]،۲۰۰۵؛ گلدیان، ۱۳۸۵).
یک احتمال وجود دارد که سیستمهای ادراکی در درون خود دارای حافظهای مختصر جهت نگهداری اطلاعات حتی پس از متوقفشدن تحریک باشند. پژوهش در زمینه خاطرات بسیار کوتاه‌مدت بصری و شنیداری این احتمال را توجیه‌پذیر میسازد. روش های اختصاصی تمرین ذهنی بسته به نوع اطلاعات ذخیره شده اعم از بصری، فضایی یا کلامی متفاوتند (جونیدز، لیسی، اوان نی، ۲۰۰۵؛ گلدیان، ۱۳۸۵).
شواهدی وجود دارد که بازنمایی ذخیرهشده اطلاعات فضایی از طریق فعالشدن ناحیه در لب پسسری مغز به نام قشر خارج ناحیه مخطط اعمال میشود. شاخصه مهم این ناحیه سازمانبندی بازنمایی روی آن است به نحوی که مکانهای مجاور هم در فضای خارج در نواحی مغزی نزدیک هم بازنمایی میشوند. یکپارچگی فضایی صفحه نمایش بکارگرفته در آزمایی فضایی پاسخ تاخیری میتواند در حافظه فعال فضایی حفظ شود. اگر چنین باشد جایگاههای تمرین ذهنی در حافظه فعال ممکن است همانند موقعیتهای تغییریابنده توجه در مکانهای درک شده در فضای خارج باشند. در انسان تغییر توجه با حرکت چشمها یا به گونهای ضمنی و بدون حرکت چشمها حاصل میشود. از این منظر بازنماییهای آزمایه ذهنی فضایی در حافظه فعال تحت تاثیر قراردادن توجه قرار میگیرند درست مانند دیدن محرک های بصری (جونیدز، لیسی، اوان نی،۲۰۰۵؛ گلدیان، ۱۳۸۵).
جنبه مهمی از زندگی انسان‌ها ظرفیت سیستم عصبی در بهرهمندی از تجارب است (خمسه ۱۳۸۵ به نقل از تولوینگ ۲۰۰۰) که به معنای توانایی یادگیری و به خاطر آوردن یا همان داشتن حافظه است. این موضوع دربردارنده سازوکارهای گوناگون مربوط به آن مانند گیرندگی، رمزگردانی یا یادآوری اطلاعات است. انواع بسیاری از اشکال یادگیری و یادسپاری وجود دارند. آن‌ها از طریق رفتارها یا افکار بیان میشوند و توسط عوامل هیجانی تغییر میکنند. یک تبیین کلی از یادگیری و یادسپاری این چنین است: خاطرات بیانشده در افکار به عنوان “حافظه شناختی” یا “حافظه آشکار ” نامیده میشود. انواع رفتاری حافظه مجموعا تحت عنوان” حافظه رویهای” یا “حافظه نهفته” نامیده میشود. حافظه شناختی که یکی از بخشهای اصلی پژوهش با آزمودنی انسان است به چهار مقوله یا سیستم تقسیم میشود.
حافظه فعال که عملکرد آن نگهداری یک خاطره برای فواصل زمانی کوتاه در حالی است که عملیات شناختی بر روی آن انجام میگیرد. سیستم بازنمایی ادراکی که عملکرد آن واسطهگری تسهیل بر اساس حافظه از شناسایی ادراکی موضوعات است. حافظه معنایی که عملکرد آن واسطهگری میان دریافت و بهرهگیری از دانش کلی افراد از جهان است. حافظه مقطعی که عملکرد آن واسطهگری میان دسترسی آگاهانه به تجارب گذشته شخصی است. حافظه رویهای، حافظه عادتی، غیراخباری و حتی حافظه نهفته نیز نامیده میشود. برخی آن را با حافظه ناخوداگاه مقایسه میکنند. حافظه رویهای یا نهفته که واقعیات را بدون آگاهی از موضوع ضبط میکنند در برخی جنبه ها فراخوانی میشود توسط فروید ناخوداگاه نام گرفته است. جالب است که در طول بررسی تحقیقی حافظه نهفته دستورالعملهای ارائه شده به آزمودنیها همانهایی است که در تداعی آزاد داده میشود. حافظه آشکار (شناختی) و نهفته (رویه‌ای) در سطوح مختلف متفاوتند. آن‌ها چرخه های نورونی مختلفی را فعال میسازند. حافظه آشکار به هیپوکامپ و حافظه نهفته به آمیگدال ارتباط دارد. انواع حافظه از نظر پایداری متفاوتند. به نظرمیرسد حافظه نهفته در زمان تولد فعال باشد و حافظه آشکار پس از چهار سالگی فعال شود. انواع حافظه پاسخ یکسانی به مواد بیوشیمیایی نشان نمیدهند. به طور مثال الکل و بنزودیازپینها از ضبط حافظه آشکار جلوگیری میکنند در حالی که در ضبط حافظه نهفته تغییری را ایجاد نمیکنند. به نظرمی‌رسد تنش متوسط حافظه آشکار را تسهیل میکند و در صورتی که محرک تنشزا در زمان های بسیار طولانی با شدت بسیار زیاد بر توانایی هیپوکامپ در تنظیم غلبه میکند و از رمزگردانی درست و دقیق حافظه آشکار جلوگیری میکند. بسته به فعالیت آمیگدال یا دستگاه هیپوکامپ، هیپوتالاموس نتایج تنش بسیار متفاوت است. اثرات تنش بر حافظه نه تنها کمی بلکه کیفی نیز هست. موقعیتهای بحرانی با تنش بسیار شدید میتواند در حافظه فضایی تاثیر گذارد و در حافظه بلندمدت نیز اختلالهایی ایجاد کند. ثبت و ضبط اطلاعات بدون آگاهی هوشیارانه ویژگی اساسی سیستم عصبی انسان است. عوامل ژنتیکی زیست‌شناختی و ارتباطی گوناگون در این ضبط شدنها دخالت دارد. به نظرمی‌رسد وقایع خاص زندگی تاثیر تعیینکنندهای بر نوع و کیفیت رمزگردانی اطلاعات داشته باشند. رمزگردانی وقایع خاص بر اساس حالتهای فیزیولوژیک با تظاهرات ذهنی خاصی از وقایع همراه است.بسته به کیفیت رشد یا رسایی شبکه سیناپسی خصوصیتهای استرس و دیگر متغیرها ممکن است فرد حالتهای هیجانی را بدون یادآوری آشکار آن وقایع تجربه کند یا فقط بخشهایی از آن را به خاطر آورد. این نوع پیامدهای درازمدت ممکن است به ضبط غیرقابل برگشت یک پاسخ خاص به استرس اولیه در آمیگدال مربوط باشد. زمانی که فرایند رواندرمانی بر روی واکنشهای هیجانی اولیه عمل می‌کند ساختارهای قشر مخ جدید را فعال میکند. با وجود رنج و عذابی که گذشته محوناشدنی بیمار بر او تحمیل میکند منابع و انعطافپذیری سیناپسی مغز همراه با هنر و شایستگی درمانگر نقش اساسی در دستیابی به تعادل جدید دارد (گروشن؛ دیباییان، ۱۳۸۵).
پژوهشهای جدید نشان دادند که عواطف و هیجانها میتوانند حافظه را تقویت کرده و بدان شکل دهند. بسیاری از روان‌شناسان به این نتیجه رسیدند که عواطف و هیجانها حافظه را بهبود میبخشند. برخی هم معتقدند که استرس همراه با هیجان باعث میشود یک رویداد عمیقا در حافظه ثبت شود و نوع هیجان نیز تعیینکننده چگونگی یادآوری جزییات رویدادها است. هیجانها کارکردهای مختلفی دارند و بر پردازش اطلاعات و حافظه به شیوه های مختلف اثر میگذارند. وقتی مانعی بر سر راه رسیدن به اهداف در فرد میشود افراد احساس خشم میکنند و همین احساس خشم سبب توجه بیشتر به موضوع مورد نظر جهت رفع آن را پدید می‌آورد و اطلاعات مرتبط با مانع را خوب حفظ میکند و اگر موضوعی امنیت و سلامت فرد را به خطر اندازد بیشتر بر موضوع متمرکز شده و با جزییات بیشتر آن را به یاد می‌آورند. پژوهشگران دریافتند که نشانه های شادی سبب یادآوری گسترده رویداد بدون توجه به جزییات میشود و نشانه های غم و خشم جزییات را در حافظه فرد بهتر ثبت میکنند. اما هرقدر افراد نسبت به رویداد شادتر یا خشمگینتر باشند حافظه آن‌ها نسبت به رویداد واضحتر است. شادی همچون نورافکن عمل کرده و رویداد را در حافظه برجسته میسازد و جزییات زیاد را به خاطر می‌آورد و خاطرات منفی مانند نورافکن ضعیف عمل کرده و جزییات خاص را به بهای حذف جزییات دیگر برجسته میسازد (خمسه، ۱۳۸۵).
برخی از پژوهشگران معتقدند شدت حالت هیجانی مهمتر از نوع هیجان است. وقتی افراد رویدادی را به خاطر می‌آورند خاطرات هیجانی مرتبط با آن را نیز واضح و شفاف به یاد می‌آورند ماهیت چنین بازیادآوری میتواند فریبنده و ناشی از خطای ادراکی باشد. حافظه به افراد کمک میکند تا از تجارب خود برای شکل بخشیدن به اعمال آینده بهرهمند شوند. بنابراین هیجان- وابسته در مقایسه با یک حافظه صرفا تصویری با برجستهسازی اطلاعات مهم و یا حتی گنجاندن جزییاتی که رخ نداده است به تصمیمگیریهای بهتر کمک میکند (خمسه، ۱۳۸۵). همان‌طور که اشاره شد چگونگی انتقال داده ها به حافظه بلندمدت و دانش ما وابسته به میزان اطلاعاتی است که از حافظه کوتاهمدت به دست میآید. در مدل درمانی ما مطرح میشود که نوع پردازش این وقایع و رمزگذاری آن‌ها در حافظه است که تعبیر و تفسیر از وقایع جهان را میسازد و رفتار شکل میگیرد. حافظه خود دارای بخشهای مختلف است که در ذیل بدان اشاره میکنیم.
الف) حافظه و بخشهای مرتبط
رویکرد پردازش اطلاعات برای توصیف سیستم شناختی انسان اغلب به نمودارهای گردشی شبه کامپیوتری متوسل میشود و به جای استفاده از مفاهیم درونسازی و برونسازی که در جای مناسب بدان خواهیم پرداخت، بیشتر مشتاق به فهم این موضوع است که دریابد دقیقاً چه کاری در فعالیتهای ذهنی صورت میگیرد. اغلب پژوهشگران پردازش اطلاعات معتقدند که ما اطلاعات را در سه قسمت ذهنی جهت پردازش نگهداری میکنیم: ثبتکننده حسی[۱۲۷]، حافظه فعال یا کوتاه‌مدت[۱۲۸]، حافظه بلندمدت[۱۲۹] (برک، ۲۰۰۷؛ سیدمحمدی، ۱۳۸۷).
به طور کلی میتوان گفت که اطلاعات از دنیای برون به صورت محرکهای شیمیایی یا فیزیکی از طریق حواس به حافظه منتقل خواهند شد. اولین مرحله پردازش، تغییر داده های به حس درآمده به گونهای است که بتوانیم در حافظه جای دهیم یعنی آن‌ها را رمزگذاری نماییم. زمانی که اطلاعات را رمزگذاری میکنیم آن‌ها را به چارچوبهای روانی منتقل میکنیم تا قادر به بازیابی آن‌ها به صورت ذهنی باشیم. معمولا برای این کار از رمزهای دیداری، شنیداری و معنایی کمک میگیریم. در رمزگذاری دیداری همان موضوع را به یاد می‌آورید و تصور آن را در ذهن تداعی میکنید. در رمزگذاری شنیداری فهرست اطلاعات را از طریق سیستم شنوایی پردازش میکنید یعنی محرکها را به صورت صداهای متوالی بازنمایی میکنید. در رمزگذاری معنایی از رمزگذاری شنیداری هم کمک گرفته میشود با این تفاوت که معانی اطلاعات مورد توجه جهت رمزگذاری قرار خواهد گرفت. رمزهای معنایی اجازه میدهند تا محرکها برحسب معنا بازنمایی شوند. علامتهای اختصاری سرنخهای مناسبی به فرد میدهند تا موضوع را به صورت رمزگذاری معنایی در حافظه جای دهند.
دومین فرایند حافظه ذخیرهسازی است. ذخیرهسازی به معنای نگهداری اطلاعات در طول زمان است. یکی از روشها مرور ذهنی نگهدارنده یعنی تکرار ذهنی فهرست یا گفتن آن به خود است. روان‌شناسان آگاهی از عملکرد حافظه را فراحافظه مینامند. فراحافظه به موازات رشد پیچیدهتر میشود که در جای مناسب بدان خواهیم پرداخت. همچنین رمزگذاری را میتوان از طریق مرتبط کردن اطلاعات با آنچه یاد گرفتهایم انجام دهیم که این خود مرور ذهنی بسطی نامیده می شود. در این صورت با معنادادن به اطلاعات بر اساس محتویات قبلی یادگرفتهشده سعی میکنیم بازیادآوری کنیم (ابوالمعالی، زیرچاپ). دوام اطلاعات اشاره به مدت ماندگاری اطلاعات در حافظه اشاره دارد. اطلاعات به حافظه کوتاهمدت انتقال یافته و از آن‌جا طی فرایندی به حافظه بلندمدت منتقل میشود. دوام اطلاعات در حافظه کوتاهمدت نسبت به حافظه بلندمدت کمتر است. اطلاعات در حافظه کوتاهمدت بعد از ۱۸ ثانیه از دست میرود و افراد از مرور ذهنی و رمزگردانی استفاده میکنند و اطلاعات را به حافظه بلندمدت منتقل میکنند. میزان ماندگاری اطلاعات به نوع پردازش آن‌ها و بازیابی از حافظه بستگی دارد(ابوالمعالی، زیرچاپ).
سومین فرایند حافظه فرایند بازیابی که به نوع بازخوانی اطلاعات ذخیره شده در حافظه اشاره دارد، لازم به ذکر است که طی سالهای اخیر پژوهشگران شناختی بالینی نقش شناختهای بالاتر یا فراشناخت را در اختلالهای هیجانی مورد بررسی قرار دادهاند. فراشناخت یا تفکر درباره تفکر اولین بار توسط فلاول[۱۳۰] (۱۹۸۹) در حوزه روان‌شناسی رشد مطرح شد که دو جنبه دارد ۱) توانایی برای پایش یا بازبینی یا دنبال کردن افکار و هیجانات خود و ۲) ظرفیت و توانایی برای اعمال درجاتی از کنترل بر افکار و احساسات است (کلارک به نقل از نلسون[۱۳۱]، استوارت[۱۳۲]، هاوارد[۱۳۳]، کراولی[۱۳۴]،۱۹۹۳؛ حمیدپور، ۱۳۸۸).
با ورود اطلاعات به هر قسمت از ذهن میتوانیم برای اقدام روی آن‌ها و تغییرشان از راهبردهای ذهنی استفاده کنیم و احتمال نگهداری بیشتر اطلاعات و استفاده موثر از آن‌ها و فکرکردن انعطافپذیر را افزایش دهیم. یک موضوع ممکن است جدای از اطلاعات به صورتهای گوناگون ذخیره و پردازش شود. در نتیجه ذخیرهسازی و تعبیرها از یک محرک منفرد ممکن است احساسهای نامتجانس به شکل توام در فرد ایجاد شود به طور مثال احساس همزمان اشتیاق و بیزاری. همچنین این شیوه پردازش ممکن است به دو شیوه کیفی متفاوت از جمله خودکار و یا راهبردی پردازش باشد (ایورت و فلگویس،۲۰۰۲).
شاید بتوان بدین صورت توضیح داد که ابتدا اطلاعات وارد ثبتکننده حسی میشوند و در آن‌جا دیدنیها و شنیدنیها به طور مستقیم بازنمایی میشود و برای مدت کوتاهی ذخیره میگردد. از طریق توجه ما به برخی از اطلاعات به طور دقیق‌تر احتمال این‌ که آن اطلاعات به مرحله بعدی سیستم پردازش منتقل شود، افزایش مییابد. حافظه کوتاه یا فعال جایی است که از راهبردهای ذهنی به طور فعال برای کارکردن روی مقدار محدودی اطلاعات استفاده میشود. راهبردهای حافظه فعالیتهای ذهنی عمدی هستند که احتمال یادآوری ما را افزایش میدهند. پردازش خودکار جهت افزایش ظرفیت محدود حافظه کوتاهمدت به ما این امکان را میدهد تا به طور همزمان قادر به تمرکز روی اطلاعات دیگر در اطراف خود باشیم. پردازش خودکار نیمههوشیار بوده و عملش به واسطه ارتباط تداعیهاست. جهت اداره فعالیتهای پیچیده حافظه فعال، بخش خاصی از آن که مجری مرکزی[۱۳۵] نام دارد، جریان اطلاعات را هدایت میکند که قسمت هوشیار و متفکر سیستم ذهنی ماست. این بخش اطلاعات فعلی را با اطلاعاتی که از قبل در سیستم وجود دارد هماهنگ میکند و راهبردها را انتخاب کرده و بکار میگیرد. هرچه اطلاعات در حافظه فعال طولانیتر نگهداری شود احتمال انتقال آن به مخزن سوم و بزرگتر یعنی حافظه بلندمدت بیشتر میشود. حافظه بلندمدت مبنای دانش دایمی ما و نامحدود است. در این بخش از حافظه نیز جهت بازیابی از راهبردهای خاص استفاده میشود. اطلاعات در این بخش طبق یک طرح جامع بر اساس محتوا طبقهبندی میشوند (برک، ۲۰۰۷؛ سیدمحمدی، ۱۳۸۷).
اما پردازش راهبردی فعالیتهای شناختی را دربر میگیرد که در سطح بالای هوشیاری روی میدهد. ساختار پیچیده شناخت و عملکرد شناختی به صورت مجازی در الگوهای پردازش اطلاعات اساسی را برای درک برخی از پدیده ها از قبیل تعارضهای احساسی- عقلانی، دفاعهای ادراکی و عمل بدون آگاهی مهیا مینماید (ایورت و فلگویس،۲۰۰۲).
آلفورد و بک[۱۳۶] مدل سلسلهمراتبی پردازش اطلاعات را دارای سه سطح عملکرد شناختی میدانند. الف) نیمه هوشیار، غیرارادی، سطح خودکار؛ ب) هوشیاری که شامل نظارت فعالانه تجربه شناختی است؛ پ) سطح فراشناخت که پردازش فکری سطح بالاست و شامل توانایی فعال و دقیق تحلیل حافظه و آگاهی هوشیارانه است. مطابق این مدل شناختها در تمامی سطوح به صورت کلامی قابل فراخوانی به هوشیاری با کمترین تلاش هستند (ایورت و فلگویس،۲۰۰۲).
نظریهپردازان درخصوص حافظه و فرایندهای مرتبط با آن مدلهای متعددی در مورد حافظه ارائه کردند که در این پژوهش تشریح و چگونگی مدلهای حافظه که مرتبط با بسته درمانی است مورد نظر قرار میگیرد.
ب) مدلهای حافظه
مدل کریک و لوکهارت
کرک[۱۳۷] و لوکهارت[۱۳۸](۱۹۷۲) برای اولین بار الگوی سطوح پردازش حافظه را مطرح کردند. طبق این الگو وقتی پردازش اطلاعات عمیق است (یعنی توجه، رمزگذاری دقیق، تعمق و مرتبط‌کردن مطالب به دانسته‌های قبلی وجود دارد)، حافظه دوام بیشتری پیدا می‌کند. یادآوری به عمق پردازش اطلاعات متکی است نه انتقال آن‌ها از یک مرحله به مرحله دیگر حافظه (ابوالمعالی،۱۹۸۹).
کرک و لوکهارت پیشنهاد کردند که دوام حافظه بیشتر از طریق پردازشی که روی آن انجام می‌گیرد، ایجاد می‌شود تا از طریق مرور ذهنی. در زمان رمزگذاری اطلاعات، تجارب به گونه متفاوت رمزگذاری می‌شوند. آن‌ها معتقدند که آن چه با عمق بیشتر پردازش می‌شود فقط به علت روش‌هایی که آن‌ها را پردازش می‌کنند، ماندگاری بیشتری دارند. در مدل سطوح پردازش، دو روش برای نگهداری اطلاعات وجود دارد. ۱) از طریق فرآیندهای رمزگذاری عمیق حافظه به صورت با دوام حفظ می‌شوند.۲) اطلاعات می‌توانند دوباره به جریان افتاده در سطح پایین‌تر پردازش در حافظه اولیه (مانند حافظه کوتاه‌مدت) مرور شوند که در آن پردازش قابل انعطاف‌ امکان‌پذیر است (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان، ۲۰۰۴؛ زیرچاپ).
کرک و لوکهارت مطرح کردند که نگهداری اطلاعات تابعی از عمق و عوامل مختلف است مانند مقدار توجهی که به محرک اختصاص داده می‌شود، سازگاری‌اش با ساختارهای تحلیلی و زمان در دسترس که عمق آن چه را که پردازش می شود، تعیین می‌کند. سطح پیوستار به عنوان یک پیوستار از محصولات زودگذر تحلیل حسی تا محصولات خیلی ماندگار تداعی معنایی را دربرمی‌گیرد. در مجموع این دیدگاه بیان می‌کند که از دست رفتن اطلاعات از حافظه کوتاه‌مدت صرفا به خاطر سطوح پردازش است. در نظر آن‌ها تفاوت اصلی بین حافظه کوتاه‌مدت و بلندمدت در نحوه سطوح پردازش درون‌دادها است. به طور مثال ان چه برحسب ظاهر پردازش می‌شود سطح پایینی از پردازش دارد. درون‌دادهایی که برحسب صدا و آوا پردازش می‌شوند دارای سطوح پردازش نسبی و عمیق‌تری هستند. همچنین مطرح می‌کنند که اطلاعاتی که از طریق تحلیل ادراکی و معنایی صورت می‌گیرد، به صورت بسیار عمیق در حافظه بلندمدت پردازش می شوند (ابوالمعالی، زیرچاپ).
مدل اتکینسون و شیفرین
دو روان‌شناس به نامهای ریچارد اتکینسون و ریچارد شیفرین برای توضیح این که چگونه برخی اطلاعات در حافظه ثبت و نگهداری و برخی فورا از دست میروند و این که اطلاعات گاهی کوتاهمدت و گاهی مادالمعمر ثبت میشوند الگویی ارائه کردند. آن‌ها از حافظه الگویی ارائه کردند که سه مرحله را معرفی میکند و مشخص میسازد اطلاعات برای چه مدت در حافظه باقی میمانند. حافظه حسی، حافظه کوتاهمدت، حافظه بلندمدت. آثار اطلاعات حسی روی ثبت کنندههای حافظه حسی هستند. اثر یا رد حافظه پیش از زوال برای مدت کوتاه در حافظه حسی نگهداری میشوند و اگر بتوانیم این اطلاعات را مورد توجه یا دقت قرار دهیم بهتر میتوانیم آن‌ها را به حافظه کوتاهمدت انتقال دهیم. حافظه کوتاهمدت نشان میدهد که ممکن است اطلاعات از طریق مرور نگهدارنده ذهنی یا مرور ذهنی بسطی نگهداری شود در غیر این‌صورت احتمالا زوال خواهد یافت یا جانشین خواهد شد. حافظه بلندمدت اطلاعاتی را که دریافت میکند ممکن است برای همیشه در خود نگه دارد. اطلاعاتی که در آن به طور ضعیف سازماندهی شده باشند یا نتوانیم نشانه های آن‌ها را بازیابی کنیم از دست خواهد رفت (ابوالمعالی، زیرچاپ).
وقتی به یک محرک نگاه کرده و اطلاعات دیداری را دریافت میکنیم اثر حسی آن پیوسته و سیال به نظر میرسد. اما واقعیت این است که اثر حسی مجموعهای از تثبیتهای چشمی است که تحت عنوان حرکات سریع چشم هنگامی است که روی نقاط متفاوت متمرکز میشویم خوانده میشود. این حرکات در هر ثانیه تقریبا چهار بار از یک نقطه به نقطه دیگر میجهند. اما احساسهای دیداری به دلیل وجود حافظه حسی پیوسته یا مداوم به نظر میرسند. حافظه حسی نوعی حافظه یا مرحلهای از حافظه است که در اثر یک محرک به وجود میاید. اگرچه حافظه حسی اثر حسی یا رد حسی را برای مدت کوتاهی نگه میدارد آنقدر طول میکشد که بتواند مجموعهای از ادراکهای مشاهده شده را بهم مربوط کند. اگر حروف به مدت کوتاهی روی صفحه ظاهر شود مثلا برای۰.۱ ثانیه توانایی برای یادآوری آن‌ها تنها بر اساس حافظه حسی انجام خواهد گرفت. یعنی حافظه تنها روی تثبیت چشمی بنا خواهد شد و رد تصویری زودتر از یک ثانیه از بین خواهد رفت (برک، ۲۰۰۷؛سیدمحمدی، ۱۳۸۷).
یک قرن پیش روان‌شناس ویلیام مک دوگال طی پژوهشی دریافت که یادآوریها احتمالا به نحوه رمزگذاری بستگی دارد. جرج اسپرلینگ با ایجاد تغییر در روش آزمایش مک دوگال نشان داد که بین آنچه افراد میبینند و آنچه گزارش میدهند تفاوت وجود دارد. مک دوگال از روش گزارش کلی و روش گزارش بخشی استفاده میکرد. اسپرلینگ دریافت که با سپری شدن یک ثانیه کامل رد حافظهای به طور کامل از بین خواهد رفت (ابوالمعالی، زیرچاپ).
روان‌شناسان معتقدند که برای هر حس ثبتکننده حس جداگانهای وجود دارد که در نظریه بدلی و هیچ به طور کامل‌تر بدان اشاره خواهیم کرد. بازنماییهای ذهنی محرکهای دیداری تصویر خوانده میشود. زمانی که ثبت کننده حسی تصاویر را نگهمیدارد از حافظه تصویری سخن میگوییم. حافظه تصویری عبارت از حافظه عکس‌برداری دقیق. افرادی که توانایی دیدن دارند و محرکهای دیداری را به طور ذهنی بازنمایی میکنند حافظه تصویری دارند اما این حافظه محدود است. بازنماییهای ذهنی محرکهای دیداری در طول زمان یعنی آنچه را که اغلب حافظه تصویری مینامیم از نظر فنی ابقای حافظه دیداری در طول چندین دقیقه خوانده میشود. اگرچه همه افرادی که میبینید حافظه عکس‌برداری(تصویری) دارند تنها تعداد کمی از آن‌ها تصویر ذهنی روشن دارند (ابوالمعالی، زیرچاپ).
در مدل اتکینسون و شیفرین یک مدل واسط کمی وجود داشت که در آن فرایندهای کنترلی مانند تمرین را توضیح میدهد. مدل واسط تنها روشی برای مدل سازی فرایند تمرین است. آن‌ها بین دو جنبه فرایندهای کنترلی در انباره کوتاهمدت تفاوت قایل میشوند. تمرین که اطلاعات را در حافظه کوتاهمدت نگه میدارد و رمزگذاری که آن‌ها را در حافظه بلندمدت ذخیره میکند. آن‌ها معتقدند که یک فرایند تمرینی خالص درنهایت منجر به ذخیره مقداری اطلاعات در حافظه بلندمدت خواهد شد و در رمزگذاری خالص نیز مقداری اطلاعات در حافظه کوتاهمدت در نظر گرفته میشود. کارکرد عمده تمرین نگهدارنده حفظ اطلاعات در یک حالت به سهولت در دسترس و تمرین بسط یابنده ذخیره اطلاعات در حافظه بلندمدت است (دیباییان، ۱۳۸۶).
شاید مهمترین دستاورد در این مدل تفکیک حافظهها و فریندهای کنترلی همچون تمرین رمزگذاری و راهبرد بازیابی باشد اما از آن مهمتر مفهوم فرایندهای کنترلی و چگونگی ارتباط آن با ذخیره‌سازی و بازیابی اطلاعات است به گونهای که این مدل قادر اثرات ناشی از سطوح پردازش را توضیح دهد. با کمک این دانش در خصوص بازسازی حافظه و بازیابی موثر خاطرات میتوان در کار با افراد افسرده جهت پردازش بهتر و موثرتر وقایع رنج‌آور گذشته و گذر از خطاهای شناختی این افراد در جهت کاهش عود علایم افسردگی گام برداشت. از آن‌جا که در مرور ذهنی و تمرینها به نوعی پردازش معنایی صورت میگیرد و این پردازش از گفتار درونی بهتر و موثرتر صورت می پذیرد میتوان بر گفتار درونی افراد و بازسازی آن‌ها نیز متمرکز شد. گفتار درونی موجب آگاهی ما از تجاربمان میشود. وقتی با خودمان حرف میزنیم اطلاعات مربوط به تجارب ذهنی فعلیمان را همچون هیجانها، افکار، نگرشها، انگیزهها و احساسهای بدنی و سایر ویژگی‌های شخصیتی مثل رفتار ، ظاهر و صفات خود را شناسایی و پردازش میکنیم (مورین[۱۳۹]؛ حمیدپور، ۱۳۸۶).
مدل بدلی و هیچ
مدل بدلی و هیچ در مدل خود نوع رمزگذاری را بر حسب دو مسیر دیداری و شنیداری مطرح میکنند. بر آن اساس حافظه تصویری حرکت در مسیر دیداری را آسان میسازد. حرکات سریع چشم به هنگام تثبیت روی نقاط مختلف تقریبا چهار بار در ثانیه رخ میدهد اما حافظه تصویری تصاویر را بیش از یک ثانیه نگهمیدارد. به همین علت است که جریان اطلاعات دیداری پیوسته و مداوم به نظرمی‌رسد. حافظه پژواکی بازنمایی ذهنی اصوات از محرکهای شنیداری پژواک نامیده میشود. حافظه پژواکی یعنی ثبتکننده حسی نگهدارنده پژواک‌ها. رد حافظهای محرکهای شنیداری یعنی پژواک به مدت چند ثانیه دوام مییابد یعنی بسیار طولانیتر از حافظه دیداری(تصویر) این تفاوت یکی از دلایل کمک‌رسانی رمزهای شنیداری به نگهداری اطلاعاتی است که به صورت دیداری ارائه میشود. پژواکها نیز مانند تصاویر در طول زمان ناپدید میشود. اگر بخواهیم آن‌ها را حفظ کنیم باید مورد توجه بیشتر قرار دهیم. با توجه انتخابی به محرکهای شنیداری معین آن‌ها را از سرو صدای زمینه جدا میکنیم. در حافظه حسی اگر روی محرکی متمرکز شویم اثر آن به مدت یک دقیقه یا بیشتر در حافظه کوتاهمدت(حافظه کاری) نگهداری خواهد شد. حافظه کاری عبارت از یک برچسب ذهنی که تفکر را از شروع تا پایان در طول زمان به هم پیوند میدهد. شمارهای را در اختیار شما میگذارند آن را فورا یادداشت میکنید در واقع آن را در حافظه کوتاهمدت خود ثبت کردهاید. تصاویر در حافظه کوتاهمدت اگر تکرار نشود یا مورد مرور ذهنی قرار نگیرد پس از ۱۰ الی ۱۲ ثانیه ناپدید خواهد شد. برای نگهداری تصاویر دیداری در حافظه کوتاهمدت باید روی آن‌ها متمرکز شد اما رمزگذاری محرکهای دیداری به صورت اصوات یا محرکهای شنیداری رایجتر است بنابراین میتوان اصوات را مورد مرور ذهنی قرار داد یا تکرار کرد جالب است که در بیماران افسرده به نظر میرسد مرور و ثبت خاطرات منفی بیشتر صورت گرفته باشد و اطلاعات مرتبط با هیجانهای منفی را پردازش و رمزگذاری میکنند (ابوالمعالی، زیرچاپ).
بر اساس مدل مشهور بدلی حافظه فعال شامل مخزنهایی است که هریک مسئول ذخیرهسازی اطلاعات در قالب رمزهایی خاص هستند. به طور مثال یکی مسئول ذخیرهسازی اطلاعات کلامی است و دیگری اطلاعات بینایی و فضایی را ذخیره میکند و دیگر وقایع و اتفاقات را صرفنظر از نوع آن‌ها در خود ذخیره میکند. در این مدل به فرایندهای تمرین ذهنی اشاره میشود که اطلاعات ذخیره شده را در مخزن بازسازی کرده و آن‌ها را در دسترس نگهمیدارد. هر یک از این مخزنها با حافظه بلندمدت پیوند دارد و به این ترتیب اطلاعات میتواند از دنیای خارج یا از محتویات حافظه بلندمدت به حافظه فعال وارد شود. سرانجام این مدل فرایندهای اجراییای را طرح میکند که اطلاعات موجود در مخزنهای ذخیرهای را جهت عملیات شناختی پیچیده نظیر محاسبات ذهنی بکار میگیرند (جونیدز[۱۴۰]، لیسی[۱۴۱]، اوان نی[۱۴۲]، ۲۰۰۵؛ گلدیان، ۱۳۸۵).
شواهد متعدد نشان میدهد که ذخیره و بازیابی در حافظه فعال از طریق سازوکارهایی انجام میشود که به ادراک و عمل نیز میپردازند. در رابطه با ذخیرهسازی ما معتقدیم همان مناطق مغزی که در رمزگذاری اطلاعات دخیل هستند هنگام حفظ کوتاهمدت اطلاعات کماکان فعال میماند و به این ترتیب حافظه فعال را تشکیل میدهند. اغلب این رمزگذاریها در نواحی خلفی مغز (یعنی قشر گیجگاهی و آهیانهای) رخ میدهد. گاهی چنین رمزگذاریها نه تنها در مورد اطلاعات ورودی بلکه در مورد خروجیهایی که انتظار میرود قشر قدامی مغز صادر کند هم مصداق دارند نظیر رمزهای حرکتی که نماینده صداهای گفتاری یا فعالیتهای عملی هستند. در رابطه با تمرین‌های ذهنی اعتقاد بر این است که سازوکارهای مربوط به توجه به بازسازی نمودهای درونی حافظه فعال میپردازند همانهایی هستند که در هنگام ورود اطلاعات به حواس برای تنظیم پردازش حسی بکار مییایند. این سازوکارها هم سیستمهای ادراکی و هم سیستمهای حرکتی را بکار میگیرند (جونیدز[۱۴۳]، لیسی[۱۴۴]، اوان نی[۱۴۵]، ۲۰۰۵؛ گلدیان، ۱۳۸۵).
اغلب میدانیم که یکی از روش های نگهداری اطلاعات در حافظه کوتاهمدت و احتمالا ذخیرهسازی به صورت دایمی در حافظه بلندمدت تکرار آن‌ها با صدای بلند یا به طور ذهنی است. تکرار زیاد اطلاعات احتمال یاداوری آن‌ها را بیشتر میکند که در افراد افسرده این مطلب را با نشخوار افکارهای منفی میتوانیم ببینیم. ما گنجایش تکرار و نگهداری اطلاعات در حافظه کوتاهمدت داریم. وقتی اطلاعات در حافظه کوتاهمدت است میتوانیم روی آن‌ها کار کنیم یعنی آن‌ها را به شکل درست پردازش کنیم. سعی میکنیم با کمک راهبردهای ذهنی روی آن‌ها را به شکل صحیح بازسازی کنیم اما گاهی ممکن است هرکز اطلاعات قبلی را به یاد نیاوریم. برای ذخیرهسازی اطلاعات جدید نیاز است تا آن‌ها را مرور کنیم و برای بازیابی اطلاعات از حافظه بلندمدت نیاز به نشانه مناسب جهت بازیابی داریم (ابوالمعالی، زیرچاپ).
برای خواندن هر لغت ممکن است بارها و بارها قبل از آن‌که از پاک شدن رد حافظهای آن را تکرار کنید. ممکن است برای هر لغت تصویر ذهنی بسازد و سعی کنید قبل از ناپدید شدن آن را مرور کنید. اگر حروف را به شکل صدا رمزگذاری میکنید ممکن است زودتر دچار اشتباه شوید اما اگر رمزگذار معنایی داشته باشید احتمال بازخوانی آن آسان‌تر خواهد بود تمایل به یادآوری بهتر اولین و آخرین عناصر یک مجموعه را اثر موقعیت در سری مینامند. این اثر ممکن است به این علت باشد که به اولین و آخرین محرکهای سری بیشتر توجه کنیم و مورد توجه بیشتر ما در مجری مرکزی قرار خواهند گرفت و افراد افسرده نیز معمولا به اتفاقاتی که هیجانهای مرتبط با خلقشان را توجه بیشتر خواهند داشت و آن‌ها را بیشتر ذخیره و رمزگذاری خواهند کرد. این اطلاعات مرزهای شنیداری یا دیداری سایر محرکها را به وجود می‌آورند (ابوالمعالی، زیرچاپ).
همچنین ممکن است اولین عنصر در مقایسه با آخرین عنصر بیشتر مورد مرور ذهنی یا تکرار قرار گیرد. آخرین عناصر هم ممکن است به علت تازگی مدت زمان بیشتر در حافظه کوتاهمدت باقی بماند و در آن نگهداری شود. روان‌شناسان معتقدند در حافظه کوتاهمدت اطلاعات جدید جانشین اطلاعات قدیمی میشود. به یاد داشته باشید که در یک زمان معین تنها میتوانیم اطلاعات کمی را در حافظه کوتاهمدت نگهداری کنیم(ابوالمعالی، زیرچاپ).
مدل بدلی[۱۴۶]و هیچ[۱۴۷] (۱۹۷۴) مدلی برای توضیح حافظه کوتاهمدت است. آن‌ها معتقدند که حافظه کوتاهمدت صرفاً یک انبار نیست و انبارهای متفاوتی را دربرمیگیرد (ابوالمعالی به نقل از کاردول[۱۴۸] و فلنگان[۱۴۹] ۲۰۰۴، زیرچاپ). بدلی و هیچ حافظه کاری را یک کنترلکننده توجهی[۱۵۰] یا مجری مرکزی است که تعدادی از سیستمهای تابع را بررسی و هماهنگ میکند (ابوالمعالی به نقل از استیلز[۱۵۱]، ۲۰۰۵؛ زیرچاپ). آن‌ها مطرح میسازند که اگر همزمان دو عمل مختلف دیداری و شنوایی (شنیداری) صورت گیرد، فرد قادر به انجام و پردازش آن اعمال است چراکه هریک به طور همزمان اما جداگانه در انبارهای خاصی پردازش و ذخیرهسازی میشوند. آن‌ها درمورد انبارهای پردازش دیداری و شنیداری به طور مجزا سخن میگویند و واژه حافظهکاری را جهت اشاره به قطعهای از حافظه که در زمان کار روی یک مطلب خاص مورد استفاده قرارمیگیرد، بکار میبرند (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان ۲۰۰۴؛ زیرچاپ). بر مبنای نظر این دو محقق مجری مرکزی همچون توجه عمل میکند و زمانی که فرد به موضوع یا چیزی توجه میکند، خود را بر روی آن متمرکز میسازد. مجری مرکزی حلقه واج شناختی[۱۵۲] و مسیر طرح فضایی-دیداری[۱۵۳] را تحت عنوان سیستمهای درگیر[۱۵۴] به وجود میآورد و گنجایش محدودی دارد و به عبارت دیگر در یک زمان فرد نمیتواند به چیزهای زیادی توجه کند (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان، ۲۰۰۴؛ زیرچاپ).
حلقه واج شناختی مجری مرکزی مسسیر طرح دیداری فضایی
مدل حافظه کاری که به وسیله بدلی و هیچ در سال ۱۹۷۴ ارائه شده است (کاردول و فلنگان ۲۰۰۴؛ ابوالمعالی، زیرچاپ)
همان‌گونه که در تصویر نشان داده شده است حلقه واجشناختی با اطلاعات مبتنی بر گفتار سروکار دارد و گنجایش محدودی دارد. این حلقه با اطلاعات شنیداری سروکار دارد و نظم اطلاعات را حفظ میکند. از این‌رو آن را حلقه مینامیم چراکه در اطراف یک حلقه حرکت میکند. بدلی در سال ۱۹۸۶ این حلقه را به دو قسمت تقسیم و هر یک را نامگذاری کرد. انبار فنولوژیکی[۱۵۵] و فرایند تلفظی[۱۵۶]. انبار فنولوژیکی به آسانی لغاتی را که میشنوید نگه میدارد. انبار فنولوژیکی یک گوش درونی[۱۵۷] است. فرایند تلفظی فرایند استفاده از لغاتی است که شما شنیده یا دیدهاید. این لغات به طور غیرملفوظ تکرار میشوند و به صورت حلقه درمیآیند و مشابه یک صدای درونی عمل می‌کنند حلقه فنولوژیکی هنگام یادگیری لغات جدید بکارگرفته میشود و به آسانی اطلاعات شنیداری را نگه میدارد (کاردول و فلنگان، ۲۰۰۴؛ ابوالمعالی، زیرچاپ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:34:00 ق.ظ ]




 

    • تولید

 

    • انتقال

 

    • توزیع

 

تقسیم می شود و مبنای چنین تقسیم بندی ، متفاوت بودن روش های مدل سازی و محاسباتی قابلیت اطمینان در هر یک از بخش های یاد شده می باشد به علاوه نظر به این که معمولاً سیستم قدرت از نقطه نظر مدیریت ، طراحی و بهره برداری نیز به همین ترتیب تقسیم بندی می شود این تقسیم بندی مناسب به نظر می رسد .
به طور کلی اهداف اصلی مطالعات قابلیت اطمینان در دو راستای زیر می باشد :

 

    • ارزیابی قابلیت اطمینان به معنی اندازه گیری و تعیین کیفیت عملکرد سیستم موجود در گذشته

 

    • پیش بینی قابلیت اطمینان به معنی پیشگویی کیفیت عملکرد این سیستم یا سیستم های مشابه در آینده

 

در ارزیابی قابلیت اطمینان ، هدف به دست آوردن پارامتر های مشخص و از پیش تعیین شده و با بهره گرفتن از سابقه سیستم می باشد که با کمک آن ها می توان عملکرد سیستم را در گذشته بررسی کرد و نقاط ضعف آن را به دست آورد به عبارتی دیگر منظور از ارزیابی قابلیت اطمینان ، اصلاح شبکه و کاهش قطع برق می باشد .
در مطالعات قابلیت اطمینان به منظور ارزیابی گذشته سیستم دو نوع مطالعه مختلف با بهره گرفتن از کاربرد هر یک می توان انجام داد :
الف – مطالعات مبتنی بر بار
ب – مطالعات مبتنی بر اجزاء و عناصر شبکه
در روش های دسته اول هدف ، مطالعه گذشته سیستم بر اساس خاموشی های ایجاد شده در شبکه است و کلّاً نقاط ضعف شبکه از نقطه خاموشی های ناشی از آن به دست می آید .در روش دوم کلیه حوادث شبکه از نظر عناصر شبکه ، عوامل ایجاد آن ها و عملکرد شبکه در مواجهه با آن ها بررسی می گردد تا بدین ترتیب نقاط ضعف شبکه از نقطه نظر اجزاء آن مشخص گردد .
هدف دیگری که از مطالعات مبتنی بر اجزاء و عناصر شبکه دنبال می گردد تعیین شاخص های قابلیت اطمینان عناصر شبکه به منظور انجام مطالعات پیش بینی قابلیت اطمینان می باشد .هدف از مطالعات پیش بینی قابلیت اطمینان ، اصلاح و بهینه سازی شبکه و تعیین نقاط ضعف شبکه موجود در جهت تداوم سرویس دهی به مشترکین می باشد [۸] .
۴-۱ روش های ارزیابی
همانطورکه عنوان شد، روش های متعددی در خصوص مدل سازی و ارزیابی قابلیت اطمینان شبکه های توزیع مطرح و ارائه شده است و تحقیقات و مطالعات در این زمینه همچنان ادامه دارد. به طورکلی روش های ارزیابی قابلیت اطمینان شبکه های توزیع را می توان به دو دسته ی عمده ی تحلیلی و شبیه سازی تقسیم نمود . در روش های تحلیلی که کاربرد فراوانی در مطالعات مهندسی قابلیت اطمینان سیستم های توزیع دارند، فیدر و تجهیزات مربوطه در قالب ریاضی به صورت اجزای سری یا موازی مدل می شوند و شاخص های مربوطه در زمان نسبتاً کوتاهی محاسبه می شوند.
در خصوص روش های مبتنی بر شبیه سازی ، شیوه های متنوعی برای ارزیابی قابلیت اطمینان مطرح شده است که کمابیش به شبیه سازی مونت کارلو مرتبط است . در روش مونت کارلو محاسبات قابلیت اطمینان با بهره گرفتن از شبیه سازی پیاپی یک عمل واقعی با رفتار تصادفی در سیستم انجام می شود . در این روش به علت ماهیت تصادفی مسأله، تعداد وقوع خطا، زمان بین خطاها، مدت زمان بازیابی بار و … می تواند از هر سطح یا تعدادی برخوردار باشد . ارزیابی مبنی بر این روش ها نیاز به صرف زمان زیادی دارد[۹] .
پایان نامه - مقاله - پروژه
در مطالعات قابلیت اطمینان در سیستم های مهندسی عملاً بیشتر از رو ش های تحلیلی استفاده می شود . نتایج ارزیابی قابلیت اطمینان شبکه های توزیع در قالب شاخص های نقاط بار و کل سیستم ارائه می گردد. شاخص های قابلیت اطمینان نقاط بار عبارتند از متوسط نرخ وقوع خطا (f/yr) λ. متوسط زمان خاموشی (h) r. متوسط زمان خاموشی سالیانه .(kWh/yr) ENS این شاخص ها با بهره گرفتن از روابط زیر محاسبه می شوند:

که در آن
: λi نرخ وقوع خطا در مدiام
: ri زمان لازم برای بازگرداندن تغذیه به نقاط بار موردنظر پس از وقوع خطا در مدiام
P : متوسط میزان مصرف در نقطه ی بار (پست توزیع)
برای ایجاد نمایی ملموس تر از وضعیت شبکه از شاخص های قابلیت اطمینان مرتبط با سیستم که رفتار کل فیدر را نشان می دهند، استفاده می شود . این شاخص ها عبارتند از:

 

    • شاخص متوسط دفعات خاموشی سیستم:

 

 

 

    • شاخص متوسط زمان خاموشی سیستم:

 

 

 

    • شاخص متوسط زمان خاموشی مشترکین:

 

 

 

    • انرژی فروخته نشده:

 

علاوه بر موارد فوقIEEE در استاندارد ۱۳۶۶که درسال ۱۹۹۸ارائه شد، شاخص های متنوع دیگری را تعریف نموده است[۱۰]. اما با توجه به کاربرد فراوان شاخص های فوق الذکر در شرکت های برق ، در این بخش تنها این شاخص ها مورد مطالعه قرار گرفته اند.
۵-۱ مدل سازی اثر تولید پراکنده روی قابلیت اطمینان
در روش تحلیلی قابلیت اطمینانFMEA که در قسمت قبل به آن اشاره شد ابتدا مدهای خطایی که هر یک از نقاط بار(پست های توزیع ) را تحت تأثیر قرار می دهد، شناسایی شده و با ارزیابی اثر آنها ، شاخص های قابلیت اطمینان در هریک از نقاط بار محاسبه می گردد. در این میان نکته ی مهم و قابل توجه آنست که در شبیه سازی هریک از مدهای خطا می بایست تأثیر ساختار شبکه، وجود سکسیونرها و امکان تغذیه ی بارهای خاموش شده از منبع اصلی یا دیگر منابع به طور صحیح مدل سازی شود.
برای توضیح و بررسی نحوه ی مدل سازی واحدهای تولید پراکنده در ارزیابی قابلیت اطمینان شبکه های توزیع ، شکل (۱-۱) را درنظر می گیریم.
شکل(۱-۱): یک فیدر توزیع نمونه به همراه یک واحد تولید پراکنده [۱۰].
متوسط بار در هریک از نقاط مصرف برابر ۴۰۰ کیلووات فرض شده است . همانطورکه ملاحظه می گردد، این فیدر شعاعی نمونه توسط یک پست فوق توزیع تغذیه می شود و از طرف دیگر در صورت
نیاز می تواند از طریق یک واحد تولیدی ۵/۱مگاواتی تغذیه شود.
در صورت بروز خطا در هریک از سکشن ها در فیدر مزبور، با عملکرد کلید قدرت ابتدای فیدر در پست فوق توزیع، ابتدا تمامی فیدر بی برق می شود. پس از انجام مراحل مکان یابی خطا، بخش آسیب دیده با بهره گرفتن از بازکردن سکسیونرها از دیگر قسمت های سالم فیدر جدا می شود. این ناحیه می بایست تا پایان انجام تعمیرات و رفع عیب در فیدر خاموش باقی بماند اما دیگر بخش های فیدر اگر امکان تغذیه از منبع اصلی فیدر یا منبع دیگری (همانند واحدهای تولید پراکنده) را داشته باشند، تغذیه ی آنها برقرار می شود در غیر این صورت این قسمت ها نیز می بایست تا پایان عملیات تعمیر و رفع عیب در بخش خطا دیده بی برق باقی بمانند.
در فیدر شکل (۱) به عنوان مثال با بروز خطا روی سکشن AB تغذیه ی نقطه ی بارB باید تا پایان تعمیرات قطع باشد و زمان خاموشی آن برابر متوسط زمان مکان یابی خطا و انجام تعمیرات در سکشن مزبور خواهد بود . در این وضعیت نقطه ی بار امکان تغذیه از پست فوق توزیع تغذیه کننده فیدر را خواهد داشت بنابراین مدت خاموشی در آن برابر متوسط زمان مکان یابی خطا و انجام عملیات مانور و کلیدزنی می باشد. اگر واحد تولیدی موجود در انتهای فیدر را در نظر نگیریم، مابقی نقاط مصرف نیز باید همانند نقطه ی بار تا اتمام عملیات تعمیر در فیدر بی برق باشند . اما با فرض وجود واحد تولیدی در مکان نشان داده شده در شکل (۱)، می توان نقاط مصرف مذکور را در مدت انجام تعمیرات تغذیه نمود . البته با توجه به ظرفیت و محدودیت های بهره برداری از واحد تولیدی، تنها امکان تغذیه ی بخشی از نقاط مصرف توسط واحد تولیدی وجود دارد بنابراین با فرض حداکثر بارگیری معادل ۸۰ درصد ظرفیت نامی از واحد تولیدی، نقاط بار E ، FوG را می توان از طریق واحد تولیدی تغذیه کرد اما نقاط بار C و Dباید تا انتهای تعمیرات خاموش باقی بمانند . ذکر این نکته ضروری است که اگرچه نقاط مصرف و ، Gاز طریق واحد تولیدی تغذیه می شوند ولی زمان لازم برای راه اندازی واحد تولیدی را می بایست در مدت خاموشی این دسته از نقاط بار لحاظ کرد . این زمان با توجه به تکنولوژیی که در واحدهای تولید پراکنده بکار می رود متفاوت است ولی بطورکلی بسیار کمتر از زمان راه اندازی واحدهای تولیدی بزرگ خواهد بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:34:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم