ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در رابطه با چگونگی مواجهه امیرالمؤمنین با تخلّفات کارگزاران۹۲- فایل ۱۰ |
زمانی که حضرت امیر۷ تصمیم گرفت مالک اشتر را به مصر بفرستد، طی نامهای به او ـ که در آن موقع در نصیبین بود ـ از وی خواست که فردی مورد اطمینان و خیرخواه را جانشین خود قرار دهد و به کوفه بیاید. مالک، طبق دستور حضرت عمل کرد و به کوفه بازگشت و شبیب بن عامر ازدی را جانشین خود قرار داد.[۲۲۱]
۲.۱.۱.۲۴. فرمانداران مصر
۱ـ محمّد بن ابی حذیفه : فرماندار مصر
گزارشاتی که دربارهی کارگزاری محمد بن ابی حذیفه در مصر وجود دارد آشفته و نامنظّم است.
۱ـ برخی از منابع، بدون اشاره به چیزی، او را فرماندار مصر، از جانب امیرالمؤمنین۷ معرّفی کردهاند.[۲۲۲]
۲ـ در برخی از منابع آمده است که حضرت امیر۷ محمّد بن ابی حذیفه را به کارگزاری مصر منصوب کرد و پس از مدتّی او را عزل کرد و قیس بن سعد را جایگزین او کرد.[۲۲۳]
۳ـ در برخی از منابع آمده است که عبدالله بن ابی سرح (فرماندار مصر) به مدینه رفته بود و عقبه بن مالک را جانشین خود در مصر قرار داده بود. محمد بن ابی حذیفه علیه او شورش کرد و او را از مصر اخراج کرد و ادارهی امور مصر را به دست گرفت.[۲۲۴]
۴ـ در برخی از منابع آمده است که محمد بن ابی حذیفه بر علیه عبدالله بن ابی سرح که فرماندار مصر بود شورش کرد و او را از مصر اخراج کرد و ادارهی امور مصر را به دست گرفت[۲۲۵] و با مردم نماز را اقامه کرد.[۲۲۶] حضرت امیر۷ مدّت کوتاهی او را بر امارت مصر ابقا کرد و سپس او را عزل کرد[۲۲۷] و قیس بن سعد را به عنوان والی مصر به آن دیار فرستاد.[۲۲۸]
۵ـ در برخی از منابع آمده است که حضرت امیر۷ عبدالله بن أبی سرح را که کارگزار عثمان در مصر بود از امارت مصر عزل کرد و محمّد بن أبیحذیفه را والی مصر کرد.[۲۲۹]
۶ـ در برخی از منابع آمده است که محمد بن ابی حذیفه از طرف عثمان فرماندار مصر بوده است.[۲۳۰]
۷ـ برخی از منابع، به قول صحیح تصریح کردهاند و گفتهاند عبدالله بن ابی سرح (فرماندار مصر) از مصر بیرون رفته بود و شخصی را به عنوان جانشین خود قرار داده بود؛ محمّد بن ابی حذیفه بر علیه او شورش کرد و او را از مصر اخراج کرد و ادارهی امور مصر را به دست گرفت. وقتی عثمان کشته شد، حضرت امیر۷ او را از امارت مصر برکنار کرد و قیس بن سعد را جایگزین او کرد.[۲۳۱]
۸ـ علّامهی عسکری در کتاب عبدالله بن سبا آورده است :
«عبدالله بن ابی سرح (فرماندار مصر) به مدینه رفته بود و عقبه بن عامر را جانشین خود قرار داده بود؛ محمّد بن ابی حذیفه بر علیه او شورش کرد و او را از مصر اخراج کرد و از ورد عبدالله بن ابی سرح به مصر جلوگیری کرد و ادارهی امور مصر را به دست گرفت. سپس عبدالرحمن بن عدیس را همراه ۶۰۰ مرد جنگی برای جنگ علیه عثمان به مدینه فرستاد. وقتی حضرت امیر۷ به خلافت رسید او را بر امارت مصر ابقا کرد تا موقعی که معاویه سر راه خود به صفین به سوی محمّد بن ابی حذیفه رهسپار شد. محمّد از مصر خارج شد و مانع ورود معاویه به داخل فسطاط شد بالأخره کار به صلح انجامید به شرطی که محمّد به همراه ۳۰ مرد که عبدالرحمن بن عدیس نیز جزو آنان بود از مصر خارج شوند و از طرف معاویه به آنان آسیبی نرسد اما پس از خروجشان از مصر، معاویه به آنان نیرنگ زده و آنان را دستگیر و در زندان دمشق زندانی کرد و پس از مدتّی، رشیدین غلام معاویه او را کشت».[۲۳۲]
۲ـ قیس بن سعد : فرماندار مصر.[۲۳۳]
۳ـ محمد ابی بکر : فرماندار مصر.[۲۳۴]
۴ـ مالک اشتر : فرماندار مصر.[۲۳۵] (در بین راه و قبل از ورود به مصر با توطئهی معاویه و توسّط یک دهقان اجیر شدهای مسموم شد و به شهادت رسید).[۲۳۶]
۲.۱.۱.۲۵. فرمانداران کَسکَر[۲۳۷] و مَیسان[۲۳۸]
۱ـ قدامه بن عجلان : فرماندار کسکر[۲۳۹] و اطراف آن.[۲۴۰]
۲ـ قعقاع بن شور : کارگزار کسکر[۲۴۱] و میسان.[۲۴۲]
۲.۱.۱.۲۶. فرمانداران بحرین و عمان
۱ـ عمر بن ابی سلمه : فرماندار بحرین.[۲۴۳]
۲ـ نعمان بن عجلان : فرماندار بحرین[۲۴۴] و عمان.[۲۴۵]
۳ـ حلو بن عوف : فرماندار عمّان (بنا بر نقل تاریخ یعقوبی).[۲۴۶]
۲.۱.۱.۲۷. فرمانداران اهواز
۱ـ خرّیت بن راشد
در برخی از منابع آمده است، «خرّیت بن راشد» قبل از نبرد صفین، کارگزار امیرالمؤمنین۷ در اهواز بود. وقتی در اهواز از حُکم حکمیت با خبر شد، او را خوش نیامد و لذا لشکری جمع کرد و بر حضرت امیر۷ شورش کرد و مردم را به خلع و بیزاری از حضرت امیر۷ دعوت کرد و عدّهی زیادی به ندای او پاسخ دادند. حضرت امیر۷ معقل بن قیس را با چهار هزار نیروی نظامی جهت سرکوب کردن او فرستاد و معقل موفّق به کشتن خرّیت شد.[۲۴۷]
۲ـ عبدالله بن عبّاس : فرماندار اهواز.[۲۴۸]
۳ـ مصقله بن هبیره : فرماندار بعضی از مناطق اهواز.[۲۴۹]
۴ـ ابن هرمه : فرماندار سوق الاهواز. (به نقل دعائم الاسلام).[۲۵۰]
۵ـ عمرو بن مفرغ : کارگزار اهواز (به نقل الاغانی).[۲۵۱]
۲.۱.۱.۲۸. فرماندار اردشیر خره[۲۵۲]
۱ـ مصقله بن هبیره شیبانی : فرماندار اردشیر خرّه.[۲۵۳]
گفته شده است که او از جانب عبداللّه بن عبّاس به این سمت منصوب شده بود[۲۵۴]؛ چون منطقهی فارس، کرمان، و اهواز تحت کنترل استانداری بصره بود که استاندار آن عبداللّه بن عبّاس بود.[۲۵۵]
۲.۱.۱.۲۹. فرمانداران خراسان
۱ـ جعده بن هبیره مخزومی : فرماندار خراسان[۲۵۶] (فرزند امّ هانی، خواهر حضرت امیر۷).[۲۵۷]
در سال ۳۷ (ق) و بعد از جنگ صفین، حضرت امیر،۷ جعده بن هبیره مخزومی را به خراسان فرستاد و چون به نیشابور[۲۵۸] (ابرشهر)[۲۵۹] رسید و دانست که مردم آن منطقه کافر شدهاند، بازگشت و امیرالمؤمنین۷، خلید بن قرّه یربوعی را فرستاد. او نیشابور را محاصره کرد و اهالی آنجا با او صلح کردند. مردم مرو نیز با او از در آشتی درآمدند.[۲۶۰]
از الفتوح ابن اعثم کوفی استفاده میشود که حضرت امیر۷ قبل از جنگ جمل جعده بن هبیره مخزومی را به خراسان فرستاد و به او دستور داد که مناطق فتح نشدهی خراسان را فتح کند.[۲۶۱]
۲ـ عون بن جعده
به نقل تاریخ خلیفه، حضرت امیر۷ عون بن جعده را جهت کارگزاری به منطقهی خراسان فرستاد امّا از ورود او جلوگیری کردند و لذا برگشت و امیرالمؤمنین۷ خلید بن قره تمیمی را به آن منطقه فرستاد.[۲۶۲]
۳ـ خلید بن قره یربوعی (خلید بن طریف).[۲۶۳]
در سال ۳۷ (ق) و بعد از جنگ صفین، حضرت امیر،۷ جعده بن هبیره مخزومی را به خراسان فرستاد و چون به نیشابور[۲۶۴] (ابرشهر)[۲۶۵] رسید و دانست که مردم آن منطقه کافر شدهاند، بازگشت و امیرالمؤمنین۷، خلید بن قرّه یربوعی را فرستاد. او نیشابور را محاصره کرد و اهالی آنجا با او صلح کردند. مردم مرو نیز با او از در آشتی درآمدند.[۲۶۶]
در برخی از منابع تاریخی آمده است که خلید بن قره یربوعی در سال ۳۷ هجری، کارگزار امیرالمؤمنین۷ در منطقهی خراسان بوده است.[۲۶۷]
در وقعه صفین آمده است، هنگامی که حضرت امیر۷ به کوفه آمد، کارگزاران خود را به مناطق مختلف اعزام کرد و خلید را به خراسان فرستاد. وقتی خلید، نزدیک نیشابور رسید با خبر شد که مردم خراسان سر به کفر برداشته و دست از فرمانبرداری کشیدهاند و کارگزاران کسری[۲۶۸] از کابل آمده و مردم را به طغیان و شورش دعوت کردهاند. پس وی با نیشابوریان جنگید و آنان را شکست داد و مردم آن شهر را محاصره کرد و خبر فتح و پیروزی و اسارت عده ای را به اطلاع حضرت امیر۷ رساند و اسیران را نزد حضرت فرستاد، سپس قصد داشت دختران خسرو را اسیر کند امّا آنان را امان داد و نزد حضرت فرستاد، چون خدمت حضرت آمدند حضرت فرمود آیا شما را به شوهر دهم؟ گفتند نه، مگر آنکه ما را به همسری دو پسر خود درآوری، زیرا جز آن دو، کسی را همطراز خویش نمیبینیم. پس حضرت آنها آزاد کرد.[۲۶۹]
در اخبار الطوال آمده است، هنگامی که حضرت امیر۷ به کوفه آمد، کارگزاران خود را به مناطق مختلف اعزام کرد و «خلید بن کأس» را به خراسان فرستاد.[۲۷۰] بقیهی ماجرا تقریباً شبیه نقل وقعه صفین است که بیان شد.
۴ـ عبدالرحمن بن ابزی : فرماندار خراسان.[۲۷۱]
شایان ذکر است که در اصابه آمده است که عبدالرحمن بن ابزی از طرف پیامبر۶ فرماندار خراسان بوده است.[۲۷۲]
۵ـ حریث بن جابر حنفی (حریث بن جابر جعفی).[۲۷۳]
نقل شده است که حضرت امیر۷ «حریث بن جابر حنفی» را والی یکی از بلاد شرق کرد و وی دو دختر یزدگرد را که اسیر شده بودند، برای حضرت فرستاد.[۲۷۴]
از آنچه جواد فاضل نقل کرده است استفاده میشود که حضرت وی را والی خراسان کرده است.[۲۷۵]
۲.۱.۱.۳۰. فرمانداران سجستان
۱ـ عون بن جعده
بنابر نقل بلاذری، حضرت امیر۷ عون بن جعده را جهت کارگزاری به منطقهی سجستان فرستاد، امّا در بین راه، دزدی وی را کشت و برادرش عقیل بن جعده، طلب قصاص کرد و بعد از مدّتی که قاتل زندانی بود، در مدینه قصاص شد و سپس حضرت امیر۷ ربعی بن کأس را به کارگزاری سجستان منصوب کرد.[۲۷۶]
گفته شده است که حضرت امیر۷ عون بن جعده بن هبیره المخزومی را جهت کارگزاری به منطقهی سجستان فرستاد،، امّا در بین راه، دزدی او را کشت و لذا حضرت امیر۷ به عبدالله بن عبّاس نوشت که سیستان را به یکی از رجال واگذار کند و او را با چهار هزار نظامی روانه کند. ابن عباس هم ربعی بن کأس را به همراه «حصین بن ابی حر عنبری» و «ثات بن ذی الحره الحمیری» روانه کرد. چون وارد سیستان شدند با «حسکه بن عتاب حبطی» روبرو شدند. در درگیری و جنگ، حسکه کشته شد و ربعی سراسر بلاد را تصرف و اداره کرد.[۲۷۷]
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-08] [ 08:47:00 ب.ظ ]
|