درعصر حاضر حکومت در همه کشورها، دارای ابعاد مشخصی و گسترده‌ای می‌باشد. سازوکار تشکیل حکومت در کشور ما از این قاعده مستثنا نیست. قوای قدرتمند مجریه، قضائیه، مقننه ارکان مهم حکومت اسلامی در کشور ما به شمار می‌آیند،[۷۱۹] که بر طبق قانون هر یک در بخش‌های مختلف، در اداره جامعه نقش ایفا می‌کنند. همه ارکان حکومت در برابر فریضه امر و نهی، مسؤولیتی یکسان داشته و وظیفه مشترک این قوا در پیشبرد حکومت، امربه معروف و نهی از منکر می‌باشد. [۷۲۰]
بدیهی است تعاون و همکاری بین همه اجزای حکومت، فرایند اصلاح ودگرگونی در پرتو امر و نهی اسلامی را قرین توفیق و موفقیت می کند.
در پرتو مدیریت صحیح و انسجام امور در ارکان حکومت، از همه ظرفیت‌ها و استعدادهای انسانی و مالی… استفاده می شود واصلاحات و دگرگونی های لازم در مسیر صحیح اسلامی در جامعه شکل می‌گیرد. نقل است که نادرشاه افشار در میدان کارزار، پیرمردی را دید که شال خود محکم کرده و مانند جوانان می‌جنگد ودشمن را تارومار می‌کند و همه از پیش شمشیرش می‌گریزند. بعد از اتمام جنگ، نادرشاه او را احضار کرد و گفت:‌ای پیرمرد، این زور و بازو و شجاعت را در این چند سال حکومت افاغنه در کشورت چرا به کار نبردی؟ پیرمرد جواب جالبی داد و گفت: فرمانده‌ای چون نادر لازم است تا این زور و قدرت و استعدادها بارور گردد[۷۲۱] و به اصطلاح از قوه به فعل برسد. بدین روی در پرتو مدیریت صحیح و انسجام امور، از همه ظرفیت‌ها و استعدادهای انسانی و مالی و منابع، باید استفاده شود تا اصلاحات در مسیر صحیح قرار گرفته و تحولات دینی در پرتو اوامر و نواهی الهی پدیدار شود و جامعه اسلامی از گزند مفاسد و منکرات و تفکرات متمایل به شرق و غرب در امان بماند.
۱-۲-۱-۲-۶٫ تصویب قوانین مورد نیاز
یکی از ابهامات و اشکالات مهم در اجرای این فریضه، خلأ بزرگ قانون در این زمینه می‌باشد. در واقع یکی از نقاط ضعف و آسیب که تاکنون موجب عدم موفقیت این فریضه بوده، این است که با روش‌های اجرایی صدر اسلام، در پی ادای این تکلیف الهی بوده‌ایم، در حالی که با پیشرفت زمان و دگرگونی در اوضاع مردم و تحول در علوم وفنون، درهمه ابعاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و خانوادگی ومذهبی، در اجتماع و نظامات اجتماعی دگرگونی‌هایی پدید آمده و به طبیعت حال، ابهامات و دشواری‌هایی را سبب شده و در واقع گونه‌ای تاریکی پدیدار گشته است. در این میان وظیفه خبرگان و دولتمردان جامعه اسلامی این است که ضمن تشکیل یک هیئت مقنن ویژه در زمینه این فریضه دینی، به تصویب قوانین و آئین‌نامه های اجرایی خاص پرداخته و با تکیه بر اصول اساسی در آیات وروایات در مسائل جدید ونوظهور، احکام مورد نیاز را استخراج کرده، جهت اجرا در همه ارکان حکومت و اجتماع رسمیت بخشند.
این قوانین باید با عبور از طرحهای پیشنهادی در مجلس شورای اسلامی و لوایح دولتی و قضایی، از صافی خرد جمعی جامعه عبور کرده و در نهایت با تطبیق با اساس شریعت در آیات و روایات، بدست فقها و علمای شورای نگهبان قانون اساسی، صورت رسمی به خود گرفته و بصورت مصوب در اختیار تمامی دستگاه‌ها قرار گیرد. ازآن جا که هدف حکومت اسلامی، نفی هر گونه ستم و سلطه‌گری و اجرای قسط وعدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و… می‌باشد،[۷۲۲] لازم است در تصویب قوانین امر و نهی، درهر بخش از متخصصان مربوط به همان موضوع استفاده شود تاموانع مسیر را خبرگان و متخصصان امور شناسایی کرده و اوامر و نواهی لازم در هر بخش، در قالب قانون رسمی به تصویب برسد.
۲-۲-۱-۲-۶٫ قوه قضائیه و وظایف آن
پاسداری از حقوق مردم در مسیر حرکت اسلامی و پیشگیری از انحرافات در درون جامعه اسلامی، باید بر پایه عدل و مساوات صورت بگیرد. خداوند در قرآن کریم به پیامبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و آله دستور می‌دهند تا با عدل و داد با مردم برخورد نماید: «وَإِذَا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ»[۷۲۳] این آیه شالوده حرکت در خط امر و نهی اسلامی می‌باشد.
در عصر حاضر قوه قضایی کشور، می‌بایست با تربیت قضات متخصص در همه رشته‌های مورد نیاز و با ایجاد شعبه‌های ویژه امربه معروف ونهی از منکر در ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و…. در برخورد با مجرمان و متخطیان از اوامر و نواهی الهی وقانونی، کشور و جامعه را بدست افراد باتجربه و باکفایت بسپارد، چه این کار مصداق کامل عدالت است. در واقع صدور حکم درمرحله سوم امر و نهی که یک مرتبه اجرایی است و نیاز به قدرت و قوه قهریه دارد، باید باهماهنگی این قوه انجام پذیرد، و با حمایت ازآمران و ناهیان، در عین رعایت رأفت اسلامی، متخلفان معاند را مجازات نموده و دلگرمی و پشتوانه قدرتمند فریضه امر و نهی باشد.
در کنار آن مانع از افراط و تفریط توسط آمران و ناهیان شده و ازاجرای فریضه امر و نهی با مقاصد شخصی و فردی، جلوگیری به عمل آورد.
۳-۲-۱-۲-۶٫ تشکیل دانشگاه ویژه امربه معروف و نهی از منکر
رجوع جاهل به عالم در هر زمینه، به حکم عقل و بر اساس احکام اسلام، لازم و واجب شمرده شده است.[۷۲۴] تقلید و پیروی از عالمان ومتخصصان در هر کاری مورد تأیید همه خردمندان می‌باشد. «و لمثقالُ ذرهٍ مِنْ بَرَّ العاقل أفضل من جهاد الجاهل ألف عامٍ»[۷۲۵] ذره‌ای از نیکی عاقل، برتر از هزار سال جهاد جاهل می‌باشد.
امیرالمومنین‌علیه‌السلام فرموده است: «لایری الجاهل إلا مفرِطاً او مفرَّطاً»[۷۲۶] انسان جاهل یا کوتاهی می‌کند و یا زیاده روی.
و در روایت دیگر فرمودند: «لاینبغی أن یکون علی الفروج و الدماء والمغانم والأحکام و إمامه المسلمین… و لا الجاهل فیضلَّهم بجهله»[۷۲۷] شایسته نیست که نادان بر ناموس و جان و احکام مسلمین ولایت و رهبری یابد، چه با نادانی خود، مسلمانان را به گمراهی می‌کشاند. بدین روی همه نیروهایی که در تصویب و اجرای قوانین لازم در فریضه امر و نهی بکار گرفته میشوند، لازم است که از قبل در محیطی علمی و مجهز تحصیل نموده و تخصص و تعهد و تجربه را در کنار هم تلفیق نمایند. سیستم امر و نهی باید به روز شود، از علم و فن‌آوری در پیشبرد اهداف امر و نهی بکار گرفته شود، عالمان و عاملان امر و نهی نیز در مقابل انواع آفت‌ها و مسایل و شبهات به روز شوند تا اعمال و افکار زمانه، بر آنها فائق نیاید: «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس»[۷۲۸] عالم آگاه به زمان خود، شبهات و تاریکی ها بر او هجوم نمی‌آورند.
و در روایت‌ دیگر بیان شده است «من عرف الأیام لم یغفل عن الإستعداد»[۷۲۹] کسی که اوضاع روزگار خود را بشناسد از آمادگی در مقابل مقتضیات آن غفلت نمی‌ورزد.
بدین روی، تشکیل دانشگاهی جامع برای فریضه امر و نهی، جهت تعلیم و تربیت و ایجاد آمادگی لازم در همه ابعاد فرهنگی و دینی و اقتصادی و سیاسی و حقوقی، اجتماعی و شهروندی و… . لازم وضروری می‌باشد. با توجه به اینکه دانشگاه‌ها محل تولید و زایش علوم و فنون می‌باشند، در قالب پایان نامه‌ها و رساله‌ها، مصادیق اوامر و نواهی در ارتباط با مسائل مستحدثه پیشنهاد شده و ابزار نو و شیوه های جدید برخورد و تعامل در همه بخش‌ها بصورت مستدل و مبرهن تبیین شوند تا به راحتی قوانین لازمه پس از بحث و بررسی دقیق، قابل اجرا باشند. در واقع متدشناسی، مخاطب شناسی، قانون شناسی، با بهره‌گیری از تئوریهای روان شناسی، جامعه شناسی و روان‌کاوی درحقو‌ق(فردی و اجتماعی)، شناخت بایدها و نبایدهای اجتماعی و فردی و خانوادگی، و پیشنهاد آنها به شکل هدفمند و کاربردی و راهبردی، از وظایف اصلی این دانشگاه می‌باشد که موتور چرخهای فریضه امر و نهی، باید با سوخت حاصل از این نهاد تحقیقاتی و علمی به حرکت درآید.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۴-۲-۱-۲-۶٫ تشکیل وزارتخانه امربه معروف و نهی از منکر
اول: تحلیل و مقایسه سازمان امر و نهی با وزارتخانه
همانطور که در بخش‌های پیشین بیان شد، بازوی اجرایی و قدرتمند تحقق احکام و فرایض دینی در همه ابعاد و شوون اجتماع، فریضه امربه معروف و نهی از منکر می‌باشد. «فریضه بها تقام الفرائض»[۷۳۰]. اهدافی که وجود یک حکومت درجامعه را ضروری بیان می‌کند، به شکل دقیق و هوشمندانه در فلسفه وجودی فریضه امر و نهی تعبیبه شده است. در عصر حاضر و در جامعه فعلی، آنچه که بعنوان بالاترین رتبه و جایگاه برای اداره بخشهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و… در درون حکومت در نظر گرفته شده است، جایگاه و منصب وزارتخانه می‌باشد که از مجموع آنها، دولت و قوای اجرایی حکومت اسلامی تشکیل می شود و وزارت ویژه هر بخش، اعمال و امورات آن قسمت را سروسامان می‌دهد. با ملاحظه پیش گفته فریضه امر و نهی که برای کنترل ونظارت در همه این ابعاد مذکور می‌باشد، آیا معقولانه است که در قالب نهادی ضعیف تر و جایگاهی پایین‌تر ظاهر شود!؟ بلکه به طریق اولی با توجه به گستردگی و دامنه اجرایی آن، باید در جایگاهی بالاتر ظاهر شود یا حداقل در جایگاه مساوی قرار داده شود، و در رأس آن وزیر و فقیهی عالم ودانا به احکام دین و مسائل روز، به تدبیر و اداره آن بپردازد، قرار دادن این وظیفه سنگین - که باید در همه جای حکومت و اجتماع، ورود پیدا کرده وبه اصلاح امور پردازد - درحد یک سازمان لاغر و ضعیف، که وزیر و مدافعی قوی و رهبری مدبر در رأس آن نباشد تا از حقوق این فریضه درمقابل بخش‌های دیگر دفاع نماید، چگونه می‌تواند مفسدان دانه درشت و منکرات سازمان یافته و پیچیده را امر به انجام معروفات نماید و یا آنها را از انجام منکرات ومفاسد نهی و دفع نماید! علت اصلی و ریشه شکست در این فریضه در کشورما، درحاشیه قرار دادن این تکلیف دینی است و نگاه سطحی و شعاری به آن و نصب مدیران کم‌توان در رأس آن است. در حالی که باید یک مجتهد و فقیه عالم ودانا - به مانند قوه قضائی کشور- در رأس آن منصوب باشد، و این مفهوم در واقع همان نگاه غیراصولی و شعاری به فریضه بوده و بی‌توجهی نمودن به موضوع را در درون حکومت اسلامی - برخلاف همه سفارشات و تأکیدهایی که درآیات و روایات روی فریضه بیان شده است- نشان می‌دهد که امری ناپسند و غیر قابل قبول است.
به حکم عقل پرواز یک عقاب بوسیله بالهای پرنده کوچک محال می‌باشد، و یا اوج گرفتن هواپیمای سنگین بوسیله چرخهای خودروی ضعیف و کوچک غیرممکن می‌باشد، قرار دادن این فریضه تحت اختیار یک سازمان، به هدف به اوج رساندن احکام دینی و اصلاح جامعه به مراتب عالی دینی و انسانی مثل هواپیمای مذکور است که هرگز اوج نخواهد گرفت و رنگ پرواز و صعود و پیشرفت را نخواهد دید. به هر حال قرار دادن این حجم سنگین کار بر دوش یک سازمان ناتوان، مثل بنای ساختمان چند طبقه بر روی اسکلت ساختمان یک طبقه می‌باشد، که نتیجه‌ای جز فروریختن و ریزش ندارد، نتیجه‌ای جز هدر رفتن منابع مالی و انسانی و خسارت به همراه ندارد، که همان افراط و تفریط‌ها، ایجاد سوء ذهنیت ها در بین مردم و مومنین، از بین رفتن ظرفیت‌ها و توان‌ها و ناتوانی وشکست در اجرای این فریضه بزرگ دینی می‌باشد.
دوم: وظیفه اصلی این وزارتخانه
دعوت به اوامر دینی و قانونی و نهی از منکرات و مفاسد شرعی و مصوب قانونی، هم در بخش عمومی ومردمی و هم در بخش حکومتی و خواص جامعه، از مهم‌ترین وظایف این وزارتخانه می‌باشد. معیار حرکت، قوانین جاری کشور می‌باشند، قوانینی که پشتوانه آن وحی الهی و خالق عقلای عالم در یک طرف باشد و در طرف دیگر عقل و خرد جمعی معتضد آن، که به تصویب نمایندگان و منتخبان ملت و با همکاری فرزندان تحصیلکرده آنها در حوزه‌های دینی و دانشگاهی - که با یک واسطه به تصویب عموم مردم برسد- زمینه هرگونه مخالفت را بر مخالفین و دشمنان و خاطیان از اوامر و نواهی الهی مسدود می‌کند؛ حتی کسانی‌ که متدین به احکام دین نباشند و یا از اقلیت‌های مذهبی و دینی معتبر در جامعه باشند، و غیر مسلمان بودن را نمی‌توان بهانه‌ای برای اجرای منکرات و مفاسد و عمل بر خلاف قوانین جاری جامعه شمرد. زیرا قانون درهر کشوری فصل الخطاب بوده و سخن نهایی را بیان می‌کند بویژه قوانین با این پشتوانه قدرتمند. به هر حال ملاک قانون می‌تواند سند و دلیل محکمی باشد در برابر بهانه جویی‌هایی که به نام آزادی(دموکراسی)در همه ابعاد فکری و فرهنگی و اعتقادی و سیاسی و اقتصادی… بخواهند به انجام منکرات بپردازند.
مفاسد و منکراتی که در بخش حکومتی و توسط دورزدن قانون و در سایه قدرت و امکانات حکومت شکل می‌گیرد بسیار پیچیده بوده و جهت اصلاح، نیازمند قدرتی بالاتر و توانمندتر می‌باشد. این مهم در قالب یک وزارتخانه نیرومند قابل تحقیق می‌باشد. این حقیقت در کلام رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و آله بیان شده است مبنی بر اینکه حاکمان یکی از دو گروهی هستند که صلاح و فساد آنها، موجب صلاح و فساد سایر اقشار و طبقات اجتماعی می‌شود(صنفان من أمتی إذا صلحا صلح الناس و إذا فسدا فسد الناس الأمراء و العلما(الفقهاء)[۷۳۱] و این مفهوم خود تأییدی است بر اجرا و شروع کار فریضه امر و نهی از درون حکومت و خواص جامعه و نیز مهر ابطالی است بر این رویه که انجام این فریضه را عمومی و ویژه مردم شمرده است. این نظریه با استناد به کلام حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار حکومت اسلامی ایران، مبنی بر تشکیل وزارتخانه‌ای مستقل برای فریضه امر و نهی روشن‌تر خواهد شد، که ایشان فرمودند«ما مبارزه با فساد را با دایره امربه معروف و نهی از منکر که یک وزارتخانه مستقل بدون پیوستگی به دولت، با یک همچو وزارتخانه‌ای که تأسیس خواهد شد ان شاالله مبارزه با فساد می‌کنیم؛ فحشاء را قطع می‌کنیم؛ مطبوعات را اصلاح می‌کنیم، رادیو را اصلاح می‌کنیم؛ تلویزیون را اصلاح می‌کنیم، سینماها را اصلاح می‌کنیم. »[۷۳۲]
۲-۲-۶٫ امر و نهی مردمی (نظارت وکنترل عمومی)
۱-۲-۲-۶٫ امر و نهی مردمی از دیدگاه اسلام
در تمامی نظامهای سیاسی دنیا، گروهی خاص مأمور اجرای قانون ونظارت بر چگونگی اجرای امر و نهی‌های رسمی کشور هستند، اما در نظام سیاسی اسلام تنها برگزیدگان جامعه و حاکمان، مسوول نظارت و کنترل جامعه نمی‌باشند، بلکه هر فردی در جامعه اسلامی موظف به انجام این تکلیف می‌باشد. بر پایه این حقیقت است که امر و نهی در اسلام به عنوان یک تکلیف عمومی ونظارت همگانی واجب گشته است.
مسلمانان به حکم آیه: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[۷۳۳] نسبت به یکدیگر ولایت دارند و تذکر و توجه همه مردم، احساس مسئولیت اجتماع را در برابر اصلاح جامعه و دفع مفاسد تقویت می کند. به هر حال امر و نهی یک مضمون ومحتوای صددرصد اجتماعی دارد که اولین دلیل بر این معنا، مفهوم اجتماعی خود معروف و منکر است؛ زیرا معروف نام هر کاری است که خوبی آن به وسیله عقل و عقلاء اجتماع و بوسیله عقل کل و خالق عقلاء اجتماع، به رسمیت شناخته شده است و منکر هم نقطه مقابل آن است. [۷۳۴] به موجب آیه «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ»[۷۳۵] امر و نهی یک مضمون اجتماعی داشته و عموم ملت، مخاطب این تکلیف می‌باشند. یکی از اجتماعی‌ترین آیات قرآن که مفهوم کاملاً عمومی و جمعی دارد، در سوره مائده بیان شده است که خداوند درآن، رابطه فرد با اجتماع را روشن می‌سازد«تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلا تَعَاوَنُوا عَلَى الإثْمِ وَالْعُدْوَانِ»[۷۳۶] کلمه (تعاونوا) به صیغه امر و جمع بوده، و خداوند همه امت را به نیکی ها امر می‌کند و از گناه و معاونت برآنها نهی می کند. وقتی نهی از همکاری با گناه و گناهکاران می‌شویم یعنی نهی از انجام معاصی و تجاوز از حدود الهی شده‌ایم. [۷۳۷]
در آیه «وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا»[۷۳۸] موازنه حساس رابطه فرد و اجتماع ذکر شده است، به این معنا که نجات یک انسان از گمراهی‌های مادی و معنوی، مانند این است که تمام انسان‌ها را نجات داده‌ایم(الناس) کلمه عامی بوده و به مسلمانان اختصاص ندارد و در مقابل هم رها کردن یک انسان به حال خود، درحالی که احتیاج به هدایت و دستگیری ما دارد، به معنای نابودی همه انسان‌ها می‌باشد. «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا»[۷۳۹] و کشتن انسانها به ایجاد فساد در زمین صورت می‌گیرد و نجات آنها نیز با اصلاح و انجام معروفات امکان‌پذیر می‌گردد. [۷۴۰] در روایت است که منظور از آیه این است که اگر کسی را از ضلالت به سوی هدایت خارج کردیم، پس او را و همه اجتماع را نجات دادیم و اگر بالعکس انجام شود، پس فرد را که یک واحد از واحدهای اجتماع است از بین برده و مانند این است که همه مردم را نابود کردیم. [۷۴۱] به هر حال اسلام به ما می‌آموزد که اصلاح و سلامت جامعه هم در بعد روح و روان و هم در بخش مادیات، در گرو نظارت ملی و امر و نهی اجتماعی می‌باشد.
۲-۲-۲-۶٫ نظریات متفاوت در اصالت فردی و اجتماعی در اصلاح جامعه
در مورد رابطه فرد و اجتماع و اصالت آن‌ها، چهار نظریه وجود دارد:
اول: اصالت فردی: طرفداران این نظریه قائل هستند که جامعه وجود حقیقی ندارد و برای شناخت جامعه، شناخت افراد آن کافی است. بنابراین فرد و افراد درجامعه هستند که عینیت دارند نه اجتماع. [۷۴۲]
دوم: اصالت نهادهای اجتماعی: طرفداران این نظریه معتقدند که جامعه از نهادها و مؤسسات اصلی و فرعی تشکیل شده است که تغییر هریک موجب تغییر در افراد جامعه می‌شود. افراد در این عقیده، مثل اجزاء تشیکل دهنده یک ماشین به شمار می‌روند که سرنوشت مشترکی دارند و جامعه یعنی این مجموعه مرتبط به هم، که از نظر رابطه علت و معلولی مکانیکی، از همدیگر شناخت دارند.
سوم: اصالت اجتماعی: بر طبق این نظریه، هر چه است روح جمعی و وجدان و شعور و اراده جمعی است که اصل می‌باشد و حتی (من) جمعی و خواست او حاکم است و شعور و خواست فردی، مظهری از شعور اجتماعی می‌باشد.
چهارم: اصالت جامعه و فرد در کنار هم: بر طبق این معیار، افراد در جامعه حل نمی‌شوند بلکه در جامعه هویت جدید پیدا می‌کنند که با هویت فردی آنها تفاوت دارد، و به هویت اجتماعی معروف است. تأثیرات متقابل افراد بر یکدیگر، اراده و اندیشه خاص اجتماعی پدید می‌آورد که بر اندیشه افراد غلبه پیدا می‌کند و جامعه و افراد، متأثر از یکدیگر می‌گردند.[۷۴۳] حضرت علی‌‌علیه‌السلام فرمودند: «أیها الناس إنما یجمع الناس الرضا و السخط»[۷۴۴] همانا آن چیزی که عموم مردم را در خود گرد آورد و وحدت می‌بخشد، اراده رضا و خشنودی و خشم آنها است. بدین‌روی هرگاه مردم به صورت جمعی به کاری وارد می‌شوند همه محکوم به یک حکم و سرنوشت قرار می‌گیرند. «لذا فرد دراسلام وضع و ماهیت مزدوجی دارد و دارای دو شخصیت و موجودیت است. یکی شخصیت و هویت شخصی و دیگری هویت عام و اجتماعی، که به موجب آن جزئی از ساختمان اجتماع قرار می‌گیرد. لذا سعادت فرد، سعادت اجتماع است و سعادت اجتماع، سعادت فرد است و فساد هر یک، موجب بدبختی و فساد دیگری می‌شود».[۷۴۵] رسول اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و آله فرمودند: «ما أقر قوم بالمنکر بین أظهرهم لایغیّرونه إلّا أوشک أن یعمّهم الله بعقاب من عنده… الحدیث»[۷۴۶] هنگامی که مردم منکری را ببینند و با وضع فاسدی روبه رو شوند اما آن را تغییر ندهند، خدا همه آنان را- اعم از مجرم و یا ساکت از جرم را با هم- مجازات می‌کند. زیرا همه مسؤول هستند در برابر جامعه «کلکم راع وکلکم مسوول عن رعیّته».[۷۴۷] بدترین مردم کسانی هستند که خیر خودشان را از دیگران منع می‌کنند و تنها به فکر خود می‌باشند. بنابر فرموده امیرالمؤمنین ‌علیه‌السلام «فإنکم مسؤولون حتی عن البقاع و البهائم»[۷۴۸] انسان‌ها حتی در مورد سرزمین‌ها و چهارپایان نیز مسوول هستند. با ملاحظه این روایت، انسان‌ها در مورد همنوعان و دیگر افراد جامعه، به طریق اولی مکلف می‌باشند و صلاح و فساد آنها دارای اهمیت بوده و هدایت و گمراهی آنها مهم می‌باشد.
۳-۲-۲-۶٫ فواید امر و نهی ملی و اصلاحات همگانی
الف- پشتوانه قوی حکومت و همه افراد جامعه است در اجرای قوانین و حدود الهی
ب- تقویت دین و حمایت از حقوق بحق افراد جامعه
ج- حق اعتراض عمومی علیه اوضاع فاسد و بی‌عدالتی‌ها
د- دخالت کردن مردم در اداره حکومت و کلیه امور و مسائل و شوون مربوط به سعادت و شقاوت جامعه
و- شریک بودن مردم در اوضاع مساعد و نامساعد کشور در جهت کاستن انتقادات آنها به حکومت، بخاطر مسئوولیت مستقیم آنها نسبت به بهبودی یا عدم بهبودی اوضاع کشور
هـ- احترام به افکار عمومی و شخصیت و هویت جمعی، با مشارکت دادن مردم در اجرای قوانین
ی- ایجاد آزادی واقعی در پرتو حمایت از حقوق شهروندی و اجتماعی و دفاع افراد از حقوق مسلم یکدیگر.
۳-۲-۶٫ رسانه ملی زبان گویای امر و نهی در اصلاحات اجتماعی
۱-۳-۲-۶٫ نقش رسانه‌های جمعی در پیشبرد اصلاحات در جامعه
بیان شد که رسانه‌های ملی و جمعی، یکی از ارکان مهم ومورد نیاز در پیشبرد اهداف اصلاحی امر و نهی در نظامات اجتماعی می‌باشد. این مؤلفه از این جهت دارای اهمیت است که در کنار دو مؤلفه مهم پیش‌گفته یعنی حکومت و مردم، وسیله بیان اهداف و مقاصد در اجتماع بوده ونقش روشنگری افکار عمومی را در پذیرش افکار و تئوریهای دینی بر عهده دارد. مهمترین این رسانه‌ها، جعبه جادویی تلویزیون است که جهت نهادینه کردن و ملکه نمودن احکام دینی و اوامر و نواهی الهی در عمق جان و دل جامعه، از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است.
گویا ظرف اجتماع، مسجدی است و مردم آن مستعمین این مسجد بوده و تلویزیون، منبری است بزرگ که وسعتی به پهنای جامعه دارد. با این مقدمه باید دانست که این منبر هدایت، نباید در دست افراد لاابالی و پریشان فکر باشد و باید طبق اصول و موازین انسانی و الهی اداره شده و مسیر اصلاح جامعه از این جاده مستقیم عبور نماید. امروزه در همه جای دنیا این شاهراه استراتژیک حکومت‌ها چنان‌چه سقوط نماید، به منزله سقوط آن حکومت و آن نظام حاکم بر جامعه می‌باشد. بدین روی اهمیت وجود رسانه‌، همسان با وجود و موجودیت حکومت اسلامی جهت اجرای امر و نهی، برجسته و متمایز می گردد.
مجلات و روزنامه‌ها، سینما و تئاتر و ماهواره‌ها همه از مصادیق رسانه‌های اجتماعی به شمار می روند که متأسفانه امروزه، مورد تبلیغات و سوء استفاده فاسدان و ظالمان قرار گرفته و با آن به استعمار و استثمار فرهنگ ها و ارزشها و عقاید و معنویت و مادیات ملت‌ها می‌پردازند.
استفاده از زبان قلم و نوشتار، در قالب داستانها و رمانها و قصه‌های هدایتگر و روشن‌کننده اوضاع جامعه، نقش ویژه‌ای در هدایت و اصلاح مردم دارد. گویاترین زبان وقلم در هدایت و اصلاح جامعه که تا به امروز رقیبی نداشته است و بی‌نظیر بوده، قرآن کریم است که هنر زمان تا به الان بوده و بنابر نص آیات تا قیامت هم این گونه است. بهره‌گیری از روش‌های قرآنی و آیات الهی و ملاحظه آنها در قلم و بیان، راهگشای اصلاحات خواهد بود.
۲-۳-۲-۶٫ فواید آموزش و اطلاع رسانی از طریق رسانه‌ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...