۱) ترجمه بیت: آیات ونشانه های ذات و صفات خداوند آن قدرآشکار و روشن هستند که پنهان به نظر می رسند، خدایی که هستیش دلیل هستی اوست و ذات پاکش منزّه ازجنسیت به مخلوقات اوست.
۲) نکات بلاغی: صَفَاتَن با ذَاتَن: کلمه قافیه است (ت اصلی روی، ن وصل) ظهور با مخفی: تضاد است، تلمیح: «به دعای صباح حضرت علی علیه السلام: « یا مَنْ دَلَّ عَلی ذاتِهِ بِذاتِهِ وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجانَسَهِ مَخْلُوقَاتِهِ ». (مفاتیح الجنان:۹۷) وبه آیه(۱۰۳)سوره مبارک الانعام: (لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ﴾ وبه سوره الحدید آیه(۳)اشاره دارد: (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ﴾.
۳) شرح مفاهیم عرفانی:« zahir: ظاهر، آشکار، عیان وضد باطن. الظاهر: یکی ازاسماء الله درقرآن است». (بورکهارت تیتوس، ۱۳۸۹: ۱۴۹)، در این بیت بحث خداشناسی را بیان میدارد که مهمترین چیز هربنده عبادت خداوند وداغ عبودیت بر پیشانی خود نهادن است، ودر بیان مولانا تمام ذارات هستی معرّف ذات باری تعالی میباشند، و این دلیل بر عجز و ناتوانی آنها است، که شب و روز سر بر آستان احدیت وی نهادهاند و میدانند، که عبد هستند الی چندی که غافل وبی خبرند و باید علم بیاموزد تا به کمال برسد، امّا کمال بنده در جهل علم به ذات باری تعالی است. و به حدیث حضرت علی که می فرماید: «إنَّ الْضِدَّ یُذْکَرُ بِضِدِّهِ» وبه سوره الحدید آیه(۳)اشاره دارد: (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ﴾ وشرط علم به ذات خداوند این است که انسان بداند خداوند درقدم ذات خود بی حدود است ودرمکان نیست، نه فرزند دارد ونه زن درخلقتش کسی مثل ومانند ندارد. و همچنین حضرت علی علیه السلام می فرماید: «کَمَالُ الْتُوحیِدُ نَفْیُ الْصَفَاتِ عَنْهَ ». (ر. ک، فتح الهی وسپه وندی، ۱۳۸۹: ۸۳ – ۹۳)

 

 

پس نهـانی هـا به ضد پیـدا شود

 

 

 

چون که حق رانیست ضد پنهان بود

 

 

 

 

 

 

 

(مثنوی۱/۱۱۳۹)

 

 

 

نورحق را نیست ضدی در وجود

 

 

 

تـا بـه ضـد او را تـوان پیـدا نمود

 

 

 

 

 

 

 

(مثنوی۱/۱۱۴۲)

 

 

 

لاجَـرَم اَبّصَـارُنَــا لا تُـدْرِکُــــه

 

 

 

وَ هُوَ یُدْرِک بین تو از موسی وکه

 

 

 

 

 

 

 

(مثنوی۱/۱۱۶۱)

 

 

 

یکی ازراههای شناخت آدمی، معرفت او به موجودات خارج از خود، از راه شناخت امثال واضداد واشیاء است و چون خداوند سبحان ضد ندارد، از این روشناخت وی ازطریق شناخت ازراه اضداد برای ما بسته است. ما قادر به شناخت خداوند نیستیم برای ما پنهان به نظر می رسد. (فاضلی، ۱۳۹۰: ۳۳-۳۴) این گونه تفسیرمخصوصاً به طور اجمال در مثنوی بسیار است و اکثر نیز متضمن استنباط های بدیع است. ازجمله ضمن اشارت به لفظ و مضمون آیه شریفه (۱۰۳): ( لاتُدرِکُهُ الاَبصارُوَهُوَیُدْرِکُ الْاَبصارَ﴾ خاطر نشان میکند که اشیاء را به اضداد میتوان ادراک کرد و چون خداوند ضدی ندارد چشم هایمان آن را درک نمیکند و همچنین اشاره به آیه (۱) سوره کریمه الانشقاق دارد: (إِذَا السَّمَاء انشَقَّتْ﴾ آن را مقدمهیی برای گشودن
مقاله - پروژه
چشمهایی میداند که به نورحق روشن شده است اشاره دارد به آیه(۱۷)سوره النجم: (مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى﴾ و بیان مینماید، آنچه که از حواس مطرح میگردد، مربوط به اهل دل است و غیر از عرفا کسی آن را
نمیپذیرد. گاهی گرفتار ابلیس نفس می شود وحق را انکار می کند.(ر.ک،زرین کوب، ۱۳۹۰: ۳۷۵)

 

 

خود هم او بود آخرین و اوّلین

 

 

 

شرک جز از دیده ی احول مبین

 

 

 

 

 

 

 

(مثنوی۵/۵۹۱)

 

 

 

این دوُی اوصاف دیدِ احول است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...