۲- حضرت آیت الله صانعی یوسف (۱۳۷۸ ه.ش) در کتاب حاشیه بر تحریر الوسیله امام خمینی صفحه ۳۱۷ معتقد است: برص و جذام و بیماریهای واگیردار و صعب العلاج که زندگی زن با زوج خود را دچار حرج و مشقت کند هم موجب فسخ عقد است.[۷]
۳- مصطفی شبلی. محمد (۱۳۹۷ ه.ق) در کتاب احکام الاسره فی الاسلام دراسه مقارنه بین فقه المذاهب السنیه و المذاهب الجعفری والقانون صفحه ۵۶۷ در تعریف عیب می‌نویسد: در فقه اهل سنت برخی بر این باورند که منظور از عیب، نقص بدنی یا عقلی یکی از زوجین است به گونه‌ای که زندگی زناشویی را بی فایده یا نابسامان سازد.[۸]
۴- کمال الدین امام محمد و مصطفی شبلی. محمد (۱۴۱۶ ه.ق) در کتاب الزواج و الطلاق فی الفقه الاسلامی‌صفحه ۲۵۵ می‌نویسد: فقهای ظاهری معتقدند که هیچ گونه عیبی موجب فسخ نکاح نمی‌شود چه در زوج وجود داشته باشد و چه در زوجه، و چه پیش از عقد باشد و یا پس از آن. زیرا از کتاب و سنت دلیلی نرسیده که عیب را موجب فسخ برشمرد و عیب به فرد سالم اجازه و حق می‌دهد که از دیگری جدا شود و رشته ازدواج را بگسلد.[۹]
۵- مرحوم الصابونی. عبدالرحمان (۱۹۶۸ م) در کتاب مدی حرّیه الزوجین فی الطلاق فی الشریعه الاسلامیه جلد دوم صفحه ۶۶۰ می‌نویسد: ابوحنیفه و ابویوسف معتقدند که عیوبی که با تناسل ناسازگار و مانع زاد و ولد باشد مانند عنن و خصا موجب فسخ می‌شود زیرا غایت و هدف پیمان زناشویی حفظ نسل است. برخی معتقدند که جنون، جذام، برص را هم باید به عیوب پیشین افزود و سرانجام مالکیان سیزده عیب را برشمرده اند که موجب فسخ می‌شود.[۱۰]
۶- جادالکریم. محمد فواد و خلف اله. محمد عبدالصبور (۱۹۹۹ م) در کتاب حق الزوجین فی طلب التفریق بینهما بالعیوب فی الشریعه اسلامیه و قانون الاحوال الشخصیه صفحه (۱۲۶-۱۲۷) می‌نویسد: مشهور فقیهان اهل سنت معتقدند که عیوب موجب فسخ نکاح حصری است و فسخ بهترین راه برای جلوگیری از ورود زیان به یکی از طرفین است.[۱۱]
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۷- حسن الطه. احمد (۱۹۷۵ م) در کتاب مدی حریه الزوجین فی التفریق قضاء بحث متقارن فی الشریعه الاسلامیه و القانون صفحه (۲۶۸) می‌نویسد: عیوب در اخبار وروایات وارد شده و نیز در کلام صحابه حصری دانسته شده است و بنابراین توسعه آن روا نیست.[۱۲]
۸- الزیدان. عبدالکریم (۱۹۹۴ م) در کتاب المفصل فی احکام المراه و البیت المسلم فی الشریعه السلامیه جلد ۹ صفحه ۳۷ می‌نویسد: با درک علت به وجود آمدن اختیار فسخ در عیوب، می‌توان آن را به سایر عیوب از جمله عیوب و بیماریهای جدید نیز تسرّی داد و آن را موجب فسخ دانست.[۱۳]
۹- الجوزیه. ابن قیم (۱۴۰۸ ه.ق) در کتاب زاد المعاد فی هدی خیر العباد جلد ۵ صفحه ۱۸۴ می‌نویسد: هر کس در فتاوای صحابه و سلف تأمل کند در می‌یابد که آنان عیوب را منحصر به تعداد ویژه‌ای ندانسته اند و تنها یک روایت موجود بیان می‌کند که عیوب حصری است، چنانچه عمر بن خطاب می‌گوید: لاترد النساء الا من العیوب الاربعه، الجنون، الجذام و البرص والداء فی الفرج.[۱۴]
۱۰- سبزواری، عبدالاعلی (۱۴۱۷ ه.ق) در کتاب مندب الاحکام فی بیان الاحکام و الحرام جلد ۲۵ صفحه ۱۷ می‌نویسد: اجماع فقیهان، تنها عیوب ویژه‌ای را برای حق فسخ پدید می‌آورد و درواقع این عیوب حصری است و نه تمثیلی.[۱۵]
۱۱- مدرس. سید محمد تقی (۱۴۱۵ ه.ق) در کتاب الوجیز فی الفقه الاسلامی: احکام الزواج و فقه الاسره صفحه ۱۱۹ می‌نویسد: ابتلای مرد به بیماری که موجب شود مرد به طور کامل و قطعی نزدیکی نکند، مانند بیماری ایدز، اقوی آن است که زن حق فسخ دارد. عیوب، محدود به همان عیوب مورد اشاره فقیهان نمی‌شود. از دیدگاه بنده، تسرّی به عیوبی که همان موجبات را برای خانواده می‌آورد می‌توان گفت بی اشکال است.[۱۶]
۱۲- آصف المحسنی. محمد (۱۳۸۲ ه.ش) در کتاب الفقه و مسائل طبیبه جلد ۱ صفحه ۲۶۷ می‌نویسد: بسیاری از بیماریهای مانند ایدز و سرطان که تنها در آخرین مراحل جایگزینی قطعی خود، فرد را از پای می‌اندازد بنابراین به طریق اولی وجود اینگونه بیماریهای در خود برای طرف مقابل حق فسخ را پدید می‌آورد.[۱۷]

و) جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق:

به نظر می‌رسد که با توجه به شیوع انواع بیماریهای جدید و سنتی بودن دیدگاه‌های فقهای سلف و بدیع بودن و مقبول بودن نظرات فقهای معاصر و پیشرفت‌های علم پزشکی و جراحی، نگارش این پایان نامه به این صورت بدیع می‌باشد.

ز) فرضیه‌های تحقیق:

۱- به نظر فقهای معاصر بیماریهای جدید از جمله ایدز و سرطان و آلزایمر از موارد فسخ نکاح است.
۲- ادعای اجماع بر اینکه عیوب ویژه حق فسخ نکاح، این عیوب را به حالت حصری تبدیل کرده باشد با مسائل امروزه سازگار نبوده و صحیح نیست.
۳- مبانی فقهی بیماریهای جدید در توسعه عیوب مجوز فسخ نکاح براساس آیات قرآن و احادیث و روایت رسول و ائمه معصومین می‌باشد.
۴- نظر اصح در عیوب مجوز فسخ نکاح و ابتناء آن بر روایات معصومین این است که فقیهان شیعه به گفتار معصومین بسنده کرده و آنرا تمام واقعیت دانسته اند و برای جلوگیری از افتادن در گرداب قیاس به فرمایشات معصومین اکتفا کرده و کمتر به تحلیل پرداخته اند.
۵- در توسعه عیوب مجوز فسخ نکاح می‌توان به قواعد فقهی لاضرر و لاحرج استناد نمود.

ح) اهداف مشخص تحقیق:

۱- بررسی معانی لغوی و اصطلاحی انواع مجوز فسخ نکاح، آیات و روایات دال بر آنها
۲- بررسی آرای فقهای شیعه و سنی (متقدمین، متأخرین و معاصرین) قانون مدنی ایران و شارحین آن.

ط) تعریف واژه‌‌ها و اصطلاحات فنی و تخصصی:

۱- عسر و حرج: به معنای تنگدستی و در شرایط سخت قرار گرفتن فرد برای امرار معاش و اداره زندگی خود.
۲- فسخ نکاح: به معنای بر هم زدن عقد نکاح می‌باشد.
۳- فقه سنتی: به معنای فقه سابق و مصطلح امروزی می‌باشد و در مقابل فقه پویا قرار می‌گیرد.

ی) روش شناسی تحقیق:

روش پژوهش: روش توصیفی و تحلیلی می‌باشد.
ابزار گردآوری اطلاعات: فیش، بانک‌های اطلاعاتی و شبکه‌های کامپیوتری.
گردآوری داده ها: روش گردآوری اطلاعات بصورت کتابخانه‌ای می‌باشد.
روش‌‌ها و ابزار تجزیه و تحلیل داده ها: تطبیق و مقارنه بین فقه اسلام و دیدگاه فقهای شیعه و اهل سنت (متقدمین، و متأخرین و معاصرین) و حقوق موضوعه ایران و حقوق تطبیقی.

ک) سامان دهی:

این پژوهش در سه فصل به همراه یک چکیده و نتیجه‌گیری و پیشنهادات و منابع تقدیم می‌گردد در فصل یک معانی لغوی و اصطلاحی واژه‌های مربوط به پژوهش از قبیل فسخ، طلاق و بیماری‌های مختلف از قبیل ایدز، لوپوس، سیفلیس و ms و در فصل دوم تحت عنوان فسخ نکاح به بررسی دیدگاه فقهای شیعه و سنی و قانون مدنی ایران در این مورد پرداخته و در فصل سوم به ادلّه جواز فسخ نکاح در بیماری‌های جدید و چالش‌های مربوط به این بیماری‌ها توضیح و تبیین شده است.

فصل اول:

 

کلیات (تعاریف، مبانی و مفاهیم)

در این فصل بر آن هستیم که با توجه به اهمیت لغوی و اصطلاحی واژه‌های مربوط به این تحقیق ابتدا به این تعاریف پرداخته و آنها را تبیین نماییم.

۱ ـ ۱ ـ فسخ نکاح:

 

۱ ـ ۱ ـ ۱ ـ فسخ از لحاظ لغوی:

فسخ از نظر لغوی عبارت است از «برهم زدن معامله و پیمان» می‌باشد.
فیروزآبادی آورده است: فسخ به معنای ضعف، فاسد کردن رأی و گسستن و جدایی انداختن و کم عقل و سست بدن است.
فیومی‌گفته: فسخ کردم بیع را و امر را نقض کردم و به صورت لازم و متعدی استعمال می‌شود[۱۸]
و ابن فارس گفته: افسخت الشی نسیتها (فراموش کردم چیز را) و تفسخ الشی نقضها (نقض کرد آن را).[۱۹]

۱ ـ ۱ ـ ۲ ـ فسخ در معنای اصطلاحی (حقوقی):

فسخ (مدنی ـ فقه) ایقاعی است از ایقاعات که دارای خصوصیات زیر است:
اثر عقد معین یا ایقاع معین را از بین برده و به حالت زمان حدوث عقد یا ایقاع (در حدود امکان و قدرت) بر می‌گرداند. فسخ اختصاص به عقود ندارد به همین جهت فقها، رجوع در عده‌ را فسخ طلاق نامیده‌اند و طلاق از ایقاعات است.[۲۰]
در معنای حقوقی، ایقاعی است که صرفاً به اراده صاحب حق واقع می‌شود فسخ نکاح نیاز به انجام تشریفات خاص و رجوع به دادگاه ندارد و با تصمیم صاحب حق واقع می‌شود امّا اراده باطنی تا زمانی که به وسیله‌ای اعلام نشده است هیچ اثری در انحلال نکاح ندارد.

۱ ـ ۲ ـ طلاق:

طلاق در لغت به معنای گشودن رها کردن و از بند آزاد شدن است[۲۱] در اصطلاح حقوقی عبارت است از «ازاله قید نکاح با رعایت شرایط خاص»[۲۲]
برخلاف نکاح که عقد است و با ایجاب زوجه و قبول زوج محقق می‌گرد طلاق نوعی ایقاع است که به صرف قصد انشا و رضای یک طرف (زوج) دارای اثر حقوقی می‌گردد.[۲۳]

۱ ـ ۳ ـ فرق‌های طلاق با فسخ:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...