-راه را مثل دست تو گم کرد

 

 

 

سرکشی­های اســـــــب ترکنم
(موسوی، ۱۳۸۹: ۱۰۸)

 

 

 

 

 

-دارم شبیه یک حشره گریه می­ کند

 

 

 

بر روی تخت یک نفره گریه می­ کند
(موسوی،۱۳۸۹: ۱۰۸)

 

 

 

 

 

-مثل یک بچه گربه­ی تنها

 

 

 

سر خودرا به پات مالاندم
(همان: ۴۵)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای نام حیواناتی که در شعر این شاعران پر کاربردترند نمونه­هایی آورده شد. در این نمونه­ها قصد ما آشنایی مخاطب با شکل کاربرد این واژگان است که در شعر پست مدرن غرضی ویژه از این کاربرد مدّ نظر شاعر است. پیداست که در برخی اشعار حیوانات به عنوان نماد و رمز به کار می روند و شاعران بسیار متنوع از حیوانات در شعر خود نام می برند. که پیرامون کارکرد نشانه شناسی قابل بررسی و تحلیل دقیق­تر می­باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
«حیوان شدن آدم­ها که طول تاریخ یک امر هولناک به حساب می آمده و در کتب مذهبی، هولناک ترین عقوبت است، به اراده­ی قدرت، قبحش از دست می­رود. در مسخ کافکا، آدمی که سوسک شده است بدون
آن­که وحشتی کند به کارش به دشواری خوابیدنش فکر می­ کند . برانژه [ شخصیت کتاب کرگدن نوشته­ی اوژن یونسکو] آرزوی حیوان شدن دارد و به حیوان­های دور و برش که زمانی آدم بودند حسادت می­ کند». (آفرینی،۱۳۹۱: ۱۰۸)
« [در کرگدن] زنی که شوهرش کرگدن شده است. پشت او می­جهد و با او می­رود و وفاداری ظاهراً نمودی از اقتدار خانواده است اما اینجا کاریکاتور مضحک ارزش­های خانواده به نمایش گذاشته می­ شود که بیش از هر عامل دیگری از این مرجع اقتدار زدایی می­ کند… تبدیل آدمیان به حیوان ( که حتی قهرمان می­ کوشد حیوان شود و نمی­تواند و ناچار آدم می­ماند. از انسان اقتدار زدایی می­ کند». ( همان: ۱۹۳-۱۹۲)
با این سخنانی که ذکر شد، فقط در شعر مهدی موسوی مصداق­هایی از این نگرش را شاهد بودیم به ویژه در کتاب پرنده کوچولو و این هدف در فرشته­ها خودکشی کردند و یک بحث فمنیستی … اختصاری نیز چندان شهود نبود. موسوی خود را به کلاغ تشبیه می­ کند می­نویسد مادرم یک گاو زاییده… در صورتی که در شعر نظری، فرجی و حسینی نیز نام حیواناتی که آورده بودند همان نام­هایی بود که از گذشته در وادی شعر حضور داشتند: با همان شکل طبیعی خود دو یا در قالب استعاره های که قبلاً در شعر فارسی تکرار شده است: مانند: پروانه، اسب، آهو، ماهی و … در شعر موسوی و اختصاری دایناسور، پاندا، پنگوئن، زالو، خرچنگ، مارمولک و… بقیه­ی موجوداتی که مخاطب در غزل فارسی هیچ­گاه شاهد حضور آنان نبوده است را می ­تواند به تماشا بنشیند. برخی مواقع این بودن چندان معنادار و هدفمند هم به نظر نمی­رسد اما وقتی بسامد کلاغ و موش و سوسک و پرنده در شعرشان بالاست و خود را به شکلی به این موجودات تشبیه کرده و افعال و حالات روحی خود را به آنان نسبت می­ دهند شاید جای تأملی خاص خالی باشد. موسوی در ابیاتی خود را به برخی حیوانات نزدیک می سازد که این تأمل برانگیز است و به دانش کافی پژوهشگر برای ریشه یابی این پیوندها نیازمند است.
۶-۱۷- کاربرد نام فصل­ها
جدول شماره ۶-۳: بسامد فصل­ها

 

 

 

 

بهار

 

تابستان

 

پاییز و خزان

 

زمستان

 

 

 

پرنده کوچولو…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...