* شکل شمارۀ ۸ *
مکان طلوع و غروب خورشید در بلندترین و کوتاهترین روز
xwar(x)šēd [hwl(h)šyt’ | Paz. xuaršēd | Av. huuarə-xšaēta- | M, P xwrxšyd]
(نجوم: سیارات)
* خورشید: شمس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: واژۀ «خورشید» همانند نام سایر سیارات، دارای دو معنیِ متضاد است: ۱) جنبۀ مادی او، خورشید اباختری (مهر تاریک) یا سیارۀ خورشید نامیده می‌شود؛ و ۲) جنبۀ مینوی او، به خورشید اختری یا ایزد مهر معروف است. بنا بر بندهشن (۵ب: ۱۹): «خورشید، خدای روشنی، بر فراز همه اختران و کیوان خدای تاریکی بر فراز همه اباختران ایستاد». در همین جمله به روشنی مشخص است که فلک سیارۀ کیوان، که درون فلک البروج قرار گرفته، بالاتر از فلک سایر سیارات و همچنین خورشید تاریک یا اباختری است؛ در حالی که، فلک خورشید ایزدی یا مهر در بالای فلک البروج یعنی قسمت مینوی آسمان قرار گرفته و بالاتر از فلک سایر اختران است.
ریشه شناسی: این واژه برگرفته از واژه اوستایی hvarə.xšaēta- مرکب از: hvar-, xuan- «خورشید» + xšaēta- «درخشان» می‌باشد (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۲۱)؛ هند و ایرانی آغازین: *suHr- «خورشید» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۰۶)؛ سانسکریت: مرکب از sū́ra- «خورشید» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۲۴۳)+ احتمالاً از ریشۀ kṣai- «افروختن، سوزاندن» مشتق از kṣi- (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۳۳۳)؛ اوستایی: huuarə-xšaēta- (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۸۴۸)؛ xšaēta- «درخشان» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۲۸)؛ فارسی میانه: xvaršēd (بهار، ۱۳۴۵: ۷۵)؛ xwar(x)šēd (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۶۶)؛ xwarxšēd [xwrxšyd, hwrxšyd] (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۳۶۹؛ دوبلوا، ۲۰۰۶: ۱۱۳)؛ xuar-xšēt (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۲۱)؛ فارسی میانه ترفانی و پهلوی اشکانی ترفانی: xwarxšēd [xwrxšyd] (بویس، ۱۹۷۷: ۱۰۱؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۲۱)؛ فارسی میانه کتیبه ای: xwaršēd (ژینیو، ۱۹۷۲: ۲۴)؛ پازند: xuaršēd, xuršēd (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۲۱)؛ فارسی نو: خورشید، خورشاد (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۲۱)؛ انگلیسی: sun + shine ؛ معادل عربی: شمس.
ترکیبات:
xwaršēd ī arwand-asp [hwlšyt’ ˀlwndˀsp] «خورشید تیزاسب»
xwaršēd xwadāy ī rōšnīh «خورشید، خدای روشنی».

 

    • §§

 

xwaršēd pāyag [hwlšyt pˀdk]
(تنجیم: تقسیمات آسمان)
* خورشید پایه: پایۀ پنجم آسمان، گرزمان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: جایگاه ایزد مهر یا مهر روشن در این پایه از آسمان قرار دارد (رک. pāyag).
ریشه شناسی: (رک. xwaršēd و pāyag)

 

    • §§

 

Xwāstagān [NKSYA-ˀn] < xwāstag
(احکام بروج: اوتاد)
* خواستگان، به معنی «دارایی»: بَیتُ‌المال، وتد دوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: در احکام نجوم سنتی، وتد ثانی یا خانه دوم را «بَیتُ‌المال» می‌نامند (دهخدا؛ بهار، ۱۳۷۵: ۱۰۵). دلالت و نام تنجیمیِ این خانه را در پهلوی Xwāstagān «دارایی» (مشتق از واژه xwāstag به معنی «مال و ثروت») و در عربی «بَیتُ‌النِساء» است (بهار، ۱۳۷۵: ۱۰۵). در تنجیم سنتی، خانه ثروت (Wealth) است که معادل آن در لاتین (Lucrun) نام دارد (مکنزی، ۱۹۶۴: ۵۲۶؛ اسنودگراس، ۱۹۹۷: ۹-۱۰). در بندهشن، از آنجا که بحث اوتاد، در تشریح زایچه کیهان مطرح شده است و در این زایچه، برج سرطان در وتد طالع (وتد اول) قرار دارد، برج واقع در وتد دوم نیز برج شیر است. بنا بر التفهیم (بیرونی، ۱۳۵۲: ۴۲۹)، دلالتهای ویژه مولودان برای این وتد عبارتند از: «شیر خوردن و غذا و معیشت و مال و سبب کسبش و یاران و صناعت فرزندان و آفت اندر چشم چون منحوس گردد». (برای توضیحات بیشتر رک. Mēx)
دانلود پایان نامه
ریشه شناسی: این واژه از دو جزء تشکیل شده است: [KYSK] یا [NKSY] که هزوارش است برای xwastag و پسوند جمع -ān (بهار، ۱۳۷۵: ۱۰۵). مکنزی (۱۹۶۴: ۵۲۶) آنرا کاملاً فارسی گرفته است و در نتیجه این واژه را Kīsagān «کیسه ها» خوانده است. پاکزاد (۲۰۰۵: ۷۶) خوانش بهار را ثبت کرده است. این واژه در همه نسخه ها به صورت nksykˀn (یا nkyskˀn) ثبت شده است، و احتمال اینکه [n] آغازی آن [’] پایانی برای املای واژه قبلی [YHWWN-t] باشد، وجود دارد. تقی زاده (۱۳۱۶: ۳۲۷) و به تبعیت از او بهار (۱۳۴۵: ۲۳۰) آنرا به صورت kayagān [kˀykˀn’] خوانده‌اند. اما، در حالی که تقی زاده معنی آنرا روشن نمی‌داند، بهار (۱۳۴۵: ۲۳۰) آنرا به معنی «مالداران» گرفته است؛ ایرانی آغازین: از *hvāz- «خواستن» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۶۷)؛ سانسکریت: svá- «خود، مالِ خود» + âṡ- «بدست آوردن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۲۷۵، ۱۵۷)+ پسوند صفت ساز -ta ؛ اوستایی: مشتق از ستاک xva-, xvaē- «خود» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۸۰)؛ فارسی میانه: [KYSK-ˀn] Xwāstagān «دارایی» (بهار، ۱۳۷۵: ۱۰۵)؛ Xwāstagān (پاکزاد، ۲۰۰۵: ۷۶)؛ از xͧāstak [hwˀstk’] «مال، ثروت» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۶۷)؛ از xwāstag (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۶۶)؛ فارسی میانه ترفانی: xwˀstg از xͧāstan (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۶۷)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: از wxˀšt «خواستن» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۶۷)؛ پازند: از ریشه xͮāstan (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۶۷)؛ فارسی نو: خواستگان، جمع خواسته «ثروت» (دهخدا)؛ انگلیسی: money وام گرفته از لاتین lucrum (اسنودگراس، ۱۹۹۷: ۹-۱۰؛ مکنزی، ۱۹۶۴: ۵۲۶)؛ معادل عربی: بیت المال (بهار، ۱۳۷۵: ۱۰۵).

 

    • §§

 

xwurdag [hwltk’ | Paz. xurdak | M xwrdg | Ps. hwldy | N xurda]
(نجوم)
* ۱) (بخشی از دایرهالبروج) خرده، خانه: منزل قمری؛ (ندرتاً) برج فلکی
* ۲) خرده: کوچکترین بخش از یک برج فلکی؛ درجه، یک درجه؛ ابتدای (یک برج فلکی)
* ۳) (صفتی برای ستارگان) خُرد، کوچک
* ۴) (شمارش) خرده، اندی، کسری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: صفت xwurdag به معنی «خرده، کوچک» است و اسم xwurdag به معنای «تکه، پاره، بخش، قسمت، و خردۀ» چیزی بزرگتر است. برای نمونه، در عبارت panǰ zamān ud xwurdag چون واژۀ «خرده» (xwurdag) در مجاورت «ساعت» (zamān) قرار گرفته است، منظور از آن «کسری یا بخشی از یک ساعت» و در نتیجه این عبارت را باید به صورت «[پنج ساعت و کسری از ساعت]» یعنی «پنج ساعت و خرده‌ای» ترجمه کرد.
این واژه به عنوان یک اصطلاح نجومی گاهی در مجاورت نام بروج دوازده‌گانه قرار می‌گیرد که در آن صورت منظور از آن «کوچکترین پاره یا کسر از یک برج فلکی» یعنی «یک درجه» یا «اولین درجه، اولین قسمت» از یک برج یعنی «ابتدای برج» می‌باشد. برای نمونه، در عبارت nazdist xwurdag ī Warrag به معنی «درجه، جزء، پاره» آمده است و در نتیجه این عبارت را باید به صورت «نخستین جزء/درجه از برج بره» یعنی «ابتدای حمل» ترجمه کرد. این عبارت با عبارت xwurdag ī Warrag که، در بندهشن، گاهی بجای عبارت قبلی بکار رفته است، هم معنی بوده و در نتیجه باید آنرا به صورت «[کوچکترین جزء/درجه از برج بره]» یعنی «ابتدای حمل» ترجمه کرد. عبارت xwurdag ī Warrag را می‌توان به صورت «خانۀ بره» یعنی «برج حمل» نیز ترجمه کرد و در این صورت منظور از واژۀ «خرده»، یک پاره از دوازده پارۀ دایرهالبروج خواهد بود.
واژۀ xwurdag گاهی نیز در ترکیب xwurdag stār بکار رفته است که یک اصطلاح نجومی و به معنی «ستارۀ خُرد، ستارۀ کوچک» می‌باشد. مطابق بندهشن (۲: ۴)، «برای یاری هر یک از این صور فلکی [=اختران]، ۶۴۸۰۰۰۰ ستارۀ خرد فراز آفریده شد. ستارگانی که منجمان امروزه به رصد آنها می‌پردازند، جدای از ستارگان بیشماری هستند که به یاری این اختران ایستاده‌اند».
در بیشتر موارد، واژۀ xwurdag در بندهشن در معنای «منزل قمری» یا «خانۀ ماه» بکار رفته است و عبارت است از یک قسمت از ۲۷ قسمتِ دایرهالبروج که ماه بطور تقریبی در طول یک شبانه روز طی می‌کند. منجمان قدیم منازل قمری را به نام ستارۀ خاصی که در آن بخش از دایرهالبروج قرار دارد نامگذاری کرده‌اند. مثلاً، نام ستاره ای که بر چنگال غربی خرچنگ است (β Cancri) در انگلیسی «Altarf» و در عربی «الطَرف» است؛ از اینرو، آن پاره از دایرهالبروج که شامل این ستاره می‌شود را منزل الطرف خوانده‌اند. در نجوم سنتی، این روند در مورد همه منازل قمر مورد استفاده قرار گرفته است. در نجوم قبل از اسلام نیز ظاهراً همین روش نامگذاری مورد استفاده قرار گرفته است. برای نمونه در بندهشن، منزل قمری Abarag که برابر با الطرف است یکبار به عنوان ستاره‌ای تیز-رو معرفی شده و یکبار به عنوان یکی از منازل قمر. همین حالت برای چندین ستارۀ دیگر نیز در بندهشن رخ داده است. نتیجه اینکه منازل قمر در بندهشن، برگرفته از نام ستارگانی با همین نام و در همان بخش از دایرهالبروج هستند.
تعداد منازل قمر در بندهشن ۲۷ است. در نتیجه برای بدست آوردن اندازه هریک از منازل قمر در بندهشن، باید دایرۀ ۳۶۰ درجه‌ای دایرهالبروج را به ۲۷ تقسیم کرد؛ در نتیجه، هر منزل قمر در بندهشن برابر است با °۱۳ و ́۲۰ (سیزده درجه و بیست دقیقه). این نوع تقسیم بندی باعث می‌شود اندازه منازل قمر ۲۸ تایی عربی یا هندی برابر با «۱۲ درجه و ۵۱ دقیقه و ۲۶ ثانیه» (تقی‌زاده: ۵۱۱) شود که از منازل قمر ۲۷ تایی پهلوی کوچکتر است و کاملاً بر هم منطبق نمی‌شوند؛ در نتیجه، نمیتوان برای یافتن معادل های عربی یا هندی به ترتیب از منزل اول عربی شروع کرده و یک به یک آنها را برابر منازل بندهشن نهاد و منزل ۲۸م را حذف کرد. برعکس، ۷ منزل اول و ۷ منزل آخر از هر دو لیست همیشه با هم برابرند و منازل قمری مابین این دو است که به ترتیب با هم مطابقت ندارند (شکل ۹ این ناهمگونی را نشان می‌دهد). منجمان قدیمی برای مطابقت دادن این لیست ۲۸ تایی با لیست ۲۷ تایی، معمولاً یکی از منازل قمری مابین منزل ۱۴م و ۲۱م را از لیست ۲۸ تایی حذف می‌کنند. برای نمونه، بیرونی (۱۳۲۱: ۴۱۰) منزل ۱۸م از منازل عربی یعنی قلب‌العقرب را حذف کرده و دیوید فراولی (۲۰۰۵: ۷۴) منزل ۲۲م از منازل هندی یعنی Abhijit را حذف کرده است. هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۳) برای اثبات ۲۷ بودن تعداد منازل قمر در نجوم پیش از اسلام، به اطلاعات موجود در کتاب سوم دینکرد در مورد ارتباط منازل قمر با فصول چهارگانه اشاره کرده و اظهار می‌کند، اگر منازل قمر ۲۷ عدد نبود، چهار منزل قمری پدیور (ابتدای حمل)، رخوت (ابتدای سرطان)، اسپور (ابتدای میزان)، و گا (ابتدای جدی) نمی‌توانستند نمایندۀ آغاز چهار فصل سال باشند.
نام ۲۷ منزل قمر در فارسی میانه، در بندهشن (۲: ۲) آمده است، اما، اسامی اکثر این منازل قمری، فقط با املای پازند موجودند. (هنینگ، ۱۹۴۲: ۲۴۳) و وست (۱۸۸۰: ۱۱-۱۲)، این لیست پازند را قابل اعتماد نمیدانند. به هر حال، وست (۱۸۸۰: ۱۱-۱۲) و انکلساریا (۱۹۵۶: ۳۱) به دلیل اینکه منزل ۲۶م (Kaht miyān) را به اشتباه به صورت دو منزل vaht و miyân می‌خوانند، و یوستی (۱۸۶۸: ۱۲۷) به دلیل اینکه منزل دوم (Pēš-Parwēz) را به اشتباه به صورت دو منزل pēš و parvīz می‌خواند، تعداد منازل قمر در پهلوی را ۲۸ گرفته اند. اسامی این ۲۷ منزل قمری، به ترتیب، عبارتند از: ۱) Padēwar 2) Pēš-Parwēz 3) Parwēz 4) Pahā̌ ۵) Awesar 6) Bašn 7) Raxwat 8) Taraha 9) Awara 10) Naxw 11) Mayān 12) Abdom 13) Mā̌šā̌ha 14) Spur 15) Husraw 16) Srū ۱۷) War 18) Dil 19) Drafša 20) Wanand 21) Gā̊/Gāw 22) J̌uɣ ۲۳) Muri 24) Bunza 25) Kaht-sar 26) Kaht-mayān 27) Kaht . برای بررسی و توضیحات هر یک از این منازل به سرواژۀ مربوطه رجوع شود.
ریشه شناسی: سانسکریت: شاید مشتق از kṛtta- «خرده، تقسیم شده» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۳۰۴)؛ فارسی میانه: xwurdag (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۶۷؛ بهار، ۱۳۷۵: ۵۷)؛ xōrdag (بهار، ۱۳۴۵: ۷۴)؛ xuartak (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۲۱)؛ Arm. *xortak. Gr. Χαοϒός (هوبشمان، ۱۸۹۵: ۵۷)؛ فارسی میانه ترفانی: xwrdg (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۲۱)؛ پازند: xurdak (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۲۱)؛ زبور: hwldy (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۲۱)؛ فارسی نو: خرده؛ معادل انگلیسی: mansion, asterism ؛ معادل عربی: منزل القمر.
ترکیبات:
(ترکیب با منازل قمر)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...